ایل جمیر
جمور، جمیر یا جمهور یکی از ایلات و طوایف شیعه مذهب کُرد ساکن در استانهای کرمانشاه و همدان است.
ایل جمیر، در قدیم و در فصول بهار و تابستان به ییلاق استان همدان و کوهستان آلماقلاق/ alma-qolq شهرستان بهار که ییلاق موروثی آنان محسوب می شد و در فصول پائیز و زمستان به گرمسیر گیلان غرب در استان کرمانشاه کوج می کردند، گذرگاه اصلی آنان استان کرمانشاه بود. اصلی ترین طایفه ایل جمور طایفه عبدلی است که خود به دسته های کوچکتری از قبیل، عبدلی، بقایی، عبدلی جمور، فضلی جمور و رستم خانی تقسیم می شود. از دیگر طوایف ایل جمور میتوان گومه ای ، گومه جمهور ،برازی و جعفری و... نام برد
طوایف ایل جمور
شیخ محمد مردوخ کردستانی نویسد: جمورها، از طوایف باجلانی محسوب می شوند. باجِلان، یک گروه ایلی-عشایری است که در سرزمین ایران و عراق پراکنده اند. (محمد مردوخ، تاریخ مردوخ: تاریخ لرها.لرستان و کردستان، سنندج ۱۳۵۱ ش، ص ۷۸، ۸۶). باجَلان، يا باجِلان، گروهى ايلى - عشايري از كُردان كه در سرزمين ايران و عراق پراكندهاند. نام اين گروه در متون تاريخى به صورتهاي باجوان (عزاوي، 2/184)، باجَلَند (محمدكاظم، 1/252، حاشية 1)، باجالان (استرابادي، 251)، بَجوران و بَجِلان (مكنزي، نيز آمده است. دربارة ريشه و معناي باجلان نظرهاي گوناگونى دادهاند: عزاوي اين نام را تركى، و تركيبى از باج + آلان، به معناي باجگير، گرفته است و عناوين تركى برخى از تيرههاي باجلان مانند قازانلو، حاجيلر، جبورلو و هيوانلى را دليل بر ترك بودن باجلان ها دانسته است(2/183، 185). محمدعلى سلطانى باجلان را واژهاي فارسى و مركب از دو واژة باج = vaj پهلوي و از ريشة vac اوستايى، به معناي سخن و گفتار و نام يكى از مراسم دينى زردشتى و لان به معناي مغاك، گودال و جا گرفته، و آن را نيايشگاه و محل اجراي مراسم دينى معنى كرده، و گفته است چون نياكان مردم اين طايفه در نيايشگاه هاي زردشتى عهدهدار امور تشريفات دينى بودهاند، از اين رو، اين طايفه را باجلان ناميدهاند.(ايلات...، 885 -886). اما سلطانى براي اين سخن و ادعاي خود سند و مدركى نمىدهد.
در ايرانى بودن و منشأ غير ترك داشتن مردم طايفة باجلان و فارسى بودن واژة باج/ باژ: خراج و ماليات و عوارض شكى نيست. به احتمال زياد كلمة باجلان صورت ديگر باجوان / باجهوان كردي به معناي باجگير، نك: شرفكندي، 38)، يعنى باج گيرنده است. در شرح حال باجلان ها نوشتهاند كه از زمان هاي بسيار قديم تا دورة قاجار اين گروه راهداران جادة ارتباطى مرزي بودهاند و از گذرندگان و سوداگران باج و عوارض راهداري مىگرفتهاند.(سلطانى، همان، 886؛ نيز نك: كرمانشاهان...، 82).
خاستگاه قومى: باجلان ها خود را از قوم كُرد مىدانند، ليكن پژوهشگران و تاريخنگاران نظرهاي متفاوتى دربارة خاستگاه قومى آن ها دادهاند. باجلان ها را برخى لُر (محمدكاظم، 1/252؛ مردوخ، 1/78؛ دوبُد، 429-430) و برخى ديگر كُرد (نعيما، 3/13؛ سوان، «به سوي ميان رودان...1»، 407 ,403 ، «گزارشى...2»، 46 ؛ مكنزي، همانجا؛ توحدي، 2/63) شمردهاند. كسانى كه نظر به پيوند باجلان ها با قوم لر دارند، آن ها را شاخهاي از لَك (شيروانى، 522؛ مردوخ، همانجا؛ پري، 17 ؛ شيل، و از باجُلوندهاي لرستان (ايزدپناه، 2/184؛ اماناللهى، 178) و يا از لرهاي فيلى دانستهاند. كسانى هم كه باجلان ها را از قوم كرد مىدانند، آن ها را جدا از كردهاي كُرمانج و شاخهاي از ايل كُردجاف مىپندارند كه پس از درگيري هاي ميان طايفگى از جاف جدا و مستقل شدند.(نك: سوان، همانجا). زكى در شرح زندگى اجتماعى و مناطق عشيرة گوران، باجلان ها را از قوم گوران كه بزرگ ترين و نيرومندترين عشاير منطقه بودند نام مىبرد (ص 449). مكنزي انتساب باجلان ها را به قوم كرد فقط به اين اعتبار درست مىداند كه همسايگانشان همواره كوچندگان ناحية زاگرس، از جمله گوران ها و لرها را كرد به شمار آوردهاند.(نك: I/883 , 2 .(EI) به طور كلى، به سبب نزديكى زيستگاه هاي طايفههاي باجلان با ايل هاي كلهر، زنگنه، مافى و زند در نوار شرقى مرز كرمانشاه، حدفاصل ميان لرستان و كردستان و در آميختگى دو فرهنگ كردي و لري، باجلان ها را آميزهاي از كرد و لر دانستهاند.(پري، همانجا).
سازمان و تقسيمات ايلى
از پيشينة شكلگيري سازمان اين گروه ايلى اطلاعاتى در دست نيست. درگذشته، ظاهراً باجلان عشيرهاي بزرگ، ليكن پيوسته به سازمان ايلى - عشايري جاف بوده است (سوان، همان، .47 ). اكنون، سازمان ايلى - عشايري باجلان از هم گسسته است و به صورت طايفهها و تيرههايى جدا و پراكنده از يكديگر در نواحى مختلف ايران و عراق زندگى مىكنند. در منابع تاريخى به ساختار اجتماعى و سياسى ايل باجلان و چگونگى گروهبندي هاي نَسَبى و اقتصادي درون ايلى اشاره نكردهاند و به اختلاف نام شماري از طايفهها و تيرههاي باجلان را ياد كردهاند. زكى باجلان ها را به دو شاخة جُمور و قازانلو، و آن ها را به 15 تيره تقسيم مىكند (ص 398-399). عزاوي نام اين 15 تيره را چنين ياد كرده است (2/183-184): قازانلو، چواركلاو، قريبهوَن، فلهوَن، شيرهوند، خدرهوند (يا خضروند)، زوزهوند، قصرهوند، حاجيلر، سيكهوند، ساروجه، جُبورُلى، هيوانلى، قراوند و چوگرلو. همو رؤساي باجلان را برخاسته از تيرة شيرهوند مىداند. سوان در 1331ق/1912م (تاريخ انتشار كتابش) از 6 تيرة باجلان نام مىبرد («به سوي ميان رودان»، كه نام دو تيرة جمور و دندهوند در فهرست تيرههاي كتاب عشائر العراق عزاوي نيامده است. جمور را برخى ايلى مستقل از باجلان (رزمآرا، 23؛ سرشماري...، 13، ذيل جمهور)، و برخى وابسته به باجلان دانسته، و گفتهاند چون زمين زراعى نداشتند و به گلهداري مشغول بودند، از باجلان جدا شدند (سلطانى، همان، 884). گروهى از طايفة جمور نيز در همدان به سر مىبرند (فيروزان، 19، 24).
تیره های اصلی ایل جمور/ جمیر عبارتند از: عبدلی (بقایی،رستم خانی، عبدلی، فضلی جمور،) جمور، سیفی راد، شاه ویسی، براز، گومه، جعفری، کرمی، چراغی.
تیره های فرعی ایل جمورهم عبارتند از: ویسی،رستمی، برازی، پرویزی و … این ایل در استانداری استان همدان بنام ایل عباسعلی ثبت شده است ، در ارتفاعات کوه آلموبلاغ یا آلمابلاغ/ درست آلماقلاق/ که از یکسو مشرف به جاده همدان - سنندج و روستای همه کسی و از یکسو مشرف به شهرستان اسدآباد است ، دارای مرتع موروثی ثبت شده بنام « مراتع جموری » در ادارات منابع طبیعی و جهادکشاورزی استان همدان می باشد
در خصوص منشااین ایل اختلاف نظراست. برخی آن را تیره ای مستقل از ایلات کرد به شمار آورده و بعضی خاستگاه آنان را روستای باجلان واقع در کردستان عراق می دانند. گروهی از جمورها در نواحی مندلی و خانقین عراق زندگی می کنند که چند دهه است ارتباطشان با جمورهای ایران قطع شده است.در برخی منابع جمورها را از جمله ابلت لر دانسته اند که به کل نادرست است و آنان هیچ ارتباطی با ایلات لر ایران ندارند.
نام ایل جمور/ جمیر در کتاب شرفنامه بدلیسی/ بتلیسی که در عصر صفوی و در معرفی ایلات و عشایر کردستان بزرگ نگاشته شده، نیامده است و همین باعٽ شده که مححقان در تعیین دقیق هویت ایلی و عشایری آنان با مشکل روبرو شوند. محتمل است در آن زمان ایل جمور/ جمیر بخشی از یکی ایلات بزرگ تر کرد بوده باشد.
نخستین باری که نام ایل جمور در تواریخ ڟاهر شده، در کتاب روزنامه خاطرات محمدحسن اعتمادالسلطنه است. بنا به نوشته وی در اواخر عهد ناصرالدین شاه، حکمران استرآباد/گرگان به پایتخت گزارش داده که ایل ترکمانی جمور از مرز استان ترکمنستان روسیه تزاری با ایران گذشته و خواهان اقامت و تابعیت ایرانی هستند. این گزارش کوتاه، اگر آن را درست و دقیق بدانیم، بیانگر آن است که جمورها پیش از سکنا در غرب ایران و یافتن هویت کردی، در نواحی شرقی دریای مازندران ساکن بوده و اصل و نسب ترکمانی داشته اند. امّا پیران و بزرگان این ایل، قویا منکر این گزارش و گزاره بوده و خود را ایل کردی مستقلی در منظومه ایلات کردی ایران و عراق می دانند.
دومین مرتبه ای که نام ایل جمور در تواریخ ظاهر شده است به وقایع سال ۱۲۹۱ خورشیدی و شورش شاهزاده سالارالدوله قاجار، برادر تنی محمدعلی شاه مخلوع در نواحی غربی ایران بازمی گردد. در آن سال قوای اعزامی از تهران به فرماندهی شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، در تعقیب قوای شاهزاده شورشی سالارالدوله قاجار که در صدد احیای سلطنت محمدعلی شاه و انهدام اساس مشروطیت بود، از همدان به سمت کردستان حرکت کرد، اما در میانه راه و در سی و چند کیلومتری همدان با قوای عشایری سرتیپ عبدالباقی خان چهاردولی برخورد کرده، شکست سختی خورده و به سمت همدان عقب نشینی کردند.
در این نبرد سواران ایل جمور بخشی از قوای عبدالباقی خان چهاردولی بودند. طی این نبرد فرمانفرما زخمی شد و توپ های اشنایدر قوای او به غنیمت رفت.
در دوره قاجار بخشی از ایل جمور در روستاهای شهرستان های اسدآباد ساکن شده و شیوه زندگی خود را تغییر دادند.
در طول ۱۵۰ سال گذشته هویت ایلی و عشایری ایل جمور دستخوش تحول شده، بسیاری از اعضای این ایل در شهرهای همدان و کرمانشاه و نواحی روستایی بین این دو شهر ساکن گشته و جذب جوامع شهری و روستایی شده اند.
در طول صد سال گذشته، روستای ولی آباد از شهرستان اسدآباد، روستای سوری و عبدالان از شهرستان تویسرکان، روستای همه کسی شهرستان بهار استان همدان و ده آسیاب شهرستان سنقرکلیایی زیستگاه خاندان های رضاپورجمور، رضاپور و رضایی از ایل جمور بوده اند.
بی گمان آغاز جنگ تحمیلی با عراق در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ خورشیدی و از دست رفتن گرمسیرات پائیزی و زمستانی ایل جمور در ناحیت سراب دیره شهرستان سرپل ذهاب، تاثیر مهمی در ماهیت عشایری ایل جمور نهاد و بخش بزرگی از آنان ناجار از اقامت دائمی در کرمانشاه شدند.ایل جمور با تیره های کردی جعفری، زوله و قیطولی ارتباط نسبی و سببی دارد. این ایل در طول جنگ هشت ساله با عراق سرداران شهید بزرگی همچون حجت الله جمهور، حاج قربان جمهور، تیمور رستمی ،بختیار جمور، عباسعلی و لطفعلی جمور را تقدیم نمود
از بزرگان ایل جمور در سده گذشته می توان، عباسعلی عبدلی، علیجان عبدلی، ولی عبدلی و علی حسن عبدلی(فضلی) نام برد.
منابع
- سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۷۷: نتایج تفصیلی کل کشور، تهران ۱۳۷۸ ش
- محمد مردوخ، تاریخ مردوخ: تاریخ کرد و کردستان، سنندج ۱۳۵۱ ش، ص ۷۸، ۸۶