تاج خورشیدی
تاج خورشیدی، به تاج، حلقهٔ گل، دیهیم یا دیگر سرپوشهایی گفته میشود که نماد خورشید یا بهطور کلی قدرتهای مرتبط با خورشید بر آنها وجود دارد. به این نوع تاج، تاج شرقی و تاج ستمکاران هم گفتهاند.
جدا از شکل مصری باستان آن که به صورت قرصی بین دو شاخ بود، بقیه این نوع تاجها با تعدادی سیخمانند (فلزی) باریک که از سر فرمانروا به سمت بیرون میرود، شکل میگیرد تا نشانهای برای پرتوهای خورشید باشد. این پرتوها ممکن است مسطح و همتراز با دایره تاج باشند یا با آن زوایای قائم درست کنند.
پیشینه
در مصر باستان، تاج خورشیدی به صورت قرصی ساخته میشد که قاببندی آن با شاخ قوچ یا گاو صورت میگرفت. در شمایل مصری این گونه تاج بر سر ایزدانی چون حوروس (به شکل خورشیدی یا سر شاهین)، و حاثور و ایزیس دیده میشود. گاه فرعونها هم تاج خورشیدی بر سر میگذاشتند.
در مصر بطلمیوسی، تاج خورشیدی به صورت یک دیهیم خورشیدی بود، که از نمونهای الگو گرفته بود که بر سر اسکندر مقدونی دیده میشود. این نماد که هلیوس، ایزد خورشید، را تجسم میکرد از میانههای سده دوم قبل از میلاد بهکار میرفت. شکل آن شاید تحت تأثیر تماس با امپراتوری شونگا در هند شکل گرفته باشد و یک نمونه یونانی-باختری آن در استوپای بزرگ بهارهوت به تصویر کشیده شدهاست. اولین فرمانروای مصر که با این نوع از تاج خورشیدی نشان داده شد، بطلمیوس سوم اورگیت (۲۴۶–۲۲۲ قبل از میلاد) بود.
در امپراتوری روم، تاج خورشیدی توسط امپراتوران روم، به ویژه در ارتباط با فرقه سول اینویکتوس، استفاده میشد که آن هم تحت تأثیر تصاویر مشابه از اسکندر بود. اگرچه تصویر اینگونه تاج بر روی سکههای آگوستوس پس از اعلام «خداییشدنش» و پس از مرگ او، و بر روی دستکم یک سکه نرون، در حالی که زنده بود، نشان داده شده، تاج خورشیدی تنها در قرن سوم روی سکهها متداول و معمول شد. تواریخ میگویند که گالینوس یک تاج خورشیدی را در ملاء عام بر سر میگذاشت. تاج خورشیدی که توسط کنستانتین، اولین امپراتوری که به مسیحیت گروید، بر سر گذاشته میشد و به عنوان نماد " ناخن مقدس " تفسیر شدهاست.
خیلی بعد، تاج خورشیدی را تجسمی از آزادی درنظر گرفتند؛ معمولاً به شکل دایره ای با پرتوهایی که در جهات مختلف تابیدهاند. این برای اولین بار در مُهر بزرگ فرانسه از سال ۱۸۴۸ (و تحت جمهوریهای بعدی فرانسه) ظاهر شد و نمونه بارز آن در مجسمه آزادی نیویورک دیده میشود.. از دوره رنسانس در غول رودس، مجسمه هلیوس اغلب با چنین تاجی نشان داده میشد، اگرچه ظاهر آن اکنون نامشخص است.
پانویسها
- ↑ (Teissier 1996)
- ↑ (Cooney 2012)
- ↑ (Teissier 1996)
- ↑ (Teissier 1996)
- ↑ (Stewart 1993)
- ↑ (Stewart 1993)
- ↑ (Stewart 1993)
- ↑ (Stewart 1993)
- ↑ (Bardill 2012)
- ↑ (Stewart 1993)
- ↑ The World of Roman Costume, Eds Judith Lynn Sebesta, Larissa Bonfante, p.82, 2001, Univ of Wisconsin Press, شابک ۰۲۹۹۱۳۸۵۴۲, 9780299138547, google books
- ↑ (Lavan 2011)
منابع
- Bardill, Jonathan (2012), Constantine, Divine Emperor of the Christian Golden Age, Cambridge University Press
- Cooney, Kathlyn M. (2012), "Apprenticeship and Figures Ostraca from the Ancient Egyptian Village of Deir el-Medina", Archaeology and Apprenticeship: Body Knowledge, Identity, and Communities of Practice, University of Arizona Press
- Lavan, Luke (2011), "Political Talimans? Residual 'Pagan' Statues in Late Antique Public Space", The Archaeology of Late Antique 'Paganism', Brill
- Stewart, Andrew (1993), Faces of Power: Alexander's Image and Hellenistic Politics, University of California Press
- Teissier, Beatrice (1996), Egyptian Iconography on Syro-Palestinian Cylinder Seals of the Middle Bronze Age, Orbis Biblicus et Orientalis Series Archaeologia, vol. 11, Fribourg Switzerland: University Press