بختیهبُخْتی، یا بُخْتیّه، یکی از طایفههای کهن کُرد ساکن در ناحیة بُخْتان (بوتان) در جزیره ابن عمر در کرانه غربی رود دجله میباشد. ۱ - نام و خاستگاهناحیة قَردو که جغرافی نویسان اسلامی (مانند ابن اثیر، بلاذری و طبری) آن را بقردا و بقردی خواندهاند، تا اوایل دوره اسلامی به تمامی منطقه و شهری که امروزه به جزیره ابن عمر معروف است، و پس از آن به بخشی از منطقه و ناحیة بوتان، اطلاق میشد. [۱]
محمدامین زکی، خلاصة تاریخ الکرد و کردستان، ج۱، ص۴۳، ترجمة محمد علی عونی، قاهره، ۱۹۳۹م.
در دوران کهن این ناحیه جولانگاه تاخت و تاز دولت نیرومند خالدی (= هالدیا) بود که در سده ۹قم در ناحیه وان تشکیل شد. این همان دولتی است که آشوریان با نام «اورارتو»، عبریان «اراراط» (آرارات) و یونانیان «الارودی»، «خالدوی» و «خالدایوی» از آن یاد میکنند و تا سده ۶قم برقرار بوده است.خالدیها با آمدن ارامنه به ناحیه وان، از آنجا به کوهستانها پناه بردند [۲]
غلامرضا رشید یاسمی، کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، ج۱، ص۹۲- ۹۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳]
۲ EI، ج۵، ص۴۴۸.
بنا بر روایت افسانهای، تبار کردها به دو برادر به نامهای بُخْت و بَجَن [۴]
Nikitine, B, Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶.
باز میگردد. این دو برادر به سودای به دستآوردن فرمانروایی جزیره، کارشان به ستیزه و جدایی کشید. بُخْت حکومت شهر جزیره را یافت و بجن به حصن کیفا رفت. [۵]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۲۰۸، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
حصن کیفا را قلعه و شهری در کران دجله، و میان آمِد و جزیره ابنعمر دانستهاند. [۷]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۲۰۱، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
از آن پس سرزمینی که طایفه بختی در آن میزیست، به نام آن طایفه، بختی، بختان و یا بُهتان و بوتان نامیده شد. [۸]
محمدامین زکی، خلاصة تاریخ الکرد و کردستان، ص۴۲، ترجمه محمد علی عونی، قاهره، ۱۹۳۹م.
[۹]
محمدامین زکی، خلاصة تاریخ الکرد و کردستان، ص۲۵۰،، ترجمه محمد علی عونی، قاهره، ۱۹۳۹م.
[۱۰]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۳۰۷، تهران، ۱۳۶۴ش.
در تعیین نیای قومی کردان، مینورسکی بختیان را بر نیاهای پیشنهادی دیگر ترجیح میدهد و به نقل از هرودت، کردهای بختی را همان گروه قومی میداند که با ارمنیان در خاک بختان میزیستند و در دوره هخامنشی سیزدهمین ساتراپ امپراتوری ایران را تشکیل داده بودند. [۱۱]
Nikitine, B, Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶، ج۱، ص۸ بَچَن.
۲ - سرزمین بختیمینورسکی با استناد به نوشته گزنفن که سرزمین کردوچئی۱ را در خاور بوتان دانسته، مینویسد که این نام از آن زمان به بعد، بارها در متون آمده، و به بخشی از کرانه چپ رود دجله، نزدیک کوه جودی اطلاق میشده است. این ناحیه که نزد نویسندگان باستان به کردوئن۲، و نامهای دیگری شبیه آن، شهرت داشته، در میان سامیها با تبدیل حرف آغازین این کلمه به «ق» به کار میرفته است. این ناحیه در زبان آرامی «بیت - قَردو» و شهر جزیره ابن عمر «گزرِتایِ قَردو»، در زبان ارمنی «کردوز» و در عربی «بقردا» نامیده میشده است. بعدها نام بقردا از فهرست نامهای اسلامی حذف، و جزیره ابن عمر و بوتان جای آن را گرفت [۱۲]
EI ۲، ج۵، ص۴۴۷-۴۴۸.
[۱۳]
Driver, G R, X The Name Kurd and its Philological Connexions n , JRAS, ۱۹۲۳، ج۱، ص۳۹۳-۴۰۵.
بنا بر روایت اسطورهای، بیت - قردو یا بقردی نخستین دهکدهای بود که حضرت نوح (علیهالسلام) پس از فرونشستن طوفان، آن را در پای کوه جودی بنا نهاد و ۸۰تن ازهمراهان خود را در آن مسکن داد و از آن رو این ده را «سوق ثمانین» خواندهاند. [۱۵]
محمد خزائلی، اعلام قرآن، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳، تهران، ۱۳۴۱ش.
مینورسکی ولایتی را که به نام بهتان، بوتان، یا بختان معروف بود و مورخان اسلامی جزیرة عمریه یا ابن عمر میخواندند، همان جایی میداند که مورخان یونانی آن را «کاردو» و «کردو» و به زبان ارمنی «قردو» نامیدهاند [۱۶]
۱ EI، ج۶، ص۱۱۳۳.
این محل با ناحیه زَوَزان در جزیره ابن عمر، واقع در میان کوههای ارمنستان، اخلاط آذربایجان، دیاربکر و موصل تطبیق میکند. جغرافینویسان اسلامی شهرهای زوزان و بَشنویه را قرارگاه کردهای بختی یا بختیه و بشنوی (احتمالاً صورت دیگر بَجنوی و بَچنوی منسوب به بَجَن یا بچن) [۲۱]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۲۳]
محمدحسن اعتماد السلطنه، مرآة البلدان، ج۴، ص۲۱۸۵، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۸ش.
دانسته، و قلعه آتیل در زوزان را از قلعههای بختینشین، و قلعه جُرذَقیل (=گورکیل) را بزرگ ترین قلاع و مرکز بختیها نوشتهاند بدلیسی گورکیل را ناحیهای از ولایت جزیره و کوه جودی را واقع در آن، و شامل ۱۰۰ پارچه ده معرفی میکند و مینویسد: مسلمانان و ارمنیان با هم در آنجا زندگی میکردند. کردهای مسلمان این ناحیه ۷قبیله - ۴قبیله حسینی و ۳ قبیلة یزیدی - بودند.وی از اقامتگاههای مهم عشیره بختی نیز قلعة نش اتل و ارمشاط گورکیل را ذکر میکند که در تصرف کردهای براسپی بوده که عمدتاً از اعوان و انصار عشیره بختی به شمار میرفتند. [۲۷]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص ۱۵۸- ۱۵۹، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۲۸]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۹۱، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
مینورسکی [۲۹]
۲ EI، ج۵، ص۴۵۱.
علّوس و بازالحَمرا را نیز از اقامتگاههای دیگر طایفه بختی در این ناحیه نام میبرد.جزیره در خلافت عمر بن خطاب در ۱۹ق/۶۴۰م [۳۰]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
گشوده شد و به گفتة یاقوت نخستین کسی که به آبادانی آن پرداخت، حسن بن عمر بن خطاب تغلبی (ح ۲۵۰ق) بود، اما بدلیسی آبادانی آنجا را به عمر بن عبدالعزیز نسبت میدهد. [۳۳]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۵۷- ۱۵۸، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
این شهر در شمال موصل قرار دارد ۳ - سازمان ایلیاز سابقه ساختار نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طایفه بختی اطلاعی در دست نیست. امروزه نیز این طایفه از هم گسسته، و در ایلها و طایفههای دیگر کُرد مستحیل شده است. درخلال گزارشهای تاریخی جسته گریخته به طایفه بختی و برخی تیرههای وابسته به آن اشاراتی شده است. تیرههای سندی، محمدی، راسنی صحیح آن: طاسنی = داسنی، [۳۵]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۲۶، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۳۶]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۳۷]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۳۵۹، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
دُنْبلُی [۳۸]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۳۲۹، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
[۳۹]
محمد مردوخ کردستانی، تاریخ مردوخ، ج۱، ص۸۰ که آن را دنیکی آوردهاند، تهران، چاپخانة ارتش.
[۴۰]
مظفر زنگنه، دودمان آریایی، ج۱، ص۱۷۰، کردوکردستان، تهران، چهر.
دنبکی را منتسب به طایفه بختی دانستهاند.داسنی بزرگترین تیره، با حدود هزار خانوار در موصل، ۵۰۰ خانوار در عَقْره (ناحیهای در استان موصل) و شماری پراکنده در روستاهای پیرامون عقره بوده است. رئیس آنها میرعلاءالدین کورک (= گورک) بود که در عقره میزیست. [۴۱]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۳۲۸- ۳۲۹، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
گروهی از دنبلیها در آذربایجان زندگی میکنند که آنها را از طایفههای مهاجر کرد جزیره ابن عمر یا ولایت بختی (بختان یا بوتان) دانستهاند. این گروه در میان کردان به دنبلی بُخت [۴۲]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۳۹۹-۴۰۰، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۴۳]
نادرمیرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنة تبریز، ص۲۰۲، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
[۴۴]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۸۵، تهران، ۱۳۶۴ش.
یا دنبلی بختی معروف بودند. شمار آنها را حدود هزار خانوار تخمین زدهاند [۴۵]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۳۲۹، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
[۴۶]
محمد مردوخ کردستانی، تاریخ مردوخ، ج۱، ص۸۰، تهران، چاپخانة ارتش.
[۴۷]
مظفر زنگنه، دودمان آریایی، ج۱، ص۱۷۰، کردوکردستان، تهران، چهر.
[۴۸]
EI ۲، ج۵، ص۴۶۰.
۴ - وضع کنونیوضع کنونی طایفه بختی روشن نیست. ظاهراً پس از سلب قدرت از امیران بختی، بختیها به تدریج سرزمین جزیره را رها کردند و به مناطق دیگر پراکنده شدند و به ایلات و طوایف مختلف کرد پیوستند، یا با آنها درآمیختند. یکی از تیرههای طایفههای ایل شکاک (ه م)، از ایلات کرد مرزنشین غرب ایران، بوتان نامیده میشود که در گهروکه در غرب اورمیه ساکنند [۴۹]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۳۴۹، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
دهقان، ص۶۱؛. [۵۰]
بیژن شهریار افشار، «ایل شکاک»، ج۱، ص۳۹، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شم ۴۴.
نام این طایفه را عزاوی بوتا و بوتی یاد کرده، و از عشایر پراکنده در ایران و ترکیه دانسته است.طایفة بوتان ظاهراً گروهی از طایفه بختی هستند که نیاکانشان از بوتان به ترکیه مهاجرت کرده، و گروهی از آنها به ایران آمده، و به ایل شکاک پیوستهاند. بیات مینویسد: به سبب سرکوب کردها در ترکیه، گروهی از طوایف و تیرههای کرد در ۱۳۰۵ش به ایران و دولت ایران پناهنده شدند و در غرب این سرزمین سکنی گزیدند. در میان این گروه طوایفی از بوتان نیز در چهریق و شپیران به سمکو (اسماعیل آقا سمیتقو)، سرپرست ایل شکاک ملحق شدند. [۵۲]
کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، تهران، ۱۳۷۴ش.
۵ - زبان بختیبه احتمال زیاد بختیهای بوتان به یکی از لهجههای کرمانجی (یا کردی) متعلق به دسته لهجههای کردی شمالی و شمال غربی صحبت میکردهاند. دلیل بر این مدعا اولاً اشعاری به لهجة کرمانجی از دانشمند و ادیب بختی بوتانی، شیخ احمد مشهور به «ملای جزیری» است که به قولی در سده ۶ق و به قولی دیگر در سده ۱۲ق میزیسته است، [۵۳]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۱، ص۱۸۵- ۱۸۶، تهران، ۱۳۶۴ش.
ثانیاً انتشار روزنامه دوزبانه ترکی - کرمانجی به نام کردستان است که آن را یکی از امیران بدریخانی به لهجه کرمانجی متعلق به لهجه شمالی بوتان منتشر میکرد [۵۴]
Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰، ج۱، ص۳۵.
[۵۵]
Edmonds, C J, Kurds, Turks and Arabs, London, ۱۹۵۷، ج۱، ص۱۱.
۶ - مذهببدلیسی [۵۶]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۲۶، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
تمام طوایف کُرد را شافعی مذهب میداند، مگر چند طایفه از الوسات (عشایر) کُرد ساکن در موصل و شام، مانند طایفههای طاسنی (=داسنی)، خالدی و دنبلی که مذهب یزیدی داشتند [۵۷]
۱ EI، ج۸، ص۱۱۶۳-۱۱۷۰.
ظاهراً در همان سدههای نخستین اسلامی، بختیها کیش یزیدی را رها کردند و به مذهب اهل تسنن پیوستند و مساجد و مدارسی در شهرها و آبادیهای محل سکونتشان در جزیره و بوتان بنا کردند و روستاها و کشتزارهایی را وقف اماکن مقدس نمودند. [۵۸]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
ابن بطوطه در وصف جزیره ابن عمر، از مسجد کهن و مستحکم آن شهر که با سنگ ساخته شده بود، سخن میگوید. ۷ - امیران بختینسب دودمان امیران بختی را به خالد بن ولید (د ۲۱ق)، از صحابه مشهور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رساندهاند [۶۰]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۶۱]
Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵۶.
نخستین نیای بزرگ دودمان خالدی را که درجزیره به حکومت رسید، سلیمان بن خالد نوشتهاند. سلیمان ۳ فرزند به نامهای حاجی بدر، میر عبدالعزیز و میر ابدال داشت که پس از درگذشتش، شایستهترین آنها، میر عبدالعزیز (حک ۶۶۳ - ۶۸۰ق)، حکومت جزیره را به دست گرفت و امیر بوتان شد و نواحی گورکیل و فنیک را به دو برادر خود سپرد. [۶۲]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۶۰، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۶۳]
صدیق صفیزاده، تاریخ کرد و کردستان، ج۱، ص۵۳۸، تهران، ۱۳۷۸ش.
پس ازعبدالعزیز افرادی از دودمان خالدی - که به امیران عزیزی معروف شدند - چند سده بر بوتان امارت کردند. با مرگ میرشرف بن خان ابدال، در ۱۰۱۲ق، دوره حکمرانی دودمان عزیزان بختی به پایان رسید. [۶۴]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۶۱-۱۹۱، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۶۵]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۳۰۷-۳۱۳، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۶۶]
صدیق صفیزاده، تاریخ کرد و کردستان، ج۱، ص۵۳۸ - ۵۴۷، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۶۷]
Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۲۲.
از تاریخ حیات اجتماعی و سیاسی امیران بختی که پس از عزیزان بر جزیره حکومت کردند تا آغاز فرمانروایی بدر خان بیگ، سر سلسله بدرخانیان بختی، یعنی تا ۱۲۲۷ق/۱۸۱۲م، (که امارت او را در ۱۸۲۱م آوردهاند،) [۶۸]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۲۲۵، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
[۶۹]
Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰، ج۱، ص۲۹.
[۷۰]
Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۲۴.
اطلاعات دقیقی در دست نیست. امیربدرخان پس از تسلط کامل بر تمام مناطق جزیره، به قصد رهایی ایلات و عشایر کرد از اسارت حکومتهای عثمانی، برای متفق ساختن امیران و شیوخ عشایر وان، هکاری (یا حکاری)، خیزان، موش و... کوشید. [۷۱]
ج۳ ص۵۲۳، بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۷۲]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۲۲۵- ۲۲۶، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
بدرخان بیگ در ۱۲۵۸ یا ۱۲۶۱ق [۷۳]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۴، تهران، ۱۳۶۴ش.
بر حکومت عثمانی شورید و پس از غلبه بر سپاه ترک، استقلال جزیره را اعلام کرد و به نام خود سکه زد. او قلمرو حکومتش را به تدریج تا وان، ساوجبلاغ (مهاباد کنونی)، رواندوز و موصل توسعه داد و بسیاری از قلاع مهم سنجار، دیاربکر، اورمیه و اشنویه را به تصرف درآورد.وی در ۱۲۶۳ق/۱۸۴۷م در جنگ با سپاه عثمان پاشا، سردار ترک، در پیرامون اورمیه، بر اثر خیانت برادرزادهاش، عزالدین شیر شکست خورد و جزیره هم به تصرف سپاه عثمانی درآمد. سرانجام، پس از چندبار رد و بدل شدن جزیره میان او و عثمانیها، بدرخان به اسارت درآمد و در ۱۲۶۷ق درگذشت. با مرگ او بوتان موقعیت امیر نشینی خود را از دست داد [۷۴]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۲۲۵- ۲۲۸، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
[۷۵]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳ - ۵۲۵، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۷۶]
Edmonds, C J, Kurds, Turks and Arabs, London, ۱۹۵۷، ج۱، ص۸.
[۷۷]
Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵۶.
[۷۸]
Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸، ج۱، ص۱۵۱.
[۷۹]
Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰، ج۱، ص۳۰ -۲۸.
[۸۰]
Franz, E, Kurden und Kurdentum, Hamburg, ۱۹۸۶، ج۱، ص۳۹.
در ۱۲۹۴ق/۱۸۷۷م، دو تن از فرزندان امیربدرخان، عثمان پاشا و کنعان پاشا، در فرصتی که به فرمان حکومت عثمانی برای تشکیل سپاهی از کردها یافته بودند، به جزیره ابن عمر آمدند و در ۱۲۹۶ق/ ۱۸۷۹م حکومت آزاد کردستان را اعلام کردند. سرانجام، پس از جنگهای پیاپی با سپاهیان عثمانی و پیروزی بر آنها، وقتی عثمان پاشا و برادرش به قصد گفت و گوی صلح با سلطان عبدالحمید به استانبول رفته بودند، دستگیر و زندانی شدند و پس از آزادی هم تحت نظر قرار گرفتند. [۸۱]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
[۸۲]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۵ - ۵۲۶، تهران، ۱۳۶۴ش.
در میان امیران بدرخانی، مدحت بیگ (مقداد بیگ) [۸۳]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۷، تهران، ۱۳۶۴ش.
نخستین نشریه کردی کردستان را در ۱۳۱۶ق/۱۹۱۸م تأسیس کرد که هر دو هفته یک شماره به مدت ۴سال منتشر شد [۸۴]
Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰، ج۱، ص۳۵.
امین عالی بیک نیز نخستین حزب سیاسی کُرد را در ۱۳۲۸ق در استانبول بنیاد نهاد. [۸۵]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۵۲۳ -۵۲۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۸۶]
Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰، ج۱، ص۳۴-۳۵.
[۸۷]
Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰، ج۱، ص۲۸-۳۱.
۸ - وقایع دوران بختیدر دوران امارت امیران بختی وقایعی چند در جزیره رخ داد که عمدهترین آنها بدینشرح است: ۱. حمله امیر تیمورگورکان در ۷۹۶ق/۱۳۹۴م به جزیره و ویران کردن شهر و قلعه آن، به سبب سرپیچی امیر عزالدین بختی از تسلیم شخصی به نام شیخ، از کردان بختی. [۸۸]
شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۴۷۸-۴۷۹، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۸۹]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۶۳- ۱۶۵، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۹۰]
محمدامین زکی، کوردوکوردستان، ج۱، ص۱۵۵- ۱۵۶، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
۲. لشکرکشی محمدحسن بیگ آققویونلو (د ۸۸۲ق) به جزیره در زمان حکمرانی امیر کک (کاکا) محمد بن ابراهیم و تسخیر جزیره توسط ترکمانان در ۸۷۳ق/۱۴۶۸م و کشته شدن بسیاری از اعیان بختی و سپرده شدن امارت جزیره به شخصی به نام چلبی از طایفه لوی ترکمن. ۳. لشکرکشیهای متعدد شاه اسماعیل صفوی برای تسخیر جزیره و سرنگون کردن امیرنشین آن، و ناکامی او به سبب ایستادگی سپاه بختی. [۹۱]
شرف خان بدلیسی، شرف نامه، ج۱، ص۱۶۶- ۱۶۸، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۹۲]
بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، ج۳، ص۳۰۹-۳۱۱، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۹۳]
صدیق صفیزاده، تاریخ کرد و کردستان، ج۱، ص۵۴۲، تهران، ۱۳۷۸ش.
۹ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، بیروت، ۱۹۲۵م. (۳) محمدحسن اعتماد السلطنه، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۸ش. (۴) شرف خان بدلیسی، شرف نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش. (۵) کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران، تهران، ۱۳۷۴ش. (۶) محمد خزائلی، اعلام قرآن، تهران، ۱۳۴۱ش؛ دهقان، علی، سرزمین زردشت، تهران، ۱۳۴۸ش؛ (۷) غلامرضا رشید یاسمی، کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، تهران، ۱۳۶۳ش. (۸) محمدامین زکی، خلاصة تاریخ الکرد و کردستان، ترجمة محمد علی عونی، قاهره، ۱۹۳۹م. (۹) محمدامین زکی، کوردوکوردستان، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م. (۱۰) مظفر زنگنه، دودمان آریایی، کردوکردستان، تهران، چهر. (۱۱) شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه، تهران، ۱۳۳۶ش. (۱۲) بیژن شهریار افشار، «ایل شکاک»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شم ۴۴. (۱۳) صدیق صفیزاده، تاریخ کرد و کردستان، تهران، ۱۳۷۸ش. (۱۴) عباس عزاوی، عشائر العراق، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م. (۱۵) بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، تهران، ۱۳۶۴ش. (۱۶) محمد مردوخ کردستانی، تاریخ مردوخ، تهران، چاپخانة ارتش. (۱۷) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م. (۱۸) نادرمیرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنة تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش. (۱۹) یاقوت حموی، بلدان. (۲۰) ابن بطوطه، رحلة، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م. (۲۱) Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸. (۲۲) Driver, G R, X The Name Kurd and its Philological Connexions n , JRAS, ۱۹۲۳. (۲۳) Edmonds, C J, Kurds, Turks and Arabs, London, ۱۹۵۷. (۲۴) EI ۱. (۲۵) EI ۲. (۲۶) Franz, E, Kurden und Kurdentum, Hamburg, ۱۹۸۶. (۲۷) Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰. (۲۸) Kinnane, D, The Kurds and Kurdistan, London, ۱۹۶۴. (۲۹) Nikitine, B, Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بختیه»، شماره۴۵۶۸. |