زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

دورنمایه





در هر اثر داستانی، عناصری وجود دارد که قرار گرفتن آنها در کنار هم منجر به آفرینش یک اثر واحد می‌گردد. این عناصر عبارتند از شخصیت‌ها، فضا و مکان، هسته‌ی داستانی، موضوع، توصیف، درونمایه... هر‌ اندازه این عناصر بهتر در کنار هم قرار بگیرند و پیوند محکم‌تری میان آنها برقرار گردد، اثر نهایی از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود. در داستان این وظیفه‌ی مهم یعنی هماهنگ کردن اجزای داستان، بر عهده‌ی عنصر درونمایه است. در واقع، درونمایه دیگر عناصر داستانی را انتخاب می‌کند و میان آنها هماهنگی ایجاد می‌نماید.


۱ - تعریف



درونمایه که در زبان انگلیسی به صورت Theme کاربرد دارد، در زبان فارسی به شکل‌های دیگری مانند مضمون و تم هم دیده می‌شود. درونمایه از دو بخش "درون" به معنای داخل و میان و "مایه" به معنای اصل و بن هر چیز تشکیل شده است که در مجموع به معنی "اصل درونی هر چیز" است. "مضمون" نیز در لغت به معنی در میان گرفته شده و آنچه از کلام و عبارت فهمیده می‌شود، آمده است.
[۱] نک: داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۱۳۱.

در تعریف درونمایه آمده است: "درونمایه، مضمون یا تم، فکر اصلی و مسلط هر اثر ادبی است. خط یا رشته‌ای که در خلال اثر کشیده می‌شود و وضعیت و موقعیت‌های داستان را به هم پیوند می‌دهد. به بیانی دیگر، درونمایه را به عنوان فکر و ‌اندیشه حاکمی تعریف کرده‌اند که نویسنده در داستان اعمال می‌کند. و به همین جهت است که می‌گویند درونمایه هر اثری جهت فکری و ادراکی نویسنده‌اش را نشان می‌دهد."
[۲] میرصادقی، جمال، عناصر داستان، تهران، سخن، ۱۳۸۵، چاپ پنجم، ص۱۷۴.

همان گونه که گفته شد، درونمایه فکر حاکم بر داستان است. بنابراین به طور مستقیم نتیجه‌ی تفکر و‌ اندیشه‌ی نویسنده در مورد موضوع خاصی است. ایدئولوژی و نگاه نویسنده به جهان‌هستی سبب می‌شود که درونمایه اصلی داستان شکل بگیرد.

۲ - تفاوت دورنمایه و موضوع



ذکر این نکته ضروری است که باید به تفاوت دو عنصر درونمایه و موضوع (subject) توجه کرد.موضوع و مضمون دو عنصر جداگانه هستند که اگرچه بر یکدیگر مؤثرند، اما نباید آنها را یکی دانست.
۱) در تعریف موضوع آمده است: "موضوع شامل پدیده‌ها و حادثه‌هایی است که داستان را می‌آفریند و درونمایه را تصویر می‌کند. به عبارت دیگر موضوع قلم‌رویی است که در آن خلاقیت می‌تواند درونمایه‌ی خود را به نمایش بگذارد."
[۳] نک: میرصادقی، جمال، عناصر داستان، تهران، سخن، ۱۳۸۵، چاپ پنجم، ص۲۱۷.

اما موضوع، یک‌اندیشه‌ی کلی و زیربنایی است که با توجه به مناسبات ملموس و وقایع داستان توصیف می‌شود، اما درونمایه دارای بیانی انتزاعی است.
[۴] نک: انوشه، حسن (به سرپرستی)، فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی ۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۵۸۸.

۲) معمولا موضوع داستان، در یک کلمه قابل بیان است: عشق، انتقام، حسادت، مرگ، نبرد خوبی و بدی و تمام‌ اندیشه‌های اساسی انسان درباره زندگی. اما درونمایه‌ی یک اثر نیز معمولا در یک جمله خلاصه می‌شود.
۳) در واقع، درونمایه نگاه نویسنده به هر یک از موضوعات است. به این ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت که به تعداد نویسندگان، درباره یک موضوع خاص، درونمایه وجود دارد، زیرا درونمایه مطابق تعریف، دریافت و تجربه شخصی نویسنده به یک موضوع است.

۲.۱ - موضوع عشق


برای مثال موضوع عشق را در نظر بگیریم. عشق یک موضوع اصلی و شاید زیربنایی‌ترین موضوع داستانی است که از آغاز مورد توجه نویسندگان در سراسر دنیا واقع شده است. تاکنون هزاران داستان کوتاه و بلند با این موضوع به رشته تحریر درآمده است، اما هیچ یک از این داستان‌ها به یکدیگر شباهت کامل ندارند. حتی داستان‌هایی که به تقلید از یک اثر نوشته شده‌اند، باز هم بطور کامل بر هم منطبق نیستند. این تفاوت، همان درونمایه است که تجربیات و دیدگاه نویسنده در شکل‌گیری آن نقش مستقیم دارد.
"نویسنده، ممکن است زندگی را زیبا، زشت، ترسناک، یاس‌آور، منسجم، آشفته، پرامید، معنادار، پوچ، باشکوه، بی‌اهمیت، تصادفی، هدفمند، زودگذر، جاودانه و یا هزاران گونه دیگر ببیند. در هر حال، این نگاه و ادراک نویسنده از هستی در تلقی او از موضوع داستانش تاثیر می‌گذارد و در سراسر اجزای آن ریزش می‌کند. بدین گونه داستان هر نویسنده –مثل تلقی هر کس از هستی- از نویسنده‌ی دیگر متمایز و منحصر به فرد می‌شود."
[۵] مستور، مصطفی، مبانی داستان کوتاه، تهران، مرکز، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۳۰.


۲.۲ - داستان داش آکل


برای روشن شدن مطلب، موضوع و درونمایه‌ی داستان مشهور "داش آکل" نوشته‌ی صادق هدایت را بررسی می‌کنیم. داش آکل، داستان مردی است لوطی مسلک که یکی از همشهریانش هنگام مرگ سرپرستی خانواده‌اش را به او می‌سپارد. پس از رفت و آمد با این خانواده، داش آکل عاشق دختر این مرد، به نام مرجان می‌شود، اما وفای به عهد و مردانگی مانع از آن می‌شود که او علاقه‌اش را به مرجان ابراز کند.
موضوع این داستان عشق است و درونمایه‌ی آن در یک جمله چنین است: وفای به عهد و مردانگی، سبب می‌شود که انسان از خواسته‌های خود بگذرد.

۳ - تشخیص دورنمایه



تشخیص درونمایه همیشه به این سادگی نیست. نویسندگان غالبا ترجیح می‌دهند که درونمایه را به طور مشخص و واضع در اختیار خواننده قرار ندهند و خواننده باید با خواندن کل متن به این دریافت، دست پیدا کند، گاهی فکر حاکم و مسلط بر اثر، در قالب سخنان شخصیت‌های داستان به ویژه قهرمان ارائه می‌شود. پی‌رنگ، زاویه‌ی دید، توصیف‌ها، عنوان داستان، لحظات کلیدی و تاکیدهای نمادین معمولا شواهد خوبی برای یافتن معنای داستان به شمار می‌رود.
[۶] نک: مستور، مصطفی، مبانی داستان کوتاه، تهران، مرکز، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۳۲.
[۷] اسکوکز، رابرت، عناصر داستان، ترجمه فرزانه طاهری، تهران، مرکز، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۲۲.


۴ - رابطه دورنمایه و پیام



درونمایه را با پیام داستان نیز نباید یکی دانست. ممکن است پیام و دورنمایه‌ی یک داستان یکی باشد، اما این مطلب به معنای ضرورت این اتفاق نیست. پیام، یک مطلب اخلاقی و آموزنده است، اما درونمایه ممکن است این ویژگی‌ها را نداشته باشد و حتی گاهی خصوصیتی ضداخلاقی داشته باشد.
[۸] نک: میرصادقی، جمال، عناصر داستان، ص۱۷۶و۱۷۷.

اگر چه درونمایه، یکی از عناصر اصلی داستان است، اما برخی از داستان‌ها فاقد این عنصر هستند، مانند داستان‌های جنایی و پلیسی یا داستان‌های ترسناک که هدف آنها صرفا سرگرمی مخاطب است.

۵ - جمع‌بندی



به طور خلاصه می‌توان گفت: وظیفه‌ی درونمایه، ایجاد هماهنگی و انسجام اجزا و عناصر داستانی دیگر است. چون زمانی که نویسنده فکر خاصی را بر اثر خود مسلط می‌کند، بر اساس آن به چینش سایر عناصر دست می‌زند. از سوی دیگر، سایر عناصر نیز می‌توانند در روند شکل‌گیری و تکامل درونمایه مؤثر باشند.

۶ - پانویس


 
۱. نک: داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۱۳۱.
۲. میرصادقی، جمال، عناصر داستان، تهران، سخن، ۱۳۸۵، چاپ پنجم، ص۱۷۴.
۳. نک: میرصادقی، جمال، عناصر داستان، تهران، سخن، ۱۳۸۵، چاپ پنجم، ص۲۱۷.
۴. نک: انوشه، حسن (به سرپرستی)، فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی ۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۵۸۸.
۵. مستور، مصطفی، مبانی داستان کوتاه، تهران، مرکز، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۳۰.
۶. نک: مستور، مصطفی، مبانی داستان کوتاه، تهران، مرکز، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۳۲.
۷. اسکوکز، رابرت، عناصر داستان، ترجمه فرزانه طاهری، تهران، مرکز، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۲۲.
۸. نک: میرصادقی، جمال، عناصر داستان، ص۱۷۶و۱۷۷.


۷ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «دورنمایه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۸/۰۹.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.