باجرماباجَرْما، ناحیهای از توابع موصل در سدههای نخست اسلامی میباشد. ۱ - بررسی واژه باجرمانام باجرما معرب واژه آرامی «بیث (به) گرما» است. باجرمق، نام دیگر این ناحیه، احتمالاً از واژه گَرمَکان - که در فارسی میانه به آن اطلاق میشد - اقتباس شده است. کلمه اخیر نیز از گورومو - نام قومی کوچنشین که در نوشتههای میخی آمده - گرفته شده، و بطلمیوس آن را به شکل گارامایوی آورده است. ۲ - موقعیت جغرافیاییباجرما در شرق دجله، بین رود زاب صغیر در شمال و کوه حَمرین در جنوب واقع بود. [۱]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۹۵، ترجمة عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
۳ - باجرما در روزگار کهنگفته شده است که باجرما در روزگار کهن، مسکن گروهی گاوپرست بود که سامری از میان آنان برخاست. بعدها شاپور در این ناحیه شهر خُنیا شاپور (خُنی شاپور) را ساخت. ۴ - باجرما در دوره اسلامیسرزمین باجرما در جریان فتوح سعد بن ابی وقاص، توسط لشکری به فرماندهی هاشم بن عتبة بن ابی وقاص یا عتبة بن فَرقَد در حدود سالهای ۱۶-۱۷ق به تصرف مسلمانان درآمد. [۷]
ابن فقیه، احمد، مختصر البلدان، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
هنگامی که مهلب بن ابی صفره، یزید بن ابی صخر کلبی را در نصیبین محاصره کرد، در باجرما اردو زد. [۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۱۵۵، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
در ۱۳۷ق/۷۵۴م مُلبّد بن حرمله (مق ۱۳۸ق) در نواحی جزیره سر به شورش برداشت و بارها لشکریان عباسی را شکست داد. وی با شماری اندک، بر لشکر ۵ هزار نفری منصور در باجرما پیروز شد. [۱۰]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۴۸-۲۴۹، به کوشش عبدالعزیز دوری، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
در ۱۶۰ق/۷۷۷م نیز در عهد خلافت مهدی عباسی، عبدالسلام بن هاشم یشکری در باجرما قیام کرد و در شهرهای جزیره تاخت و تاز نمود. باجرما در ۲۳۵ق/۸۴۹م جزو قلمرو حکومت محمد منتصر، پسر و یکی از ۳ ولیعهد متوکل عباسی بود.۵ - دیدگاه یاقوت حموییاقوت در اوایل سده ۷ق از باجرما به عنوان قریهای از توابع بلیخ نزدیک رَقّه در سرزمین جزیره یاد کرده است. گفته شده است که در باجرما کوهی سرسبز و پر درخت به نام قندیل بود که در فارسی تخت شیرویه خوانده میشد. [۱۴]
ابن فقیه، احمد، مختصر البلدان، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م.
دِیر کهن «عذاری» در راه باجرما به موصل عبادتگاه گروهی از راهبهها بوده است.۶ - فهرست منابع(۱) ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م. (۲) ابن فقیه، احمد، مختصر البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۵م. (۳) ابوعبید بکری، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، قاهره، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م. (۴) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۵) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. (۶) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۷) خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م. (۸) طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری. (۹) قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۱۰) نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمة عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش. (۱۱) یاقوت حموی، معجم البلدان. ۷ - پانویس۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «باجرما». |