ابوالقاسم حالت
ابوالقاسم عبداللَّه فرد (۱۲۹۳ – ۳ آبان ۱۳۷۲) متخلص به حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز ایرانی بود. وی، شاعر سرود «پاینده بادا ایران»، اولین سرود ملی ایران بعد از انقلاب، (با آهنگ محمد بیگلریپور) است.
ابوالقاسم حالت | |
---|---|
نام در زمان تولد | ابوالقاسم عبدالله فرد |
زادهٔ | ۱۲۹۳ تهران، ایران |
درگذشت | ۳ آبان ۱۳۷۲ تهران، ایران |
پیشه | شاعر، نویسنده، طنزپرداز و مترجم |
سالهای فعالیت | ۱۳۱۴–۱۳۷۲ |
زندگینامه
ابوالقاسم حالت در سال ۱۲۹۳ در تهران متولد شد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت سرزمین ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود.
حالت در جوانی به فراگیری زبان عربی پرداخت و از سال ۱۳۱۴ هجری شمسی به شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکرهنویسی همت گماشت. دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی، مثنویها، قصاید، غزلیات و رباعیات است، خود نمایانگر عمق دانش ادبی این محقق است.
وی از سال ۱۳۱۷ همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار خروس لاری، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ میرساند. علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ هر هفته چند رباعی جدی که ترجمهای از کلمات قصار علی بن ابیطالب بود در مجله «آئین اسلام» چاپ کند. حالت در ترانهسرایی نیز دستی توانا داشت و عموماً این ترانهها در قالب فکاهی، انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. حالت در آن سالها با نشریات امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملکالشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان سرزمین ایران دعوت نمود.
در بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ حالت، از طرف انجمن ادبی ایران، نخستین شعر سرودملی بعد از انقلاب را تدوین کرد.
اواخر عمر
حالت در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده نخستین سرود جمهوری اسلامی بود. وی پس از انقلاب اسلامی نیز علیرغم کهولت سن مدت زمانی نسبتاً طولانی با مجله گل آقا همکاری کرد. از ابوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینههای طنز، شعر، ادبیات و ترجمه باقی ماندهاست. وی در سوم آبان سال ۱۳۷۱ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
نمونه یکی از شعر های ابولقاسم حالت
آه آه از دل من | که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من | |
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش | چه کنم با دل خویش؟ | |
چه دل مسکینی؟ | که غمین میشود اندر غم هر غمگینی | |
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصهٔ میش | چه کنم با دل خویش؟ | |
در دلم هست هوس | که رسد در همه احوال به درد همه کس | |
چه امیری متمول چه فقیری درویش | چه کنم با دل خویش؟ | |
طفل عریانی دید | چشم گریانی و احوال پریشانی دید | |
شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش | چه کنم با دل خویش؟ | |
دیده گردید فقیر | بهر نان گرسنه آنگونه که از جان شد سیر | |
چه کنم؟ دل نگذارد که برم حمله بدو | زارم از دست عدو | |
بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش | چه کنم با دل خویش؟ | |
گر درافتم با مار | نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار | |
لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش | چه کنم با دل خویش؟ | |
دارد این دل اصرار | که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار | |
همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش | چه کنم با دل خویش؟ | |
از برای همه کس | دل بی رحم در این دوره به کار آید و بس | |
نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش | چه کنم با دل خویش؟ |
آثار
مجموعه اشعار
- فکاهیات حالت
- دیوان ابوالعینک
- دیوان خروس لاری
- بچهها برق آمده
- بحرطویلهای هدهد میرزا
- دیوان شوخ
- گلزار خنده
- دیوان اشعار (اشعار، رباعیات)
- پروانه و شبنم (قصاید اخلاقی و عرفانی سعدی و تذکره شاهان شاعر)
- سندباد نامه
- هپل هپو خان
تألیف
- زن داری و گرفتاری
- پابوسی و چاپلوسی مجموعه مقالات طنز
ترجمهها
- فرعون (الویز جارویس مک گرو) نشر درسا
- مینوتوس مشاور نرون (میکا والتاری) نشر درسا
- تاریخ فتوحات مغول (جی.جی. ساندرز)
- تاریخ تجارت (اریک ن. سیمونز)
- ناپلئون در تبعید (خاطرات ژنرال برتران)
- زندگی من (مارک توین)
- زندگی بر روی میسی سی پی (مارک توین)
- پیشروان موشک سازی (بریل ویلیامز / ساموئل اشتاین)
- بهار زندگی (کلارمیس هاستی کارول)
- جادوگر شهر زمرد (فرانک باوم)
- بازگشت به شهر زمرد (فرانک باوم)
- پسر ایرانی، (ماری رنولت)
- شبح در کوچه میکلآنژ
- فروغ بینش
- شکوفههای خرد
- راه رستگاری
- کلمات قصار علی بن ابیطالب
- مجموعه تاریخ کامل ابن اثیر (۲۳جلد)
منابع
- ↑ «درگذشت ابوالقاسم حالت (1371 ش)». www.cgie.org.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۷.
- ↑ شاعر سرود ملی کیست؟
- «ḤĀLAT, ABU'L-QĀSEM – Encyclopaedia Iranica».
- نشانی=http://www.aftabir.com/lifestyle/view/65914/حسین-توفیق (۱۶ آذر ۱۳۸۶). «خروس لاری؛ استاد بزرگ طنز ایران». aftabir.com.
- «درگذشت ابوالقاسم حالت (1371 ش) - مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی».
- «حالت».