زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

استلحاق





ادّعای پیوند نسبی را استلحاق گویند. از این موضوع در باب اقرار بحث شده است.


۱ - تعریف استلحاق



استلحاق بدین معنا است که شخصی نسبت به دیگری ادّعای پیوند نسبی کند مانند آن که مدّعی فرزندی یا برادری وی نسبت به خود باشد.

۲ - شرائط ثبوت نسب به استلحاق



برای ثبوت نسب به استلحاق- علاوه بر شرایط عمومی در باب اقرار- شرایط خاصی ذکر شده است:

۲.۱ - امکان پیوستن نسب ادّعا


امکان پیوستن نسب ادّعا شده، به ادّعا کننده.
بنابراین، اگر فردی فرزندی شخصی را که بزرگ‌تر یا هم‌سنّ او باشد، ادّعا کند، پذیرفته نیست.

۲.۲ - عدم ادعای فرد دیگر همسان


فرد دیگری ادّعای همسان او را نداشته باشد. در صورت وجود آن، ادّعا جز با بیّنه یا قرعه پذیرفته نمی‌شود.

۲.۳ - مجهول بودن نسب فرد


نسب فردی که فرزندی او ادّعا شده است، مجهول باشد. در صورت معلوم بودن نسب او برای دیگری از راه شرعی، ادّعای مدّعی استلحاق پذیرفته نمی‌شود.

۲.۴ - تصدیق مقربه


تصدیق و تأیید مقرّبه نسبت به ادّعای انجام گرفته. البته در مورد ادّعای فرزندی، تنها اگر مقرّبه صغیر باشد، تصدیق وی لازم نیست.

۲.۵ - دیدگاه امام خمینی


از اقرارهایی که نافذ می‌باشد، اقرار به نسب مانند بُنوّت و اخوّت و مانند این‌ها می‌باشد. و منظور از « نفوذ اقرار»، الزام مقرّ و گرفتن او به اقرارش است نسبت به آنچه که بر ضرر او است: از وجوب نفقه دادن و حرمت ازدواج یا مشارکت او با مقر در ارث یا وقف و مانند این‌ها. و اما ثبوت نسبت بین آن‌ها به‌طوری‌که جمیع آثار بر آن مترتب شود، دارای تفصیل است؛ و تفصیل آن این است که:

۲.۵.۱ - اقرار به فرزند


اگر اقرار به فرزند باشد و او صغیر غیربالغ باشد، با اقرار ثابت می‌شود به‌شرط اینکه حسّ و عادت، آن را تکذیب‌ ننماید مانند اقرار به بنوّت کسی که در سن، نزدیک او است که به طور عادی تولد او از مثل او ممکن نیست و به‌شرط اینکه شرع مقدس، آن را تکذیب ننماید مانند اقرار او به بنوّت کسی که از جهت فراش و مانند آن به دیگری ملحق می‌باشد و به‌شرط اینکه کسی در آن با او منازعه نکند، پس در این صورت اقرارش نافذ می‌باشد و جمیع آثار بر آن مترتب است و به انساب آن‌ها تعدی می‌کند؛ پس با آن ثابت می‌شود که فرزند «مقرّ به» نوه مقرّ و فرزند مقرّ برادر مقرّ به و پدر او جدّ مقرّ به می‌باشد و ارث بردن از همدیگر بین آن‌ها واقع می‌شود و همچنین بین انساب آن‌ها بعضی از ایشان با بعضی دیگر. و همچنین است حال اگر «مقرّ به» بالغ باشد و مقرّ را با شرایط مذکور تصدیق نماید. اگر به فرزند صغیری اقرار نماید و نسب او ثابت شود، سپس بعد از بلوغ انکار کند، به انکار او توجه نمی‌شود.

۲.۵.۲ - اقرار به غیر فرزند


و اگر اقرار به غیر فرزند باشد - حتی اگر فرزند فرزند باشد - پس اگر مقرّ به بزرگ باشد و مقر را تصدیق کند یا کوچک باشد ولی بعد از بلوغش او را تصدیق نماید و شرعاً و عقلاً ممکن باشد که راست باشد، از همدیگر ارث می‌برند درصورتی‌که آن‌ها وارث معلوم و محققی نداشته باشند، ولی توارث به غیر آن‌ها از انسابشان حتی اولادشان تعدی نمی‌کند. و درصورتی‌که تصدیق نشود یا وارث محققی وجود داشته باشد که او را تصدیق نکند، نسبی که موجب توارث بین آن‌ها شود، ثابت نمی‌شود مگر اینکه بیّنه بر آن اقامه شود.

۳ - پانویس


 
۱. جواهر الکلام ج۳۵، ص۱۵۳-۱۶۸.    
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸، کتاب الاقرار، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸، کتاب الاقرار، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۹، کتاب الاقرار، مسالة۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۹، کتاب الاقرار، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    


۴ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۸۳.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.