بگزادهبِگْزاده، یا بیگزاده، نام یک گروه بزرگ کُرد زبان پراکنده در شمال غرب ایران و مناطقی از سلیمانیه عراق است. بگزادهها را یکی از گروه بزرگان و نجبای کرد دانستهاند [۱]
نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ج۱، ص۲۸۵، ترجمه محمدقاضی، تهران، ۳۶۶ش.
۱ - خاستگاه و پیشینه تاریخیخاستگاه کردهای بگزاده به درستی معلوم نیست. به نظر میرسد که اصل و ریشه بگزادگان ایران و عراق مشترک باشد. اوبن سیاح فرانسوی که در (۱۹۰۶-۱۹۰۷م) در ایران به سر میبرد، راجع به بگزادههای ایران مینویسد: نسب آنها به پیربوداق فرزند شیرخان بنیانگذار ساوجبلاغ، از کردان مُکری آذربایجان میرسد. پیر بوداق دو فرزند به نامهای عبدالعزیز سلطان و عبدالله بیگ داشت. اعقاب عبدالعزیز به خانزاده شهرت یافتند و در شهرها نشیمن گزیدند، و نوادگان عبدالله به بگزاده معروف شدند و در کوهستانها پراکنده گشتند. بگزادگان تا اواسط قرن (۱۳ق/۱۹م)، رئیس و خانِ کردهای مکری و حکمران ساوجبلاغ آذربایجان بودند. [۲]
اوبن، اوژن، ایران امروز ۹۰۶-۹۰۷ ایران و بینالنهرین، ج۱، ص ۱۱۲-۱۱۳، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران، ۳۶۲ش.
گروهی دیگر از بگزادگان نیز که به بگزادههای هورامان (اورامان) معروفند، اصل و نسب خود را، برخلاف خاندانهای دیگر کُرد، به تهمورث کیانی (پادشاه افسانهای ایران) میرسانند. [۳]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
بگزادههای جاف ایران و عراق با چند پشت به «زایربگ» (ظاهربگ) میرسند و نخستین تیره امیران و خانهای عشایر جاف از آنها برخاستهاند. [۴]
عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۳۲، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م.
[۵]
عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۷۳، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م.
ظاهربگ در (۱۱۸۶ق/۱۷۷۲م) همراه با گروهی از جافها که در جنگ با والیان اردلان شکست خورده بودند، از ایران به «بانی خیلان»، واقع در کناره غربی سیروان عراق، کوچ کردند و تحت حمایت پاشای کرد سلیمانیه درآمدند. [۶]
زکی، محمدامین، کورد و کوردستان، ج۳، ص۳۴۱، بغداد، ۳۵۰ق/۹۳۱م.
[۷]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۵۶، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
[۸]
نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ج۱، ص۳۶۸، ترجمه محمدقاضی، تهران، ۳۶۶ش.
رفته رفته بگزادگان به رهبری ظاهربگ با غلبه بر عشایر بومی منطقه، رهبری جافهای ایران و کردستان عراق را بر عهده گرفتند و بر قدرت و نفوذ جافها افزودند. در این دوره، بگزادهها با نفوذ در میان ایلها و طایفههای دیگر کرد، قدرتمندترین تیره امیران را در میان عشایر کرد عراق و ایران پدید آوردند. [۹]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
[۱۰]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
[۱۱]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۳۶۰، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
اعتمادالسلطنه نیز بگزادهها را از اعیان، و معتبرترین طوایف جوانرود کردستان دانسته است. [۱۲]
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآه البلدان، ج۴، ص۲۳۷۸، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۳۶۸ش.
۲ - سازمان ایلیبرخی از بگزادگان به صورت ایل یا طایفهای مستقل و برخی دیگر به صورت تیره، به طایفهها و ایلهای دیگر کرد پیوستهاند. مثلاً بگزادههایی که در نوار مرزی ایران با ترکیه و عراق در منطقه تَرْگِوَر اورمیه زندگی میکنند، یک طایفه با سازمان ایلی مستقل هستند. [۱۳]
ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۳۴۲ش.
[۱۴]
دهقان، علی، سرزمین زردشت، ج۱، ص۶۱، تهران، ۳۴۸ش.
لیکن بگزادههای عشایر جاف مرادی عراق همچون تیره یا طایفهای از «تیلهکو» در شیروانه [۱۵]
عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۵۹، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م.
«یزدان بخش» [۱۶]
عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۶۰، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م.
و «گلالی» در شهرزور [۱۷]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
[۱۸]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۶۱، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
و بگزادههای عشایر جاف جوانرودی ایران، طایفههایی از «ولدبیگی» و «باوهجانی» بابا جانی به شمار میرفتهاند. رؤسای اغلب این طوایف از میان بگزادگان برگزیده میشدند. [۱۹]
عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۷۱-۷۲، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م.
اعتمادالسلطنه [۲۰]
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآه البلدان، ج۴، ص۲۳۷۸، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۳۶۸ش.
بگزادگان جاف جوانرود را یکی از طوایف دوگانه و از اعیان این ناحیه دانسته است که از دو شعبه یعقوب بیگی و باب خانی تشکیل شده بودند. ایل هماوند نیز شاخهای به نام بگزاده چلبی دارد. اصل و نسب این ایل به جافها میرسد و در سلیمانیه عراق پراکندهاند. بگزادگان هماوندی از نسل «خوامراده شیر» اند. او صاحب ۴ فرزند به نامهای یادگار، صفر، رمضان و رشید بود و شاخه بگزاده از فرزندان یادگار هستند. بگزادههای هماوند از ۳ تیره جوامیر، قادر و کاکه تشکیل میشوند. [۲۱]
عزاوی، عباس، عشائر العراق، ج۲، ص۷۸-۷۹، بغداد، ۳۶۶ق/ ۹۴۷م.
[۲۲]
زکی، محمدامین، کورد و کوردستان، ج۳، ص۳۴۱، بغداد، ۳۵۰ق/۹۳۱م.
[۲۳]
دفتر، محمدهادی و عبدالله حسن، العراق الشمالی، ج۱، ص۳۳، بغداد، ۹۵۸م.
۳ - پراکندگیبگزادگان در مناطقی در غرب ایران و شمال عراق به سر میبرند. بگزادههای ایران در اطراف اورمیه و اشنویه پراکندهاند. بگزادههای اطراف اورمیه از دو شاخه بگزادگان دشت و بگزادگان بنار تشکیل میشوند. بگزادگان دشت، در تولکی، دربند و سولیک سیلوانا؛ و بگزادگان بنار در امیریاد، دیزج، دزاوا و محال زندگی میکنند. بگزادههای اشنویه به بگزاده حیدری و فضلالله بگی معروفند و در اطراف روستاهای اشنویه و سلدوز پراکندهاند. [۲۴]
کریمی، بهمن، جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران، ج۱، ص۱۴۸، تهران، ۳۱۶ش.
[۲۵]
کریمی، بهمن، جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران، ج۱، ص۱۵۰، تهران، ۳۱۶ش.
طایفه مستقل بگزاده ایران مجموعاً در ۲۹ آبادی از محال دشت و ترگور در حوالی اورمیه به سر میبردند. برخی از این آبادیها عبارتند از خوشکو، کای، جِرْم، بتکار، نوشان، میروا، هلوری، راجان، درگز و زنگلان. گروهی از بگزادهها که تخته قاپو شدهاند، در محل آنبی میزیستند. [۲۶]
ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۳۴۲ش.
بگزادههای عراق در شمال آن سرزمین و در حوالی مرز ترکیه سکنی دارند و هورامان (اورامان) در حلبچه، مرکز اصلی زندگی و تجمع آنهاست. [۲۷]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ج۱، ص۱۶۷، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
بابا حکیم خلیفه شیخهای اورامان یکی از مردان با نفوذ در میان عشایر بگزاده در دو دهه نخست سده ۲۰م بود. [۲۸]
نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ج۱، ص۴۵۸، ترجمه محمدقاضی، تهران، ۳۶۶ش.
از مردان با نفوذ و رؤسای دیگر بگزاده در میان جافها میتوان به قادر بیگ، محمدپاشا، رستم بیگ و حبیب بیگ اشاره کرد. [۲۹]
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۳۶۷ش.
[۳۰]
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآه البلدان، ج۴، ص۲۳۷۸، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۳۶۸ش.
۴ - نقش تاریخیبگزادهها به طور مستقل در تاریخ کردها نقش چندانی نداشتند، اما با توجه به قدرت و نفوذ و موقعیت آنان در میان جافها، نقشهای تاریخی آنها را میتوان در تاریخ ایل جاف پی جست. در اوایل دوره قاجار، بیگهای طوایفِ کردِ حوالی اورمیه و دو سوی مرز ایران و عثمانی، برای عباس میرزا نایبالسلطنه (د ۱۲۴۹ق)، در جنگ، سرباز سواره و پیاده تأمین میکردند و از اینرو، مورد حمایت او بودند. [۳۱]
۲ EI، ج۳، ص۱۱۰۹.
در ۱۳۲۱ش که آذربایجان در اشغال ارتش شوروی بود، برخی ایلات و عشایر، از جمله کردهای اطراف اورمیه، به تحریک روسها آشوب برپا کردند. در این میان، کردهای بگزاده نیز به سرکردگی نوری بیگ، همراه کردهای «هرکی» (ه م)، به سرکردگی رشیدبیگ جهانگیری، رئیس ایل کرد هرکی و عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان در محال ترگور و دشتِ مرگور، واقع در منطقه غربی اورمیه، مشغول تاخت و تاز بودند. بگزادهها همراه با کردهای ایل هرکی در ۱۳۲۳ش در ارتفاعات جهودلرداغی اورمیه با نیروهای دولتی درگیر شدند و شکست خوردند. [۳۲]
زنگنه، احمد، خاطراتی از مأموریتهای من در آذربایجان، ج۱، ص۳۵-۳۶، تهران، ۳۵۳ش.
[۳۳]
زنگنه، احمد، خاطراتی از مأموریتهای من در آذربایجان، ج۱، ص۴۶-۴۷، تهران، ۳۵۳ش.
[۳۴]
اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار سازمان ایلات و شیوه معیشت عشایر آذربایجان غربی، ج۱، ص۱۰۷، اورمیه، ۳۶۶ش.
[۳۵]
اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار سازمان ایلات و شیوه معیشت عشایر آذربایجان غربی، ج۱، ص۱۱۲، اورمیه، ۳۶۶ش.
همچنین در شورش بارزانیها برضد دولت ایران، کردهای بگزاده همراه با عشایر هرکی از شورشیان حمایت میکردند. [۳۶]
اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار سازمان ایلات و شیوه معیشت عشایر آذربایجان غربی، ج۱، ص۸۹، اورمیه، ۳۶۶ش.
۵ - جمعیت و فعالیتاز شمار جمعیت کردهای بگزاده اطلاع دقیقی در دست نیست. جمعیت آنها در سالهای ۱۳۱۱-۳۱۳۴۲ و ۱۳۴۹ش به ترتیب ۴۰۰، ۵۵۰ و ۵۰۰ خانوار برآورد شده است. [۳۷]
کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۱۱۰، تهران، ۳۱۱ش.
[۳۸]
دهقان، علی، سرزمین زردشت، ج۱، ص۶۱، تهران، ۳۴۸ش.
[۳۹]
ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۳۴۲ش.
جمعیت عشایر کوچنده بگزاده بر اساس سرشماری ۱۳۶۶ش، جمعاً ۱۰۶۲۰، تن بوده است که در مراتع منطقه دهستان ترگور زندگی میکردهاند. [۴۰]
سرشماری اجتماعی، اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۶۶ش، جمعیت عشایری دهستانها، ج۱، ص۲، مرکز آمار ایران، تهران، ۳۶۸ش.
بگزادگان اهل تسنن و شافعی مذهبند و کوچندگان آنها بیشتر به گوسفندداری مشغولند. [۴۱]
دهقان، علی، سرزمین زردشت، ج۱، ص۶۱، تهران، ۳۴۸ش.
[۴۲]
مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۳۴۹ش.
[۴۳]
افشار سیستانی، ایرج، ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، ج۱، ص۱۶۶، تهران، ۳۶۶ش.
[۴۴]
ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۳۴۲ش.
۶ - فهرست منابع(۱) ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۲) اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار سازمان ایلات و شیوه معیشت عشایر آذربایجان غربی، اورمیه، ۱۳۶۶ش. (۳) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآهالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۸ش. (۴) افشار سیستانی، ایرج، ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش. (۵) اوبن، اوژن، ایران امروز ۱۹۰۶-۱۹۰۷ ایران و بینالنهرین، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۶) ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران، ۱۳۴۲ش. (۷) دفتر، محمدهادی و عبدالله حسن، العراق الشمالی، بغداد، ۱۹۵۸م. (۸) دهقان، علی، سرزمین زردشت، تهران، ۱۳۴۸ش. (۹) زکی، محمدامین، کورد و کوردستان، بغداد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م. (۱۰) زنگنه، احمد، خاطراتی از مأموریتهای من در آذربایجان، تهران، ۱۳۵۳ش. (۱۱) سرشماری اجتماعی - اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۶۶ش، جمعیت عشایری دهستانها، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۲) عزاوی، عباس، عشائر العراق، بغداد، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م. (۱۳) کریمی، بهمن، جغرافی مفصل تاریخی غرب ایران، تهران، ۱۳۱۶ش. (۱۴) کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، ۱۳۱۱ش. (۱۵) مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران، ۱۳۴۹ش. (۱۶) نیکیتین، واسیلی، کرد و کردستان، ترجمه محمدقاضی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۱۷) ۲ EI. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بگزاده»، شماره۵۰۰۱. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|