تاکدا شینگن
تاکِدا شینگِن (به ژاپنی: Takeda Shingen 武田 信玄) (۱۵۲۱–۱۵۷۳ میلادی) دایمیو (امیر موروثی) ولایت کای و فرماندار نظامی منصوب ولایت شینانو از جانب شوگون آشیکاگا در ژاپن سدهٔ شانزدهم میلادی و در دوران موسوم به دوره سنگوکو، از نامدارترین جنگاوران تاریخ ژاپن و در عین حال مدیری لایق برای کشورداری بود. شهرت او جهانی است و در خود ژاپن، شهرتی فراتر از امپراتوران دارد و هرساله به یادبودش جشنوارهٔ شینگن برگزار میشود.
ببرِ کای تاکدا شینگن 武田 信玄 | |
---|---|
زاده | ۱ دسامبر ۱۵۲۱ (میلادی) ولایت کای در ژاپن |
درگذشته | ۱۳ مه ۱۵۷۳ (میلادی) ولایت میکاوا |
درجه | دایمیو (امیر موروثی) ولایت کای و فرماندار منصوب ولایت شینانو |
جنگها و عملیاتها | نبرد سزاوا
|
همسر(ان) | سانجونوکاتا (زمان حیات ۱۵۷۰–۱۵۲۱ میلادی) و سوا گوریونین (زمان حیات ۱۵۵۵–۱۵۳۰ میلادی) |
فرزندان | تاکدا کاتسویوری (جانشین)، تاکدا یوشینوبو، اوننو نوبوچیکا و تاکدا نوبویوکی، دختر ارشد اوبائین، دختر ششم ماتسوهیمه |
خویشاوندان | تاکدا نوبوتورا (پدر) |
سالهای نخستین
شینگن، امیر ولایت کای در اواخر دوران موسوم به سنگوکو (جنگ عمومی) در قرن شانزدهم ژاپن بود. پدرش تاکدا نوبوتورا از اعقاب شاهزادگان خاندان میناموتو بود که در سدههای گذشته برای مدتی مقام شوگون را داشتند و پس از برافتادن شوگونهای میناموتو نیز سلسلههای دیگر شوگون، کماکان از این خاندان بودند. از این لحاظ، خاندان تاکدا و شوگونهای آن دوران یعنی خاندان آشیکاگا و شوگونهای دوران بعدی یعنی خاندان توکوگاوا همه از یک خاندان بودند و به شاهزادگان میناموتو میرسیدند. شینگن پسر بزرگ تاکدا نوبوتورا بود و در ۱ دسامبر ۱۵۲۱ میلادی در ولایت کای متولد شد. نام او ابتدا تارو بود که نامی رایج برای کودکان پسر ارشد خانواده، در ژاپن باستان است. وی همچنین در کودکی، کاتسوچیو نیز خوانده میشد. اما نام رسمی او، هارونوبو بود که از اجزای نام آشیکاگا یوشیهارو، دوازدهمین شوگون آشیکاگا برگرفته شده بود و شاید هم این نام برگرفته از نام میناموتو هارونوبو بود که هر دو خاندان آشیکاگا و تاکدا به او میرسیدند. وی سرانجام در ۱۵۵۹ میلادی به آیین بودایی روی آورد و نام شینگن را که نام یکی از رهبران بودایی بود برگزید و به همین نام نیز شهرت یافت. همچنین او را به سبب مهارتهای رزمیش به لقب «ببر کای» نیز میخواندند در برابر رقیب اصلی او اوئهسوگی کنشین که به اژدهای اِچیگو یا ببر اِچیکو شهرت داشت.
مقابله با پدر
شینگن در ۲۱ سالگی، پدرش را فروگرفت و او را به ولایت سوروگا، نزد خاندان ایماگاوا تبعید کرد تا زیر نظر ایماگاوا یوشیموتو باشد. برای یاری رساندن به این کودتای بدون خونریزی، اتحادی میان دو خاندان ایماگاوا و تاکدا شکل گرفت. اینکه چرا شینگن در چنین سن کمی اقدام به فروگرفتن پدرش از قدرت کرد، به روشنی دانسته نشده، شاید نوبوتورا بر آن شده بود که پسر دومش تاکدا نوبوشیگه را به جای شینگن، جانشین خود سازد. به هر حال، نتیجه آن شد که شینگن و هوادارانش، نوبوتورا را فروگرفتند و او را تبعید کردند.
شینگن در مسند دایمیوی کای
روزگار زندگانی شینگن یعنی سدهٔ شانزدهم مصادف بود با دوران سنگوکو یا جنگ عمومی. در این دوران، شوگونهای آشیکاگا به قعر ضعف و زوال افتاده بودند، ژاپن میان دایمیوها (زمینداران بزرگ و امیران محلی) که علاوه بر ویژگی زمین سالاری، صفت جنگ سالاری هم داشتند تقسیم شده بود و تاریخ آن روزگار ژاپن عبارت بود از نبردهای بیپایان میان دایمیوها برای گرفتن و بازپس گرفتن یک یا چند دژ کوچک و در این میان، مردم بودند که زیر فشار خردکنندهٔ این نبردها از میان میرفتند. ژاپن روزگار سنگوکو، چشم انتظار یک منجی برای سرکوب دایمیوها و اتحاد وطن بود. شینگن در روزگار حکمروایی خود، چنین نشان داد که همان منجی است، اما با مرگ زودهنگامش، کسی که هیچ امیدی به او نبود، یعنی توکوگاوا ایهیاسو ژاپن را متحد ساخت و سلسلهٔ شوگونسالاری توکوگاوا را بنیان نهاد که تا دیری به جا ماند و روزگارشان را روزگار صلح عمومی (در برابر سنگوکو یا جنگ عمومی) نام نهادند تا آنکه در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم، نظام شوگونی برچیده شد و قدرت اجرایی به امپراتور اعاده شد.
هنگامی که شینگن حکومت کای را بر عهده گرفت، ولایت کوچک کای در معرض بلعیده شدن بوسیلهٔ ولایتهای متخاصم بود و شینگن با سن کمی که داشت، در برابر مخاطرات بسیاری قرار گرفته بود. نخستین سیاست شینگن، تصرف ایالات پیرامونی برای تأمین امنیت هستهٔ اصلی حکومتش یعنی ولایت کای بود و سپس جهش بردن به سمت کیوتو که تختگاه مشترک شوگونهای آشیکاگا و امپراتور ژاپن بود. وی در اجرای این سیاست، توفیق داشت هرچند که مرگ نابههنگامش مانع از رسیدنش به کیوتو شد. وی برای زمینهسازی پیشرفتهای نظامیاش، نیازمند تغییرات اساسی در امور مالیه و نحوهٔ کشورداری بود و در این زمینه نیز پیروزی و سربلندی را برای خود به یادگار گذاشت به گونهای که روش کشورداری وی را رقیبانش پیروی کردند. وی حتی در آن روزگار اقداماتی کرد که با توجه به اندیشه و امکانات آن روزگار ژاپن، بسیار بعید به نظر میرسد، به گونهای که حتی بستر رود فوجی را نیز تغییر داد و با این کار، موجبات آبادانی بسیاری را در قلمروش فراهم آورد که خود منجر با ارتفاع و افزونی مالیه شد و آن نیز به پیشرفت امور نظامی شینگن انجامید.
نبرد سزاوا
نخستین گام شینگن برای فراهم کردن فضای پیرامونی ایالت کای، تصرف ولایت شینانو بود. شینانو، امیری بزرگ داشت که بر آن بود تا پیش از قدرتگیری شینگن جوان، ایالت کای را ببلعد، به همین منظور تعداد زیادی پیادهنظام در مرزهای کای مستقر کرده بود. نبرد در منطقهٔ فوجو درگرفت، جایی که شینگن با هدف مقاومت و دفاع، نیروهایش را متمرکز کرده بود، اما ببر نوجوان کای، ناگهان از حالت مدافعه درآمد و بر نیروهای شینانو تاخت و آنان را غافلگیر ساخت. پیروزی سریع، نصیب شینگن بود و بدین سان او، در همان سال، نیروهایش را در ولایت شینانو مستقر کرد و این همان نبرد موسوم به نبرد سزاوا بود.
جنگهای کاواناکاجیما
تاکدا شینگن پس از نبرد سزاوا دیگر رقیبان را نیز یکی پس از دیگری از سر راه برداشت تا نوبت به اوئهسوگی کنشین دایمیوی ولایت اچیگو رسید. نبردهای این دو مبدل به یک افسانهٔ هیجان انگیز شدهاست. هر چند که در نبردهای کاواناکاجیما که شامل ۵ نبرد حماسی بود، پیروزی از آن شینگن بود، اما هیچیک از این دو، توان قطعی یا شاید عزم جزم و جدی برای ریشه کن ساختن دیگری را نداشت تا اینکه هر دو به مرگ زودهنگام درافتادند و از نبرد ششم برآسودند.
مقابله شینگن در مقابل اودا نوبوناگا
همزمان با سالهایی که شینگن و کنشین در برابر هم متوقف شده بودند و از اتحاد ژاپن بازمانده بودند، در دیگر ایالات ژاپن، نیروهایی تازه به حرکت افتاده بودند تا به کیوتو یورش برند و اختیار امپراتور را به دست بگیرند. یکی از آنان، اُودا نُوبُوناگا، دایمیوی ولایت اُواری بود. نوبوناگا، روشهای بسیار خشنی را برای پیشبرد اهدافش در پیش گرفت، به گونهای که برای نمونه به جرم مقاومت راهبان معبد در محاصره کوه هیئی دستور داد سپاهیانش تمام کوهستانی را که این معبد بر فراز آن بود، دوره کنند و بالا بروند و بر سر راه، هر آبادی و هر کشتزار و هر جنبندهای را بسوزانند. و نوبوناگا با اتکا بر این ارعاب و توحش موفق شد که خود را به کیوتو برساند و آخرین شوگون آشیکاگا را عزل کند و خود را بر امپراتور تحمیل کند و با تأیید امپراتور، به تصرف وحشیانهٔ دیگر ولایتها ادامه دهد. در اینجا بود که شینگن، سکوت و توقف در برابر پیشرفتهای نوبوناگا را بیش از آن صلاح ندید. هنگامی که شینگن به آستانهٔ ۵۰ سالگی رسید، تنها دایمیو در ژاپن بود که توان و امکانات لازم برای جلوگیری از تصرف سرتاسر خاک ژاپن به دست اُودا نوبوناگا را در اختیار داشت و وصول اخبار موحش اقدامات نوبوناگا، شینگن را مصمم به سرکوب نوبوناگا ساخت. بدین جهت، شینگن در ۳ سال آخر زندگانیاش، دست به تحرکات نظامی گستردهای زد و نوک پیکان حملاتش را از اوئسوگی کنشین به سمت نوبوناگا برگرداند. حایل میان شینگن و نوبوناگا، در آن مقطع، توکوگاوا ایهیاسو بود که چندان اهل نبرد به نظر نمیرسید و همواره منتظر بود که ببیند نتیجهٔ نبرد دیگران چیست و همین توکوگاوا نهایتاً متحدکنندهٔ ژاپن شد. توکوگاوا در آن سالها مرعوب اُودا نوبوناگا بود و با او پیمان داشت. پس شینگن برای سرکوب نوبوناگا ابتدا عازم نبرد توکوگاوا ایهیاسو شد و نبرد میکاتاگاهارا را خلق کرد.
مرگ شینگن
شینگن پس از بازگشت از نبرد پیروزمند میکاتاگاهارا، تهاجمی دیگر به متصرفات توکوگاوا و نوبوناگا را تدارک دید.
مرگ
در ۱۳ مه سال ۱۵۷۳ میلادی در ستادش در کمال ناباوری و نابههنگام مُرد. دربارهٔ سبب و چگونگی مرگ نابههنگام شینگن، روایتهای متعددی هست. یک روایت بر آن است که شینگن در اردوگاه نظامیش در آستانهٔ حملهٔ نهایی به کیوتو بر ضد نوبوناگا، به تیری که دزدانه و مخفیانه به سویش شلیک شد جان باخت. این روایت که نقاط ضعف متعددی دارد، دستمایهٔ آکیرا کوروساوا برای ساخت فیلم کاگهموشا شدهاست که حائز ارزشهای هنری است، اما هم با ضعف سند مواجهاست. روایت دیگر بر آن است که شینگن بر اثر زخمهای کهنهای که از نبردهای متعددش بر تن داشت، در گذشت. برخی نیز بر آنند که وی در آن واپسین زمستان، بر اثر فعالیت خستگی ناپذیر جهت حملهٔ نهایی به کیوتو، ذاتالریه گرفت و بدان بیماری درگذشت. نقل کردهاند که شینگن در واپسین لحظات زندگانیاش، دستور داد، پرچمش را بر پلی که به سمت کیوتو میرفت و در منطقه سِتّا قرار داشت، برافرازند.
ببرِ کای را برخلاف خواسته اش پیش از مرگ که گفته بود جسدش را در دریاچه سووا غرق کنند در معبدی که امروزه در منطقهٔ کوشو، یاماناشی هنوز پابرجاست سوزاندند. میگویند که بزرگترین رقیب شینگن، کنشین عمیقاً به شینگن احترام میگذاشت و در مرگ او گریست و توکوگاوا نیز پس از اینکه در زمان تویوتومی هیدهیوشی فرماندار ولایت کای شد از سبک نظامی شینگن و نوآوریهای مدیریتی او بهرهگیری کرد و شجاعت او را میستود و حتی یکی از پسرانش را واداشت که نام خود را به تاکدا نوبویوشی برگرداند تا نام خاندان تاکدا منقرض نشود. گرچه این تلاش توکوگاوا با مرگ فرزند مذکور در اثر بیماری ناکام مانده و نام تاکدا با پایانی دوباره مواجه شد.
پس از مرگ
پس از مرگ نا به هنگام شینگن، امرای کای، طی شورایی اضطراری، چهارمین پسر شینگن را که بزرگترین پسر به جاماندهٔ او بود، یعنی تاکدا کاتسویوری که حاصل ازدواج شینگن با سوواهیمه بود را به امارت کای نشاندند و کاتسویوری به جای پدر، رهبری سپاه عظیمی را که آمادهٔ تاختن به کیوتو بود، بر عهده گرفت، تاختی که به سبب ضعف های مدیریتی و استراتژیک وی هیچگاه به ثمر ننشست و با سقوط کای، به پایانی حزنآور منجر شد.
جستارهای وابسته
- فورینکازان - فورینکازان نام پرچم جنگی تاکدا شینگن است که در نبردها به کار میگرفت.
پانویس
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Takeda Shingen». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی.
- ↑ https://web.archive.org/web/20100227075454/http://www.samurai-archives.com/shingen.html. بایگانیشده از اصلی در ۲۷ فوریه ۲۰۱۰.
- ↑ تاریخ ژاپن – دکتر هاشم رجب زاده، تهران، شهریور ۱۳۶۵ کتاب اول – ص ۱۱۲–۱۱۵
- ↑ اساطیر ژاپن –باجلان فرخی، تهران، ۱۳۷۳ ص۵۶
- ↑ تاریخ ژاپن – دکتر هاشم رجب زاده، تهران، شهریور ۱۳۶۵ کتاب اول – ص ۱۲۴–۱۲۷
- ↑ تاریخ ژاپن – دکتر هاشم رجب زاده، تهران، شهریور ۱۳۶۵ کتاب اول – ص ۱۲۷
منابع
- رجبزاده، هاشم (۱۳۶۵). تاریخ ژاپن (کتاب اول). تهران: مؤلف.