اشرف افغان
اشرف خان غلجائی یا اشرف شاه هوتکی دومین پادشاه دودمان هوتکی در میانه ۱۷۲۵ تا ۱۷۲۹ میلادی بود. وی پسر عبدالعزیز هوتک و پسرعموی محمود افغان نخستین پادشاه این سلسله بود. اشرف در سال ۱۷۲۵ میلادی پس از کشتن شد پسر عموی اش محمود، برای مدت کوتاهی به سلطنت رسید.
اشرف هوتکی غلجائی | |
---|---|
امیر افغانستان | |
سلطنت | ۱۷۲۵–۱۷۲۹ |
تاجگذاری | ۱۷۲۵ |
پیشین | محمود هوتکی |
جانشین | حسین هوتکی |
زاده | ح ۱۷۰۰ قندهار |
درگذشته | ۱۷۳۰ بلوچستان |
دودمان | غلجائی-هوتکیان |
پدر | عبدالعزیز هوتک |
دین و مذهب | اسلام، سنی |
وقایع پیش از تاج گذاری اشرف شاه
ادعای سلطنت و خیانتهای تهماسب میرزای صفوی
تهماسب میرزا پسر شاه سلطان حسین صفوی پس از تصرف اصفهان توسط هوتکیان به استرآباد که تحت حکومت فتحعلیخان قاجار بود، پناه برد. با سقوط صفویه، پتر یکم به ایران لشکر کشید و قشون روسیه در سپتامبر ۱۷۲۲ میلادی دربند و در ۱۷۲۳ باکو را به اشغال خود درآوردند. طبق قراردادی که در سپتامبر ۱۷۲۳ تنظیم گردید، پتر یکم به تهماسب میرزا وعده داد که او را در مبارزه با افغانان یاری دهد؛ و تهماسب نیز دربند و باکو را جز قلمرو روسیه شناخت و گیلان را نیز در اختیار آنها گذاشت. در این رابطه، اسماعیل بیگ- نماینده تهماسب در روسیه- نیز در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۷۲۳ در پتروگراد اولین عهدنامه بین ایران (دولت تهماسب دوم) و روسیه را امضاء کرد. به موجب بند دوم این معاهده: «اعلیحضرت شاه (تهماسب) شهرهای دربند و باکو را با تمام زمینها و جاهایی که به این دو شهر بستهاست و در کنار دریای خزر جای دارند و نیز ایالات گیلان، مازندران و استرآباد را برای تصرف و تصاحب ابدی به اعلیحضرت امپراتور سراسر روسیه (پتر) واگذار میکند و این سرزمینها از این زمان تا جاودان متعلق به اعلیحضرت امپراتور سراسر روسیه و در تابعیت او خواهد بود…» تهماسب، ولایات غربی ایران را نیز به دولت عثمانی واگذارد و آنان هم بلافاصله همدان، ایروان و تبریز را اشغال کردند.
بیماری و وفات شاه محمود
مدتی بعد تهماسب میرزا که ادعای سلطنت نموده بود، قزوین را پایتخت خود اعلام کرد. پس از این، شاه محمود به سوی قزوین قشون اعزام کرده و تهماسب به سوی آذربایجان گریخت؛ اما مردم قزوین علیه سپاه او قیام کرده و به اردوی سپاه شبیخون زده و عده زیادی از لشکر هوتکی را کشتند. صرف نظر از تهماسب میرزا، دو مدعی دیگر تاج و تخت صفوی به نامهای صفی میرزا و سلطان محمد میرزا هم شروع به شورش و سرکشی و تشکیل قوای مسلح نمودند. این حوادث به تدریج باعث بروز بیماری روانی در شاه محمود گردید و او به همه دربار حتی اعضای خاندان هوتکی بدگمان گردید. چنانکه اشرف و امان اله از سرداران افغان، به قندهار فرار کردند. او بیشتر فرزندان شاه سلطان حسین (به جز دو تن) را که در اصفهان تحت نظرش بودند، در دوران بیماری (و به دلیل بدگمانی) کشت و نیز تعداد زیادی از درباریان را بی جهت از میان برد. بالاخره در سال ۱۷۲۵ میلادی، شاه محمود پس از حدود سه سال شاهنشاهی ایران در سن ۲۸ سالگی به علت بیماری عصبی و ابتلا به فلج در گذشت.
آغاز سلطنت اشرف
پس از درگذشت محمود، دربار هوتکی به اتفاق آرا، میراشرف را به جانشینی برگزیدند. یکی از علل اصلی انتخاب اشرف به شاهنشاهی ایران این بود که او در واقع وارث اصلی سلطنت محسوب میشد؛ زیرا پیش از شاه محمود پدر اشرف یعنی امیر عبدالعزیز خان قبیلهٔ هوتکی و والی قندهار بود. در این دوران، تهماسب میرزا به تلاشهای خود برای دستیابی به حکومت ادامه میداد؛ ولی ملت عموماً از او حمایت نمیکردند؛ زیرا تودههای مردم از روش حکومت صفوی دل پری داشتند.
پیروزی بر امپراتوری عثمانی
با آغاز سلطنت اشرف، همچنان بخشهای بزرگی از ایالات غربی کشور در تصرف دولت عثمانی مانده بود. اشرف شاه سعی کرد تا رابطه خود را با آل عثمان بهبود بخشد؛ به همین جهت در سال ۱۷۲۶ میلادی نامه و نمایندهای به نام عبدالعزیز به استانبول فرستاد و از آنها خواست سرزمینهای اشغالی را تخلیه کنند؛ دولت عثمانی نه تنها این تقاضا را رد کرد؛ بلکه از اشرف خواست تاج و تخت را به شاه سلطان حسین برگرداند.
پس از پاسخ تند عثمانی به نماینده دولت هوتکی، حکومت عثمانی به این اکتفا ننموده و سپاهی متشکل از شصت هزار نیرو و هفتاد عراده توپ بزرگ تحت فرماندهی احمد پاشا والی بغداد و حسین پاشا والی موصل به سمت اصفهان گسیل نمود.
در این زمان به دستور اشرف، شاه سلطان حسین -که خطری برای سلطنتش محسوب میشد و در کاخی تحت نظر بود- کشته شد. سپس اشرف شاه خودش فرماندهی سپاه ایران را علیه قشون عثمانی بر عهده گرفت. در این جنگ، لشکریان عثمانی شکست خوردند و بیش از دوازده هزار نیروی عثمانی کشته شدند؛ در ضمن، بیشتر سامان و لوازم قشون ترک بر جاماند و بقیه سپاهشان از میدان نبرد گریختند.
پس از این پیروزی، سلطان اشرف دستور داد غنائم جنگی به جامانده از جنگ به اردوی عثمانی برگردانده شود؛ ضمناً در سال ۱۷۲۷ میلادی سفیری به نام اسماعیل خان به سوی عثمانی فرستاد و به آنان پیغام داد که ما با ترکها برادران هم دین هستیم و مال برادران مسلمان بر ما حرام است؛ همچنین ما احترام خلافت اسلامی را بر خود واجب میشماریم و با برادران ترک، صلح دائمی را خواهانیم. این رفتار اشرف شاه موجب بهبود رابطه با عثمانی شده و متعاقباً در سال ۱۷۲۸ میلادی خلیفه عثمانی با اعزام سفیری به نام راشد پاشا به اصفهان، شاهنشاهی هوتکی را به رسمیت شناخته و به ایشان پیشنهاد صلح نمود.
پیروزی بر امپراتوری روسیه
با سقوط صفویه پتر یکم تزار روسیه به ایران لشکر کشید و قشون روسیه در سپتامبر ۱۷۲۲ میلادی دربند و در ۱۷۲۳ باکو را به اشغال خود درآوردند. طبق قراردادی که در سپتامبر ۱۷۲۳ تنظیم گردید پتر یکم به شاه وعده داد که او را در مبارزه با افغانان یاری دهد؛ و شاه تهماسب نیز دربند و باکو را جز قلمرو روسیه شناخت و گیلان را نیز در اختیار آنها گذاشت. در زمان سقوط شاه سلطان حسین، دولت روسیه از هرج و مرج پس از این سقوط استفاده نموده و بخشهای زیادی از شمال ایران را تصرف کرد؛ پس از آن نیز به موجب قراردادی که با تهماسب میرزا بسته بود، قسمتهای بیشتری را به خاک خود ملحق ساخت. در سال ۱۷۲۸ در جنگی که در رودسر بین سپاه ایران به فرماندهی «سیدال خان» و قشون روس به قیادت «ژنرال اولوف» واقع شد، سپاهیان ایران غالب شدند. روسها پس از این شکست خواستار مصالحه شدند. معاهدهای در فوریه ۱۷۲۹ در شهر رشت بین نمایندگان شاه اشرف و تزار پتر دوم به امضاء رسید. به موجب بند دوی این عهدنامه، ایالتهای مازندران و استر آباد -که توسط تهماسب میرزا به روسیه بخشیده شده بود- مجدداً به ایران ملحق گردید.
شکست اشرف شاه از نادر و مرگ
سرانجام اشرف پس از شکستهای متمادی از نادر قُلیخان (معروف به نادرشاه افشار) به سوی بلوچستان عقبنشینی کرد و در آنجا به دست سلطان علی محجوب یکی از فرماندهان مورد اعتماد نادر قلیخان و شاه تهماسب دوم کشته شد و سرش را همراه با یک الماس برای شاه تهماسب دوم فرستادند.
جستارهای وابسته
- سرنگونی صفویان
منابع
- اشرف افغان بر تختگاه اصفهان(به روایت شاهدان هلندی)، تصحیح ویلم فلور، مترجم ابولقاسم سری
- قاموس الاعلام
- تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمهٔ رشید یاسمی
- ↑ دولت نادرشاه افشار-ترجمهٔ حمید مؤمنی
- ↑ تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تألیف سعید نفیسی، 1335 شمسی، تهران
- ↑ افغانستان در مسیر تاریخ، نوشته میر غلام محمد غبار، صفحه ۳۲۶، جلد اول، چاپ ایران، سال ۱۹۹۹
- ↑ افغانستان در مسیر تاریخ، نوشته میر غلام محمد غبار، صفحه ۳۲۷، جلد اول، چاپ ایران، سال ۱۹۹۹
- ↑ افغانستان در مسیر تاریخ، نوشته میر غلام محمد غبار، صفحه ۳۲۶، جلد اول، چاپ ایران، سال ۱۹۹۹
- ↑ همان، صفحهٔ ۳۳۰
- ↑ همان، صفحهٔ ۳۳۳