ابروابرو دو نوع معنا شده است: ۱. استخوان منحنی بالای کاسۀ چشم با گوشت و مو. ۲. رشته موی روییده شده بر بالای چشم. ابرو به هر دو معنا در فقه دارای احکامی است که در ابواب طهارت، حج، قصاص و دیات آمده است. ۱ - تعریف ابرواستخوان منحنی بالای کاسۀ چشم با گوشت و مو و رشته موی روییده شده بر بالای چشم را ابرو گویند. ابرو به هر دو معنا در فقه دارای احکامی است که در ابواب طهارت، حج، قصاص و دیات آمده است. ۲ - ابرو در تیممدر وجوب کشیدن دستها بر منحنی بالای چشم در تیمّم اختلاف است. [۲]
مستمسک العروة ج۱، ص۴۰۹.
۳ - مسح ابرو بعد از شستن دست بعد از غذامسح کردن منحنی بالای چشم پس از شستن دست بعد از غذا مستحب میباشد. ۴ - چیدن موی بلند ابرو در حال احراماگر ابرو به اندازهای بلند باشد که مانع دیدن محرم گردد، وی میتواند آن را کوتاه کند، اما در این که این عمل موجب فدیه میشود یا نه، اختلاف است. ۵ - از بین رفتن ابرو به سبب جنایتاگر ابرو با جنایتی از بین برود، قصاص ثابت است، اما اگر پیش از قصاص بروید، در ثبوت قصاص اختلاف است. ۶ - دیه ابروبنا بر رأی مشهور، دیۀ یک ابرو و دو ابرو در صورتی که دیگر نرویند، به ترتیب دویست و پنجاه و پانصد مثقال شرعی طلای مسکوک است، اما اگر دوباره بروید، ارش ثابت است. ۷ - شانه زدن ابروشانه زدن ابرو مستحب است. ۸ - پانویس
۹ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۲۳۲. |