هاویهیکی از نامهای دوزخ، در قرآن «هاويه» است. ۱ - واژه شناسى «هاويه»اين واژه در اصل، از مادّه «هوى» به معناى افتادن به پايين و سقوط كردن از بلندى است. ابن فارس مى گويد: الهاء و الواو و الياء: أصل صحيح يدلّ على خلوّ و سقوط... و يقال: هوى الشيء يهوى: سقط. و هاوية: جهنّم، لأنّ الكافر يهوى فيها. والهاوية: كلّ مهواة و الهوّة: الوهدة العميقة. [۱]
معجم مقاييس اللغة: ج۲، ص۷۸. (ماده «حطم»)
ه و ى، ريشه صحيحى است كه بر رهاشدن و فروافتادن دلالت مى كند. گفته مى شود: «هوى الشىء يهوى» يعنى: سقوط كرد. هاويه جهنم براى اين است كه كافر در آن سقوط مى كند. هاويه به هر گودالى گفته مى شود. هوّه، گودال عميق است. بنابر اين ناميده شدن جهنّم به «هاويه»، بِدان جهت است كه تبهکاران در چنين جايگاه عميق و خطرناكى سقوط مى كنند. ۲ - واژه «هاويه» در قرآن و حديثواژه «هاويه» تنها يك بار در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ × فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ × وَ مَآ أَدْرَاكَ مَاهِيَهْ × نَارٌ حَامِيَةُ»}} ؛ و اما كسى كه ترازوهايش سبُك است، پناهگاهش «هاويه» است! و تو چه مى دانى «هاويه» چيست؟! آتشى است سوزان! كلمه «اُمّ» در اين آيه به معناى جايگاه و قرارگاه است. بنابراين معناى آيه اين است كه جايگاه كسانى كه اعمال نيك آنان وزن و ارزشى ندارد، پرتگاه سوزان و عميق دوزخ است. گفتنى است كه از برخى احادیث نيز استفاده مى شود كه در نامگذارى جهنّم به «هاويه»، عميق بودن دوزخ و سقوط دوزخیان در آن مورد عنايت بوده است. مراد از هاویه در نگاه مفسران، جهنم و علت نامگذاری آن به هاویه به خاطره ساقط شدن هر فردی است که در آن واقع میشود. به باور امام خمینی هاویه همان عالم طبیعت است؛ زیرا انسان تولد یافته عالم طبیعت است و فرزند نشئه دنیا و عالم طبیعت مادر انسان است. به اعتقاد امام خمینی کسی که خدای تبارکوتعالی تمام وسایل ترقیات و تکاملات معنوی و وصول به سعادت اخروی را برای او فراهم کرده با همه اینها کفران نعمت کند و در امانات الهی خیانت و از عقل و شریعت پیروی نکند؛ بلکه از هواهای نفسانی و شیطان، جن و انس متابعت کند و در غفلت و فساد فرو رود منتهای سیرش بهسوی هاویه (فَاُمُّهُ هَاوِیَةٌ وَمَا اَدْرَاکَ مَا هِیَهْ نَارٌ حَامِیَةٌ) خواهد بود. [۶]
خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۵۳-۵۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
به باور امام خمینی انسان در غلاف طبیعت و محجوب در نشئه دنیا است و از بدو خلقت در غلاف طبیعت تربیت شده و روحانیت و فطرت او محجوب عالم طبیعت (فَاُمُّهُ هَاوِیَةٌ) و هر چه در عالم طبیعت رشد و نمای طبیعی کند احکام طبیعت بیشتر بر آن احاطه میکند. یک وقت از خواب گران عالم طبیعت و غفلت بیپایان و مستی و بیهوشی بیدار میشود که همه فرصتها را از دست داده و تمام نعمتهای الهی را از دست داده و عوض آن که سعادت ابدی کسب کند، شقاوتهای دائمی برای خود تهیه کرده با جن و شیطان و اصحاب جحیم قرین و در ظلمتها و فشارها و آتش عذاب بهسوی جهنم و هاویه میرود و در این حالت چارهای ندارند و جبرانی برای نقایص او نیست.۳ - پانویس۴ - منابع• محمد محمدی ری شهری، بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، ج۲، قم: دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۹ش، ص۶۳، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه ، بازیابی: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های تفسیری امام خمینی | واژگان قرآنی
|