انقرویاَنْقَرَوی، رسوخالدین اسماعیل بن احمد (د ۱۰۴۱ق/۱۶۳۱م)، متخلص به رسوخی و مشهور به رسوخی دده، از مشایخ صوفیه و شارح مثنوی مولوی بود. ۱ - پیشینهاز زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست، اما میدانیم که نخست بر طریقت بایرامیه از سلسله خلوتیه بود، سپس به طریقت مولویه پیوست و خلیفه بوستان چلبی، شیخ مولویان شد. وی مدتی بعد به استانبول رفت و هدایت و ارشاد سالکانِ «مولوی خانه غَلَطه» را برعهده گرفت. [۱]
ثاقبدده، سفینه نفیسه مولویان، ج۱، ص۳۷_۳۹، قاهره، ۱۲۸۳ق.
[۲]
محمد نوعیزاده، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، ج۱، ص۷۶۵، استانبول، ۱۹۸۹م.
[۳]
محمدامین محبی دمشقی، خلاصة الاثر، ج۱، ص۴۱۸، بیروت، دارصادر.
انقروی ذکرِ «الله» به روش مولویه را اساس سلوک، و این طریقت را طریقت عشق و جذبه و هادی به حقیقت و عرفان میدانست. او برای سلوک ۱۲ مقام برمیشمرد و بر آن بود که سالک در ۷ مقام نخست از همه چیز در میگذرد، در مقام هشتم به فنا میرسد و در مقام دوازدهم به سرّ وحدت دست مییابد. [۴]
احمد افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۵۰، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، ۱۳۶۲ش.
انقروی در استانبول درگذشت و در همان «مولوی خانه» به خاک سپرده شد. [۵]
ثاقبدده، سفینه نفیسه مولویان، ج۱، ص۴۴، قاهره، ۱۲۸۳ق.
وی شعر نیز میسرود و دیوان شعری به ترکی به او نسبت دادهاند. [۶]
بغدادی، هدیة العارفین، ج۱، ص۲۱۸.
[۷]
محمدطاهر بروسهلی، عثمانلی مؤلفلری، ج۱، ص۲۵، استانبول، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۲ - آثارآثار متعددی از انقروی در زمینه تصوف در دست است که مهمترین آنها عبارتند از: ۱. شرح مثنوی، موسوم به مجموعة اللطائف و مطمورة المعارف به زبان ترکی . در سبب تألیف این شرح گفتهاند که زمانی عارضهای بر چشم انقروی افتاد و چون از آن برست، به اشاره بوستان چلبی و به شکرانه عافیتش به شرح مثنوی پرداخت و سالیانی بر سر آن کار نهاد. [۸]
ثاقبدده، سفینه نفیسه مولویان، ج۱، ص۳۸-۳۹، قاهره، ۱۲۸۳ق.
این شرح خود مبتنی بر دو اثر کوچکتر او درباره مثنوی یکی موسوم به جامع الایات، و دیگری فاتحالابیات است. [۹]
اسماعیل انقروی، مثنوی شریف شرحی، ج۱، ص۴۶، استانبول، ۱۲۸۹ق.
انقروی در این شرح بر نسخهای از مثنوی مورخ ۸۱۴ ق/۱۴۱۱م تکیه داشته که به رغم قدمتش، به دیده محققان امروز چندان معتبر نبوده است؛ خاصه که این نسخه متضمن بخش جعلی موسوم به دفتر هفتم مثنوی بوده، و وی بدون توجه به سستی و ضعف این ابیات آن را از مولانا دانسته، و به شرح آن پرداخته است. [۱۰]
بدیعالزمان فروزانفر، رساله در تحقیق احوال زندگانی مولانا جلالالدین محمد، ج۱، ص۱۵۹_۱۶۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۱]
محمد عبدالسلام کفافی، مثنوی جلالالدین الرومی، ج۱، ص۴۹_۵۰، صیدا، ۱۹۶۶م.
[۱۲]
جواد سلماسیزاده، شرح چهار تمثیل از مثنوی مولوی، ج۱، ص۲۴، تبریز، ۱۳۵۵ش.
[۱۳]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۸۸_۱۵۸۹.
به هر حال، انقروی این شرح را در ۱۰۳۵ق/۱۶۲۶م به پایان برد و به نظر میرسد که همان را به مریدان و شاگردان تعلیم میداده است. اما شرحی که وی بر دفتر جعلی هفتم نگاشت، مخالفت شدید مشایخ مولویه را - که به درستی آن دفتر را از آنِ مولانا نمیدانستند - برانگیخت و آنان او را از تدریس آن منع کردند. با آنکه این شرح مورد مراجعه شارحان بعدی مثنوی و محققانی چون نیکلسن و فروزانفر قرار گرفته است [۱۴]
بدیعالزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف، ج۱، ص۱۲، تهران، ۱۳۴۶ش.
، ولی گفتهاند که انقروی از ظرایف و دقایق زبان فارسی ، و ذهن و بیان عرفانی مولوی و نظام فکری او اطلاع کافی نداشته است. [۱۵]
بدیعالزمان فروزانفر، رساله در تحقیق احوال زندگانی مولانا جلالالدین محمد، ج۱، ص۱۶۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۶]
منوچهر مرتضوی، «تحلیل یکی از تمثیلات مثنوی»، ج۱، ص۱۵۱، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، تبریز، ۱۳۳۷ش.
این اثر بارها در مصر و ترکیه (مثلاً بولاق، ۱۲۵۰ق؛ استانبول، ۱۲۸۹ق) به چاپ رسیده است. تلخیص و ترجمه عربی این کتاب به قلم یوسف دده طرابلسی در ۱۲۸۹ق، با نام المنهج القوی فی شرح المثنوی در قاهره منتشر شده است. مجلداتی از شرح انقروی هم به قلم اکبر بهروز و عصمت ستارزاده به فارسی ترجمه، و در ۱۳۴۸ش در تهران چاپ شده است.۲. منهاج الفقراء، در طریقت و شریعت و مراتب سلوک به زبان عربی . این اثر در ۱۲۵۶ق در استانبول چاپ شده، و از آثار موردتوجه سلسله مولویه است. ۳. حجة السماع، رساله مختصری در دفاع از جواز سماع درویشان مولویه. [۱۷]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۶۳۰.
این رساله در ۱۲۵۶ق در استانبول چاپ شده است.۴. جامع الایات، در شرح آیات و احادیث مثنوی. این اثر بخشی از شرح انقروی بر مثنوی را تشکیل میدهد. ۵. فاتح الابیات، در شرح مثنوی. این اثر نیز بخشی از شرح بزرگ مثنوی را تشکیل داده است. [۱۸]
نجیب مایل هروی، «شرح مثنوی»، ج۱، ص۱۹، آریانا، ۱۳۵۰ش.
برخی به همین سبب، شرح بزرگ انقروی بر مثنوی را موسوم به فاتحالابیات دانستهاند. [۱۹]
بغدادی، هدیة العارفین، ج۱، ص۲۱۸.
[۲۰]
آنماری شیمل، شکوه شمس، ج۱، ص۶۸۹، ترجمه حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۶۷ش.
دستنویس شماری از دیگر آثار او در کتابخانههای جهان پراکنده است. [۲۱]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۸۵۶.
[۲۲]
توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه بروسه، ج۱، ص۱۱۷، رشت، ۱۳۶۸ش.
[۲۳]
توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه بروسه، ج۱، ص۳۵۱، رشت، ۱۳۶۸ش.
[۲۴]
توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه مغنیسا، ج۱، ص۱۹۱، تهران، ۱۳۶۶ش.
۳ - فهرست منابع(۱) احمد افلاکی، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۲) اسماعیل انقروی، مثنوی شریف شرحی، استانبول، ۱۲۸۹ق. (۳) محمدطاهر بروسهلی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م. (۴) بغدادی، هدیة العارفین. (۵) ثاقبدده، سفینه نفیسه مولویان، قاهره، ۱۲۸۳ق. (۶) حاجی خلیفه، کشف الظنون. (۷) جواد سلماسیزاده، شرح چهار تمثیل از مثنوی مولوی، تبریز، ۱۳۵۵ش. (۸) آنماری شیمل، شکوه شمس، ترجمه حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۹) بدیعالزمان فروزانفر، رساله در تحقیق احوال زندگانی مولانا جلالالدین محمد، تهران، ۱۳۶۱ش. (۱۰) بدیعالزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف، تهران، ۱۳۴۶ش. (۱۱) فهرس المخطوطات الترکیة العثمانیه، دارالکتب القومیه، قاهره، ۱۹۸۷م. (۱۲) محمد عبدالسلام کفافی، مثنوی جلالالدین الرومی، صیدا، ۱۹۶۶م. (۱۳) نجیب مایل هروی، «شرح مثنوی»، آریانا، ۱۳۵۰ش. (۱۴) محمدامین محبی دمشقی، خلاصة الاثر، بیروت، دارصادر. (۱۵) منوچهر مرتضوی، «تحلیل یکی از تمثیلات مثنوی»، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، تبریز، ۱۳۳۷ش. (۱۶) محمد نوعیزاده، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، استانبول، ۱۹۸۹م. (۱۷) توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه بروسه، رشت، ۱۳۶۸ش. (۱۸) توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه مغنیسا، تهران، ۱۳۶۶ش؛ ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «انقروی»، ج۱۰، ص۲۰. |