استلحاقادّعای پیوند نسبی را استلحاق گویند. از این موضوع در باب اقرار بحث شده است. ۱ - تعریف استلحاقاستلحاق بدین معنا است که شخصی نسبت به دیگری ادّعای پیوند نسبی کند مانند آن که مدّعی فرزندی یا برادری وی نسبت به خود باشد. ۲ - شرائط ثبوت نسب به استلحاقبرای ثبوت نسب به استلحاق- علاوه بر شرایط عمومی در باب اقرار- شرایط خاصی ذکر شده است: ۲.۱ - امکان پیوستن نسب ادّعاامکان پیوستن نسب ادّعا شده، به ادّعا کننده. بنابراین، اگر فردی فرزندی شخصی را که بزرگتر یا همسنّ او باشد، ادّعا کند، پذیرفته نیست. ۲.۲ - عدم ادعای فرد دیگر همسانفرد دیگری ادّعای همسان او را نداشته باشد. در صورت وجود آن، ادّعا جز با بیّنه یا قرعه پذیرفته نمیشود. ۲.۳ - مجهول بودن نسب فردنسب فردی که فرزندی او ادّعا شده است، مجهول باشد. در صورت معلوم بودن نسب او برای دیگری از راه شرعی، ادّعای مدّعی استلحاق پذیرفته نمیشود. ۲.۴ - تصدیق مقربهتصدیق و تأیید مقرّبه نسبت به ادّعای انجام گرفته. البته در مورد ادّعای فرزندی، تنها اگر مقرّبه صغیر باشد، تصدیق وی لازم نیست. ۲.۵ - دیدگاه امام خمینیاز اقرارهایی که نافذ میباشد، اقرار به نسب مانند بُنوّت و اخوّت و مانند اینها میباشد. و منظور از « نفوذ اقرار»، الزام مقرّ و گرفتن او به اقرارش است نسبت به آنچه که بر ضرر او است: از وجوب نفقه دادن و حرمت ازدواج یا مشارکت او با مقر در ارث یا وقف و مانند اینها. و اما ثبوت نسبت بین آنها بهطوریکه جمیع آثار بر آن مترتب شود، دارای تفصیل است؛ [۲]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸، کتاب الاقرار، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
و تفصیل آن این است که:۲.۵.۱ - اقرار به فرزنداگر اقرار به فرزند باشد و او صغیر غیربالغ باشد، با اقرار ثابت میشود بهشرط اینکه حسّ و عادت، آن را تکذیب ننماید مانند اقرار به بنوّت کسی که در سن، نزدیک او است که به طور عادی تولد او از مثل او ممکن نیست و بهشرط اینکه شرع مقدس، آن را تکذیب ننماید مانند اقرار او به بنوّت کسی که از جهت فراش و مانند آن به دیگری ملحق میباشد و بهشرط اینکه کسی در آن با او منازعه نکند، پس در این صورت اقرارش نافذ میباشد و جمیع آثار بر آن مترتب است و به انساب آنها تعدی میکند؛ پس با آن ثابت میشود که فرزند «مقرّ به» نوه مقرّ و فرزند مقرّ برادر مقرّ به و پدر او جدّ مقرّ به میباشد و ارث بردن از همدیگر بین آنها واقع میشود و همچنین بین انساب آنها بعضی از ایشان با بعضی دیگر. و همچنین است حال اگر «مقرّ به» بالغ باشد و مقرّ را با شرایط مذکور تصدیق نماید. [۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸، کتاب الاقرار، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
اگر به فرزند صغیری اقرار نماید و نسب او ثابت شود، سپس بعد از بلوغ انکار کند، به انکار او توجه نمیشود. [۴]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۹، کتاب الاقرار، مسالة۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۲.۵.۲ - اقرار به غیر فرزندو اگر اقرار به غیر فرزند باشد - حتی اگر فرزند فرزند باشد - پس اگر مقرّ به بزرگ باشد و مقر را تصدیق کند یا کوچک باشد ولی بعد از بلوغش او را تصدیق نماید و شرعاً و عقلاً ممکن باشد که راست باشد، از همدیگر ارث میبرند درصورتیکه آنها وارث معلوم و محققی نداشته باشند، ولی توارث به غیر آنها از انسابشان حتی اولادشان تعدی نمیکند. و درصورتیکه تصدیق نشود یا وارث محققی وجود داشته باشد که او را تصدیق نکند، نسبی که موجب توارث بین آنها شود، ثابت نمیشود مگر اینکه بیّنه بر آن اقامه شود. [۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۹، کتاب الاقرار، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۳ - پانویس۴ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۸۳. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |