تغیر مسیر یافته از - اختناق
زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

خفه کردن





خفه کردن، کشتن با بند آوردن راه تنفس می‌باشد. از آن در باب صید و ذباحه و قصاص سخن گفته‌اند.


۱ - احکام خفه کردن



امام خمینی در تحریرالوسیله در تعریف قتل عمد محض می‌نویسد: «عمد محض، به قصد کشتن با آنچه که می‌کُشد ولو به‌ندرت؛ و به قصد فعلی که غالباً با آن کشته می‌شود، اگرچه قصد قتل را به آن ننماید، تحقق پیدا می‌کند.» و «اگر شخصی را با تیر یا گلوله بزند پس بمیرد این عمد است و قود بر او می‌باشد ولو اینکه قتل را به‌وسیله آن قصد ننماید. و همچنین است اگر طنابی را به گردن او بپیچد و از او باز نکند تا بمیرد، یا او را در آب و مانند آن فرو ببرد و مانع خروج او بشود تا بمیرد، یا سر او را در ظرف نوره قرار دهد تا بمیرد و غیر این از اسبابی که جانی در ایجاد سبب تلف‌کننده منفرد است، که این‌ها از عمد می‌باشد.» اگر کسی تنفّس دیگری را به مقداری بند آورد که برای امثال او غالباً مرگ آور نیست، ولی او بمیرد، با داشتن قصد کشتن وی قصاص ثابت می‌گردد و بدون قصد کشتن یا مشتبه بودن قصد، دیه ثابت است. اگر با دست یا طناب و مانند آن گلوی کسی را بفشرد تا جان دهد یا قبل از جان دادن رها کند، لیکن بر اثر آن زمین گیر شود و بمیرد، قتل عمد به شمار می‌رود و قصاص ثابت است.
خفه‌کننده مباشر در قتل محسوب می‌شود. امام خمینی دراین‌رابطه می‌نویسد: «عمد گاهی با مباشرت است مانند ذبح و خفه نمودن به‌وسیله دست و زدن با شمشیر و کارد و سنگ تیز و جرح در مقتل و مانند آن‌ها از آنچه که به فعل مباشری او عرفاً صادر می‌شود، پس در آن قود (قصاص) است. و گاهی به نحوی از تسبیب است.» و «منظور از مباشرت، اعم است از اینکه فعل از او بدون وسیله‌ای صادر شود، مانند خفه کردن او با دستش یا زدن او با دست یا با پایش، پس به‌واسطه آن کشته شود، یا اینکه با وسیله‌ای باشد؛ مانند تیر زدن به او یا ذبح کردن او با چاقو، یا اینکه قتل بدون تاویلی عرفاً منتسب به او باشد؛ مانند‌انداختن او در آتش یا غرق نمودن او در دریا یا‌انداختن او از بلندی و غیر این‌ها از وسایطی که با آن‌ها صدق می‌کند که قتل منتسب به او باشد.»
حیوانی که توسط سگ شکاری خفه شده حلال نیست.
به بیان امام خمینی در تحریرالوسیله در حلّیت شکار سگ معلّم چند امر شرط است: از جمله این‌که «مردن حیوان، به جرح و گاز او مستند باشد؛ پس اگر به سبب دیگری مانند مصدوم کردن یا خفه‌ کردن یا خسته نمودن یا رفتن زهره‌اش (زهره‌اش بترکد) از ترس یا‌انداختن از بلندی یا غیر این‌ها باشد، حلال نمی‌شود.»


۲ - پانویس


 
۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۳، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۴، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳. جواهر الکلام ج۴۲، ص۲۱.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۳، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۹۸، کتاب الدیات، القول فی موجبات الضمان، المبحث الاول فی المباشر، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۶. جواهر الکلام ج۳۶، ص۲۲۴.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۴۵، کتاب الصید و الذباحة، القول فی الصید، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    


۳ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۴۷۵.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.