زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

چلبی






چَلَبی، اصطلاحی در میان ترکان آسیای صغیر، که به‌طور کلی به افراد طبقه تحصیل‌کرده و فرهیخته جامعه اطلاق می‌شد و به‌تدریج به صورت لقبی خاص در آمد.
این واژه به معنای فرد باسواد و درس‌خوانده، بین امیران خاندان محلی گرمانیه، شاهزادگان امپراتوری عثمانی، میان صوفیان و گروه‌های فتوت منطقۀ آسیای صغیر و جانشینان مولانا، کاربرد داشت، گرچه مهم‌ترین نمود عنوان چلبی در طریقه مولویه پدید آمد.


۱ - معنای واژه



اصطلاح چلبی را به معنای فرد باسواد و درس‌خوانده دانسته‌اند
[۱] بخاری، سلیمان، لغت چغتای و ترکی عثمانی، ج۱، ص۱۵۲، استانبول، ۱۲۹۸ق.
استرابادی برای چلبی معادل‌های فارسی چون باسواد، نویسنده، شاعر، دانا و ظریف‌طبع را می‌آورد
[۲] استرابادی، محمدمهدی، سنگلاخ، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش روشن خیاوی، تهران، ۱۳۷۴ش.
این واژه همچنین به‌صورت تعبیری احترام‌آمیز، و معادل آقامنش، شخص مؤدب، مکرم و نجیب نیز معنی شده است و در میان ترکان تعبیر افندی نیز به همین معنا به کار می‌رود.
صورت جمع چلبی، چلبیان است که با افزودن پسوند «ان» همچون جمع فارسی ساخته می‌شود و از همین خانواده، واژۀ چلبیلیک هم می‌تواند به صورت مجازی به معنی ظرافت و ادب باشد.
[۳] وافق پاشا، احمد، لهجه عثمانی، ج۱، ص۴۸۲، استانبول، مطبعۀ امیر.


۲ - ریشه واژه



درباره این‌که واژه چلبی ریشه‌ای ترکی دارد یا این‌که از زبان‌های دیگر آمده، و در میان ترکان رواج یافته است، اختلاف‌نظر وجود دارد. ابن بطوطه می‌نویسد: چلبی «به لسان روم» معادل عبارت سیدی در عربی است.
[۴] ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، ۱۴۰۵ق.

از میان محققان جدیدتر نیز برخی چلبی را از لفظ چلب، یعنی نام باری تعالی به ترکی، دانسته‌اند که با افزودن پسوند نسبت فارسی و عربی «ی» به آن پدید آمده است
[۵] .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۳
وافق‌ پاشا نیز بر این باور است که ترکان آسیای میانه در زمان چنگیزخان و از طریق ارتباط با مسیحیان، واژۀ چلب را به عنوان نام خداوند وضع کردند
[۶] .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۳
بنابراین نظر، چلب می‌تواند با واژۀ فارسی چلیپا هم‌ریشه باشد،
[۷] .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۳
نظریه‌ای دیگر، چلبی را از ریشۀ کُردی ضِلِب، به معنی خدا می‌داند.
[۸] .EI۲، v۲، p۱۹


۳ - کاربرد بین خاندان محلی



در سدۀ ۷ق/ ۱۳م، پیش از آن‌که عنوان چلبی در میان شاهزادگان عثمانی رواج پیدا کند، امیران خاندان محلی گرمانیه عنوان چلبی داشتند. از جمله آن‌ها می‌توان یعقوب‌بیک، مشهور به چلبی اعظم،
[۹] اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۷۰، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
و سلیمان‌شاه، مشهور به شاه چلبی
[۱۰] اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۷۰، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
را نام برد.

۴ - کاربرد بین شاهزادگان



در سدۀ ۸ ق/ ۱۴م هم‌زمان با قدرت گرفتن امپراتوری عثمانی، اصطلاح چلبی در مورد شاهزادگان این سلسله ــ که مقیم آناتولی بودند و پیش از آن شهزاده نامیده‌ می‌شدند ــ به‌کار رفت
[۱۱] اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۰، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
فرزندان پسر ایلدرم بایزید، همچون سلیمان چلبی
[۱۲] اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۳۴۱، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
و چلبی محمد که توانست برادر خود عیسی چلبی را کنار بزند و با عنوان سلطان محمد اول (سل‌ ۸۱۶-۸۲۴ ق/ ۱۴۱۳-۱۴۲۱م) بر تخت سلطنت بنشیند
[۱۳] اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۳۷۴-۳۷۶، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
چلبی نامیده می‌شدند.
اصطلاح «چلبی سلطان» نیز به شاهزادگانی که فرمانروایی بر بخشی از کشور را برعهده داشتند، اطلاق می‌شد.
[۱۴] اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۱، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.

با گذشت زمان، تداول عنوان چلبی در مورد فرزندان ذکور پادشاهان کمتر شد و این واژه جای خود را به عنوان‌های دیگر داد، چنان‌که در اواخر دورۀ عثمانی فرزندان ذکور این خاندان با عنوان افندی خوانده می‌شدند.
[۱۵] .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۲


۵ - کاربرد بین صوفیان



واژۀ چلبی در میان صوفیان و گروه‌های فتوت منطقۀ آسیای صغیر نیز کاربرد داشت
[۱۶] ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
در اشعار قاسم انوار۸۳۵ ق/ ۱۴۳۲م)، شاعر آذربایجانی، این واژه به مفهوم محبوب عرفانی، و حتی معادل الله به کار رفته است.
[۱۷] قاسم انوار، علی، کلیات، ج۱، ص۸۰، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.
[۱۸] قاسم انوار، علی، کلیات، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.
[۱۹] قاسم انوار، علی، کلیات، ج۱، ص۴۰۸، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.

کسانی که خود را از سلالۀ حاجی بکتاش ولی می‌دانستند، نیز چلبی نامیده می‌شدند، گرچه مهم‌ترین نمود عنوان چلبی در طریقه مولویه پدید آمد.
[۲۰] توفیق هاشم‌پور سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش‌ولی و طریقت بکتاشیه، ج۱، ص۵۱۵-۵۱۶، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، ۱۳۵۵ش، س ۲۸، شم‌ ۱۲۰.
[۲۱] لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ج۱، ص۵۳۹، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.


۶ - کاربرد بین جانشینان مولانا



پس از مرگ جلال‌الدین مولوی (۶۷۲ ق/ ۱۲۷۳م)، حسام‌الدین چلبی۶۸۳ ق/ ۱۲۸۴م)، یار و مرید مولانا جانشین او شد و پس از حسام‌الدین، سلطان ولد۶۹۱ ق/ ۱۲۹۲م)، پسر مهتر مولوی به این مقام معنوی رسید و مقدمات شکل‌گیری طریقه مولویه را فراهم ساخت.
آرامگاه مولانا در زمان حسام‌الدین چلبی و به کوشش سلطان ولد ساخته شد و از آن زمان به بعد موقوفاتی از سوی امیران و دوستداران مولوی به آن‌جا اختصاص یافت.
[۲۲] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۲۴-۲۵، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۳] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۶۲-۶۴، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.

اولو عارف چلبی و دو برادرش که فرزندان سلطان ولد بودند، به جای پدر نشستند و رفته رفته نفوذ طریقه مولویه در آناتولی رو به فزونی نهاد.
[۲۴] فروزانفر، بدیع الزمان، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد، ج۱، ص۱۷۷- ۱۷۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲۵] لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ج۱، ص۳۰۸-۳۱۰، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
به این ترتیب، در میان مولویان نخستین‌بار حسام‌الدین، با لقب چلبی خوانده شد و پس از او، این لقب برای فرزندان و نوادگان پسر سلطان ولد نیز به کار رفت. شیخ خانقاه مولانا در قونیه همواره یکی از نوادگان سلطان ولد بود و چلبی خوانده می‌شد.
[۲۶] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۲۲۹، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۷] لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.


۶.۱ - وارثان مولانا


چلبیان در دوره شکل‌گیری طریقه مولویه وارثان مادی و معنوی مولانا به‌شمار می‌آمدند. چلبیِ خانقاه قونیه، افزون بر نظارت بر امور موقوفات خانقاه قونیه، با تعیین خلفا در سایر شهرها و نیز تعیین جانشین خود، مانع از درگیری بر سر مقام در میان مولویان می‌شد.
[۲۸] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.


۶.۲ - نقش چلبی‌ها


پس از مرگ پیر عادل چلبی (د ۸۶۵ ق/ ۱۴۶۱م)، دهمین جانشین مولانا، دوره اداره همه‌جانبه طریقه مولویه به دست چلبی‌ها به انجام رسید و از آن پس با به ظهور رسیدن مشایخ قدرتمند و دارای نفوذ در مناطق دیگر، به‌تدریج از قدرت چلبیان کاسته شد و آنان با ایفای نقشی تشریفاتی و مادی، اداره امور معنوی طریقه را به مشایخ دیگر سپردند و خود رسیدگی به موقوفات را برعهده گرفتند.
[۲۹] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.

با به قدرت رسیدن عثمانیان در آسیای صغیر، و تصرف قونیه توسط حکومت عثمانی در ۸۷۰ ق/ ۱۴۶۶م، مشایخ سلسله مولویه توانستند حمایت و توجه سلاطین عثمانی را به خود جلب کنند. در این دوره فرمان پوست‌نشینی چلبیان در خانقاه قونیه از سوی سلاطین عثمانی به امضا می‌رسید
[۳۰] مشکور، محمدجواد، تعلیقات بر اخبار سلاجقۀ روم ابن بی‌بی، ج۱، ص۱۵۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
همچنین چلبی خانقاه قونیه مشایخ خانقاه‌ها و تِکِه‌های (تکیه‌های) مولویه را انتخاب می‌کرد و انتصاب او به تصویب شیخ‌الاسلام و سلطان عثمانی می‌رسید.
[۳۱] لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ج۱، ص۵۲۷، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
توجه سلاطین عثمانی به مولویان باعث می‌شد که هدایا و موقوفات آرامگاه مولوی در هر دوره افزایش یابد، چنان‌که سلطان سلیم (سل‌ ۹۱۸-۹۲۶ ق/ ۱۵۱۲-۱۵۲۰م) در زمان پوست‌نشینی خسرو چلبی (د ۹۶۹ ق/ ۱۵۶۲م) موقوفات بسیاری را در اختیار مولویان قرار داد
[۳۲] لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
پس از عزل عبدالحمید و به سلطنت رسیدن محمد پنجم (سل‌ ۱۳۲۷-۱۳۳۷ ق/ ۱۹۰۹- ۱۹۱۹م)، نیز عبدالحلیم چلبی، بیست و نهمین جانشین مولانا این نقش را برعهده داشت که در مراسم تاج‌گذاری سلطان عثمانی شمشیر بر کمر او ببندد.
[۳۳] دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۳، ص۹۷، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۳۴] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۲۷۶، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.


۶.۳ - اختلاف مشایخ مولویه و چلبی‌ها


انتقال دائمی مقام چلبی از پدر به پسر گاه باعث بروز اختلاف میان مشایخ مولویه و چلبی‌ها می‌شد.
[۳۵] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۲، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
برای نمونه، در زمان پوست‌نشینی فرخ چلبی (د ۱۰۰۰ ق/ ۱۵۹۲م)، بر سر چگونگی استفاده از موقوفات خانقاه مولانا اختلافی میان چلبیان ظهور کرد که موجب شد دولت عثمانی برای نخستین‌بار در امور خانقاه مولویه دخالت کند و فرخ چلبی به مدت ۱۸ سال از مقام خود خلع گردد.
[۳۶] ثاقب، دده، سفینه نفیسه مولویان، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۳، قاهره، ۱۲۳۸ق.
[۳۷] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.


۶.۴ - عنوان چلبی بر جانشینان مولانا


از درگذشت مولانا تا نیمۀ دوم سدۀ ۱۴ق/ نیمۀ سدۀ ۲۰م، ۳۴ تن بر منصب جانشینی وی نشسته‌اند که به استثنای سلطان‌ ولد، همگی عنوان چلبی داشتند. در میان چلبیان، تنها چلبی هفدهم، یعنی عارف چلبی سوم، فرزند ولد چلبی (د ۱۰۵۲ ق/ ۱۶۴۲م) از جانب مادر به خاندان مولوی منسوب بود و بقیۀ چلبی‌ها از طریق پدر به مولانا نسب می‌بردند.
[۳۸] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۹] گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۷۷، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.


۷ - فهرست منابع



(۱) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۲) استرابادی، محمدمهدی، سنگلاخ، به کوشش روشن خیاوی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳) اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۴) بخاری، سلیمان، لغت چغتای و ترکی عثمانی، استانبول، ۱۲۹۸ق.
(۵) ثاقب، دده، سفینه نفیسه مولویان، قاهره، ۱۲۳۸ق.
(۶) دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۷) فروزانفر، بدیع الزمان، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۸) قاسم انوار، علی، کلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.
(۹) گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۰) لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۱۱) مشکور، محمدجواد، تعلیقات بر اخبار سلاجقۀ روم ابن بی‌بی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۲) وافق پاشا، احمد، لهجه عثمانی، استانبول، مطبعۀ امیر.
(۱۳) توفیق هاشم‌پور سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش‌ولی و طریقت بکتاشیه»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، ۱۳۵۵ش، س ۲۸، شم‌ ۱۲۰.
(۱۳) EI۲.
(۱۳) Gölpınarlı, A, Mevlânâ'dan sonra Mevlevîlik, Istanbul, ۱۹۵۳.
(۱۳) Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶.

۸ - پانویس


 
۱. بخاری، سلیمان، لغت چغتای و ترکی عثمانی، ج۱، ص۱۵۲، استانبول، ۱۲۹۸ق.
۲. استرابادی، محمدمهدی، سنگلاخ، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش روشن خیاوی، تهران، ۱۳۷۴ش.
۳. وافق پاشا، احمد، لهجه عثمانی، ج۱، ص۴۸۲، استانبول، مطبعۀ امیر.
۴. ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۵. .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۳
۶. .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۳
۷. .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۳
۸. .EI۲، v۲، p۱۹
۹. اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۷۰، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۰. اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۷۰، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۱. اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۰، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۲. اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۳۴۱، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳. اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۳۷۴-۳۷۶، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۴. اوزون چارشیلی اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۱، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۵. .Pakalın, M Z, Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۴۶، v۱، p۳۴۲
۱۶. ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۷. قاسم انوار، علی، کلیات، ج۱، ص۸۰، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.
۱۸. قاسم انوار، علی، کلیات، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.
۱۹. قاسم انوار، علی، کلیات، ج۱، ص۴۰۸، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ق.
۲۰. توفیق هاشم‌پور سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش‌ولی و طریقت بکتاشیه، ج۱، ص۵۱۵-۵۱۶، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، ۱۳۵۵ش، س ۲۸، شم‌ ۱۲۰.
۲۱. لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ج۱، ص۵۳۹، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
۲۲. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۲۴-۲۵، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲۳. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۶۲-۶۴، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲۴. فروزانفر، بدیع الزمان، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‌الدین محمد، ج۱، ص۱۷۷- ۱۷۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
۲۵. لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ج۱، ص۳۰۸-۳۱۰، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
۲۶. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۲۲۹، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲۷. لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
۲۸. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲۹. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۰. مشکور، محمدجواد، تعلیقات بر اخبار سلاجقۀ روم ابن بی‌بی، ج۱، ص۱۵۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۱. لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ج۱، ص۵۲۷، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
۳۲. لویس، ف د، مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب، ترجمۀ حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۸۴ش.
۳۳. دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۳، ص۹۷، تهران، ۱۳۶۱ش.
۳۴. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۲۷۶، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۵. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۲، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۶. ثاقب، دده، سفینه نفیسه مولویان، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۳، قاهره، ۱۲۳۸ق.
۳۷. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۸. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۹. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‌الدین، ج۱، ص۱۷۷، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش.


۹ - منبع



مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «چلبی».    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.