آفاقیانآفاقیان، یا غریبان، عنوانی است برای گروهی که در سدههای ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م در دوران حکومت سلسلههای بهمنشاهی ، عادلشاهی ، قطبشاهی و نظامشاهی ، به تدریج از ایران ، عراق و حجاز به دکن مهاجرت کردند و در نواحی مخلف آن سرزمین تقسیم شدند. فهرست مندرجات۲ - گروه غریب الدیار ۳ - علت شهرت به آفاقی ۴ - آفاقیان در ادوار مختلف ۴.۱ - خاندان شاهنعمتالله ولی بهمنشاهیان ۴.۲ - پس از شاهنعمتالله ولی ۴.۳ - توجه احمدشاه به پیروان طریقتهای صوفیانه ۴.۴ - حسادت دکنیها به توجه خاص احمدشاه به مهاجران خارجی ۴.۵ - مناصب دولتی آفاقیان در دربار ۴.۶ - عواقب توجه دربار به آفاقیان ۴.۷ - سرکوب آفاقیان ۴.۸ - آفاقیان در روزگار حکومت شهابالدین محمودشاه ۵ - در دوره عادلشاهیان ۵.۱ - بنیان گذار حکومت عادلشاهیان ۵.۲ - موقعیت آفاقیان ۵.۳ - در دوره اسماعیل عادلشاه ۵.۴ - قتل عام دکنی ها ۵.۵ - در دوره ابراهیم عادلشاه اول ۵.۶ - در دوران علیعادلشاه اول ۵.۷ - در دوره ابراهیم عادلشاه دوم ۶ - در دوره نظامشاهیان ۶.۱ - در دوران مرتضی نظامشاه ۶.۲ - دردوران میران حسین ۶.۳ - دردوران اسماعیل نظامشاه ۶.۴ - دردوران برهان نظامشاه ۷ - در دوره قطبشاهیان ۷.۱ - در دوران محمدقلی قطبشاه ۷.۲ - در دوران ابوالحسن قطبشاه ۸ - تأثیر فرهنگی، هنری و اجتماعی آفاقیان ۸.۱ - تأثیر فرهنگی و هنری ۸.۲ - تأثیر آفاقیان در ادبیات ۸.۳ - رواج زبان فارسی در نواحی مرکزی و جنوبی ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - مذهب آفاقیانایشان عموماً شیعه و غالباً از سادات کربلا ، نجف ، گیلان و سیستان بودند، [۱]
غوری، افتخار احمد، ج۱، ص۱۵۶، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳.
[۲]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۳۷۵، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
۲ - گروه غریب الدیاردر متون تاریخی از دوره بهمنشاهی به بعد این گروه را غالباً «غریب» یا «غریبالدّیار» نامیدهاند [۳]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۱۰، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۴]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ذیل ماده، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
[۵]
طباطبا، سیدعلیبنعزیزالله، ذیل ماده، برهان مآثر، به کوشش سیدهاشمی، دکن، جامعه دهلی، ۱۳۵۵ق.
۳ - علت شهرت به آفاقیاما عنوانی که در کتب و تحقیقات تاریخی جدید به آنان داده میشود «آفاقی» است. این عنوان از اصطلاح فقهی «آفاقی» (کسانی که به خارج مواقیت حج تعلق دارند) گرفته شده است. ۴ - آفاقیان در ادوار مختلفدر دوره بهمنشاهیان== آفاقیان و بهمنشاهیان (۷۴۸-۹۳۲ق/۱۳۴۷-۱۵۲۶م) : در اوایل دوران حکومت این خاندان، از روزگار سلطان محمود دوم (۷۸۰-۷۹۹ق/۱۳۷۸-۱۳۹۷م) مهاجرت گروهی از این مردم به ناحیه دکن آغاز گردید. [۶]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۵۶، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
تاجالدین فیروز (۸۰۰-۸۲۵ق/۱۳۹۸-۱۴۲۲م) هشتمین سلطان این سلسله به قصد تأمین کارگزاران دستگاه حکومتی و نظامی خود، و نیز برای رویارویی با سلاطین دهلی، سیاست جلب گروههای مهاجر از سرزمینهای دیگر را در پیش گرفت و همه ساله با فرستادن کشتی به ایران و عراق، از امیران و کارشناسان و هنرمندان و اهل علم و ادب و عرفان دعوت میکرد که به دکن آمده به دربار او ملحق شوند. [۷]
غوری، افتخار احمد، ج۱، ص۱۵۶، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳.
جانشینان وی این سیاست را پی گرفتند. ۴.۱ - خاندان شاهنعمتالله ولی بهمنشاهیاندر دربار سلطان شهابالدین احمد اول (۸۲۵-۸۳۹ق/۱۴۲۲-۱۴۳۶م) پادشاه معروف بهمنی، از شاهنعمتالله ولی (د ۸۳۴ق/۱۴۳۱م) بنیان گذار طریقه نعمتاللهیّه با فرستادن هدایائی درخواست کرد که یکی از فرزندان خود را به هند بفرستد، و شیخ نوه خود نورالله، فرزند تنها پسرش خلیلالله را به دکن فرستاد. [۸]
طباطبا، سیدعلیبنعزیزالله، برهان مآثر، به کوشش سیدهاشمی، دکن، جامعه دهلی، ۱۳۵۵ق.
[۹]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۲۹، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
احمدشاه در محلی که بعدها به مناسبت این ملاقات تاریخی «نعمت آباد» نام گرفت، خود به استقبال نورالله آمد، و او را ملکالمشایخ لقب داد، و بدین ترتیب بر تمامی مشایخ دکن از جمله مریدان محمد گیسودراز (د ۸۲۵ق/۱۴۲۲م) پیر قبلی خود برتری داد. [۱۰]
غوری، افتخار احمد، ج۱، ص۱۵۰، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳.
[۱۱]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۳۷۴، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
۴.۲ - پس از شاهنعمتالله ولیپس از مرگ شاهنعمتالله در ۸۳۴ق/۱۴۳۱م خانواده وی به بیدر پایتخت جدید بهمنشاهیان مهاجرت کردند و در آنجا احترام و نفوذ بسیار حاصل کردند، چنانکه محبالله نبیره شیخ دامادِ ولیعهد شد و حبیبالله با عنوان غازی، داماد شاه گردید و جاگیر بیر به او سپرده شد. [۱۲]
طباطبا، سیدعلیبنعزیزالله، ج۱، ص۸۸، برهان مآثر، به کوشش سیدهاشمی، دکن، جامعه دهلی، ۱۳۵۵ق.
[۱۳]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۳۴، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
۴.۳ - توجه احمدشاه به پیروان طریقتهای صوفیانهاحمدشاه گذشته از تشویق پیروان طریقتهای صوفیانه به مهاجرت، نزدیک به ۰۰۰‘۳ کماندار از عراق، آسیای مرکزی و ترکیه به دکن دعوت کرد [۱۴]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۳۷۳، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
[۱۵]
عزیز احمد، مطالعات در Culrure اسلامی در هند Enuironment، ج۱، ص۴۸، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۷۰.
.۴.۴ - حسادت دکنیها به توجه خاص احمدشاه به مهاجران خارجیتوجه خاص احمدشاه به مهاجران خارجی و قدرت نفوذی که اینان در دستگاه حکومتی او حاصل کرده بودند به زودی مایه حسادت دکنیها (ساکنین و مهاجرین قدیمیتر این سرزمین) و حبشیها (مهاجرینی که از افریقا، بهویژه از سواحل سومالی به دکن آمده بودند و عموماً چون سنی مذهب بودند همواره مواضع مشترکی با دکنیها در مقابل آفاقیها داشتند) گردید و سرانجام به منازعاتی خونین منجر شد. شدت گرفتن این جریان وقتی بود که پس از نبرد بیجانگر [۱۶]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱۱، ص۱۴۰، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
سلطان مناصب مهم دولتی و اختیار جاگیرها را یکسره به افاقیان سپرد. ۴.۵ - مناصب دولتی آفاقیان در دربارسرداران آفاقی چون سیدحسن بدخشی ، میرعلی سیستانی ، قاسمبیک صف شکن و قلندرخان در برار ، تلنگانه، کلهر و گلبرگه مقامات حساس نظامی را در اختیار گرفتند، [۱۷]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۱۸]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۴۰، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
خواجه حسن اردستانی نیز به آموزش تیراندازی به شاهزادگان گمارده شد، سلطان، خلف حسن بصری را نیز با عنوان ملکالتجار، وکیلالسلطنه و صدراعظم خود کرد. [۱۹]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۲۳، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
۴.۶ - عواقب توجه دربار به آفاقیانپیامد این توجه و التفات خاص در زمان جانشین شهابالدین احمد، علاءالدین احمد دوم (۸۳۹-۸۶۲ق/۱۴۳۵-۱۴۵۸م) که بیش از پیش به حمایت آفاقیان متکی بود، دامان این گروه را گرفت. در ۸۵۰ق/۱۴۴۶م سلطان علاءالدین، خلف حسن بصری را به سرکردگی سپاه بهمنی که مرکب از گروههای آفاقی و دکنی و حبشی بود گماشت و او را مأمور حمله به سرزمین راجه سنگمیشورا و تسخیر قلاع و سرزمینهای سواحل دریا کرد. [۲۰]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۳۴، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
وی در نبردی که در جنگلهای انبوه سرزمین مَراتهه روی داد کشته شد و گروههای آفاقی سپاه او قتل عام شدند. [۲۱]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۳۴، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
این امر با نوعی سکوت و همداستانی سپاهیان دکنی همراه بود. ۴.۷ - سرکوب آفاقیانایشان بعدها به سلطان وانمود کردند که غربیان باقیمانده از کشتار عمومی که در جاگنه (چاکنه یا چاکن، در ۲۰ مایلی شمال پونا) پناه گرفتهاند، قصد شورش دارند. سلطان در حال مستی به تحریک اطرافیان دکنی خود، مشیرالملک و نظامالملکدکنی را به چاکنه فرستاد تا آفاقیان را سرکوب کنند. [۲۲]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۷۹-۸۲، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
[۲۳]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۳۵، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۲۴]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۷۴، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
فریاد دادخواهی آفاقیان در محاصره به سلطان نرسید و در مدت کوتاهی هزاران آفاقی که صدها تن از سادات مدنی و کربلایی در میان آنان بودند با زنان و فرزندانشان به قتل رسیدند. [۲۵]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۸۱-۸۵، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
[۲۶]
رازی، امین احمد، ج۱، ص۶۰-۶۱، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، علمی، ۱۳۴۰ش.
[۲۷]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۱، ص۳۳۶، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
این برخورد نقطه اوج رقابت و دشمنی دیوانه وار میان این دو گروه بود. آفاقیان و دکنیان از این پس از هر فرصتی برای ضربه زدن به یکدیگر استفاده میکردند. ۴.۸ - آفاقیان در روزگار حکومت شهابالدین محمودشاهدر روزگار حکومت شهابالدین محمودشاه (۸۸۷-۹۲۴ق/۱۴۸۲-۱۵۱۸م) بر اثر حسن تدبیر وزیر مقتدر و ایرانیالاصل او، نجمالدین محمودبنگاوان (گیلانی؛ ۸۱۳-۸۸۶ق/۱۴۱۰-۱۴۸۱م) با تقسیم مناصب حکومتی میان این دو گروه، نوعی همزیستی و آرامش میان آنان برقرار گردید. با قتل محمود گاوان به دستور محمودشاه، این موازنه شکننده برهم خورد و اتش اختلافبار دیگر بال گرفت تا آنجا که به فرسایش درونی قدرت بهمنشاهی و سرانجام به اضمحلال این سلسله منجر گردید. [۲۸]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۹۰، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
[۲۹]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۲۰۷، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
[۳۰]
نعیم، MA روابط Extemal از پادشاهی Bijapur (۱۴۸۹-۱۶۸۶)، ج۱، ص۱۸، حیدرآباد، ۱۹۷۴.
۵ - در دوره عادلشاهیان۵.۱ - بنیان گذار حکومت عادلشاهیانآفاقیان و عادلشاهیان (۸۹۵-۱۰۹۷ق/۱۴۹۰-۱۶۸۶م) : در دوران حکومت این سلسله که بنیان گذار آن یوسف عادلشاه (۸۹۵-۹۱۶ق/۱۴۹۰-۱۵۱۰م) خود در واقع از غربیان بود. [۳۱]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۱۰، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۳۲]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۱۴، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
۵.۲ - موقعیت آفاقیانآفاقیان همچنان جزء طبقه ممتاز و از اشراف به شمار میرفتند و رقابت و دشمنی ایشان با دکنیان و حبشیان از مهمترین رویدادهای دکن در این روزگار بود. عادلشاهیان خود عموماً شیعه بودند و به سبب همین گرایش مذهبی، آفاقیان یا غریبان موقعیتی ممتازتر یافتند؛ اما گرایش تنی چند از سلاطین این سلسله به تسنن و همچنین خودداری سلاطین شیعی از اعمال خشونت با اهل تسنن ، دکنیان را نیز همچنان در قدرت باقی گذارد. ۵.۳ - در دوره اسماعیل عادلشاهپس از مرگ یوسف عادلشاه، در آغاز سلطنت جانشین وی اسماعیل عادلشاه (۹۱۶-۹۴۱ق/۱۵۱۰-۱۵۳۴م) و در روزگار وزارت کمال خان، آفاقیان مغضوب و از مناصب عالی دور بودند. او به نام ۴ خلیفه خطبه خواند، تسنن را در دربار رواج داد و تقریباً تمامی گروههای سپاهی آفاقی را منحل و پراکنده ساخت. ۵.۴ - قتل عام دکنی هابا قتل این حامی بزرگ دکنیان که خود حنفی مذهب بود، آفاقیان به قدرت بازگشتند وواحدهای سپاهی «غریب» بار دیگر گرد آمدند [۳۳]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۱۵-۱۹، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۳۴]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۲۸۴-۲۸۷، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
[۳۵]
جوشی، بعد از ظهر، "عادل Shahis و Baridis"، تاریخ از دوره قرون وسطی دکن، اد HK Sherwani و PMJoshi،ج۱، ص۳۰۵، حیدرآباد، ۱۹۷۴ VolI.
. سیاست قلع و قمع دکنیان پس از این واقعه تا آنجا پیش رفت که حتی آفاقیان یا غریبانی را که ا دکنیان خویشاوند بودند نیز در بر گرفت. [۳۶]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۲۸۹، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
۵.۵ - در دوره ابراهیم عادلشاه اولدر دوران ابراهیم عادلشاه اول (۹۴۱-۹۶۵ق/۱۵۳۴-۱۵۵۸م) دکنیان و حبشیان بار دیگر به قدرت رسیدند و غریبان از مناصب و مقامات برکنار شدند. [۳۷]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۲۷، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
تنها اسدخان لاری، وزیر قدرتمند او، از آفاقیان در صحنه باقی ماند. او نیز همواره با توطئههای دکنیان روبهرو بود. [۳۸]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۲۸، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۳۹]
غوری، افتخار احمد، ج۱، ص۱۵۹، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳.
این دوران همزمان با کوششهای دریانوردان پرتغالی به رهبری آلفونسو دو آلبوکرک برای ایجاد پایگاههای تجاری و کسب نفوذ سیاسی در جنوب هند بود. در اسناد پرتغالیان آفاقیان «مردان سفید» نامیده شدهاند . [۴۰]
جوشی، بعد از ظهر، "عادل Shahis و Baridis"، تاریخ از دوره قرون وسطی دکن، اد HK Sherwani و PMJoshi،ج۱، ص۳۰۵،حاشیه ۴۴، حیدرآباد، ۱۹۷۴ VolI.
.سیاح پرتغالی مانوئل دفریاسئزا از اشراف و امرایی سخن میگوید که به قصد عزل ابراهیمشاه مشغول اقدام و ایجاد اغتشاش بودند و پرتغالیها را دعوت به همکاری میکردند. اینان ظاهراً از آفاقیان بودهاند. [۴۱]
غوری، افتخار احمد، ج۱، ص۱۶۰، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳.
۵.۶ - در دوران علیعادلشاه اولدر دوران علیعادلشاه اول (۹۶۵-۹۷۸ق/۱۵۵۸-۱۵۷۰م) که خود برخلاف تمایل پدرش شیعه مذهب بود. آفاقیان دوباره قدرت یافتند، تشیع اثناعشری با تجلیات خاص آن تثبیت شد، و جریان مهاجرت غریبان یا افاقیان به دکن و بیجاپور وسعت و دامنه بیسابقه گرفت. [۴۲]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۳۵، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
۵.۷ - در دوره ابراهیم عادلشاه دومدوران حکومت جانشین وی ابراهیم عادلشاه دوم که مردی صلح جو و با تدبیر بود، با همزیستی آفاقیان و دکنیان سپری شد. ولی بر روی هم سیاست او با تمایلات آفاقیان سازگار نبود، و از همین روی رهسپار احمدنگر و بیجانگر شدند، و به دربار سلاطین نظامشاهی وقطبشاهی پیوستند [۴۳]
غوری، افتخار احمد، ج۱، ص۱۶۰، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳،.
[۴۴]
جوشی، بعد از ظهر، "عادل Shahis و Baridis"، تاریخ از دوره قرون وسطی دکن، اد HK Sherwani و PMJoshi،ج۱، ص۳۱۶، حیدرآباد، ۱۹۷۴ VolI.
و در این مراکز قدرت به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی پرداختند. ۶ - در دوره نظامشاهیان۶.۱ - در دوران مرتضی نظامشاهآفاقیان و نظامشاهیان (۸۹۶-۱۰۰۷ق/۱۴۹۱-۱۵۹۸م) : با وجود گرایشهای شیعی حکام نظامشاهی، جز در دوران برهان دوم، هفتمین حاکم این سلسله (۹۹۹-۱۰۰۳ق/۱۵۹۱-۱۵۹۵م) آفاقیان از قدرت و نفوذ پیشین بیبهره بودند. در این دوران تصفیههای خونین از عناصر آفاقی پیشین بیبهره بودند. در این دوران تصفیههای خونین از عناصر آفاقی به وقع پیوست که منشأآن همان اتهام قدیمی و گاه واقعیِ اقدام علیه سلطان وقت بود که از طرف رقبای دکنی و حبشی طرح میگردید.. [۴۵]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۱۳۸-۱۵۰، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
از آن جمله کشتار آفاقیان در زمان مرتضی نظامشاه (۹۷۲-۹۹۶ق/۱۵۶۵-۱۵۸۸م) بود که در پی آن گروهی از ایشان از احمدنگر پایتخت نظامشاهیان به گُلْکَنده و بیجاپور مهاجرت کردند. [۴۶]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۳، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
[۴۷]
رادهی شیام، "Shahis نظام و shahis عماد"، ج۱، ص۲۵۲، سابقه از دوره قرون وسطی دکن، حیدرآباد، ۱۹۷۴.
۶.۲ - دردوران میران حسیندر دوران جانشین مرتضی نظامشاه، میران حسین (۹۹۶-۹۹۷ق/۱۵۸۸-۱۵۸۹م)، کوشش آفاقیان برای برکناری او با شکست مواجه شد و به سرکوب و کشتار عمومی ایشان منتهی شد و تنها با وساطت و شفاعت فرهادخان حبشی که از تربیت یافتگان آفاقیان بود، خونریزی متوقف گشت. [۴۸]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۲۲۹-۲۳۰، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
۶.۳ - دردوران اسماعیل نظامشاهجانشین او اسماعیل، نظامشاه (۹۹۷-۹۹۹ق/۱۵۸۹-۱۵۹۱م) غریب کشی را در احمدنگر ادامه داد و طبعاً آهنگ مهاجرت آفاقیان به بیجاپور، که در آن هنگام مرکز حکومت ابراهیم عادلشاه دوم بود، سریعتر شد. [۴۹]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۲۱۳-۲۳۲، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
۶.۴ - دردوران برهان نظامشاهدر زمان سلطنت برهان نظامشاه جانشین اسماعیل، دگرگونی در سیاست پیشین روی داد و غریب کشی پایان گرفت، و گروهی از دکنیان و حبشیان که موجب کشتارها شده بودند کیفر دیدند. او توجهی خاص به غریبان و بهویژه سادات و فضلای این قوم داشت و در جهت بهبود وضع زندگی و رفاه ایشان کوشش میکرد. [۵۰]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
اما در اواخر روزگار حکومت او و در دوران جانشینان وی آفاقیان باز از مواضع قدرت دور شدند.. [۵۱]
رادهی شیام، "Shahis نظام و shahis عماد"، ج۱، ص۲۵۶، سابقه از دوره قرون وسطی دکن، حیدرآباد، ۱۹۷۴.
۷ - در دوره قطبشاهیان۷.۱ - در دوران محمدقلی قطبشاهآفاقیان و قطبشاهیان (۹۱۸-۱۰۹۸ق/۱۵۱۲-۱۶۸۷م) : در دوران سلاطین قطبشاهی نیز اوضاع و احوال آفاقیان فراز و نشیب بسیار داشت. مهمترین واقعه در دوران محمدقلی قطبشاه ، پنجمین حاکم قطبشاهی (۹۸۹-۱۰۲۰ق/۱۵۸۱-۱۶۱۱م)، هنگامی روی داد که چند سوداگر آفاقی در حالت مستی قلعه نبات گهات را مورد تعرض قرار دادند. خبر این حادثه به عنوان آشوبگری آفاقیان توسط کوتوال قلعه به محمدقلی قطبشاه رسید و دکنیان از موقعیت استفاده کرده موضوع را به صورت اقدام به شورش بر سلطان تلقین نموده حکم قتل عام آفاقیان را از او گرفتند. در پی این حکم در طی نیم ساعت نزدیک به ۱۰۰ نفر کشته شدندو خانهها و اموال غریبان به غارت رفت و به آتش کشیده شد. [۵۲]
فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، ج۲، ص۱۷۳، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
[۵۳]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۲۸۷-۳۸۸، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
۷.۲ - در دوران ابوالحسن قطبشاهسیاست دور کردن آفاقیان از مناصب مهم پس از محمدقلی قطبشاه شدت گرفت. ابوالحسن قطبشاه (۱۰۳۸-۱۰۹۸ق/۱۶۷۲-۱۶۸۷م) که سیاست جدیدی در پیش گرفت، به تصفیه عناصر آفاقی بسنده نکرد و حتی دکنیان مسلمان را نیز از عرصه قدرت راند و با گماردن وزرای هند و برهمن (مادنا و اکنا) خشم مسلمین را برانگیخت و اسباب زوال این سلسله را فراهم ساخت. [۵۴]
خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، ج۳، ص۴۰۹-۴۲۱، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵.
۸ - تأثیر فرهنگی، هنری و اجتماعی آفاقیانسهم تاریخی آفاقیان یا غریبان در تاریخ سرزمین دکن در قرون ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م تنها به زمینههای سیاسی و نظامی محدود نمیگردد. ۸.۱ - تأثیر فرهنگی و هنریدرواقع مهمترین و ماندگارترین تأثیر این مهاجرتِ گروهی در عرصههای فرهنگی رخ نمود. معماری شهرهای معماری بزرگ دکن چون بیدر، بیجاپور و بیجانگر، احمدنگر و جز آن آشکارا نفوذ این مهاجرین بهویژه ایرانیان را در فرهنگ و هنر نمایان میکند. شاهکار مغیث شیرازی خطاط بزرگ خط تُلث ، با قوسهای ظریف و باشکوه آن در مقبره شاهحبیب در بیدر، بنای تخت کرمانی در همان شهر که احتمالاً منزل مسکونی شاهخلیلاله بوده است، چاندمنار در دولت آباد که در ۸۴۹ق/۱۴۴۵م برپا شد و مناره مدرسه محمود گاوان در بیدر (بنا شده در ۸۷۶ق/۱۴۷۱م) نمونههایی از این تأثیر و نفوذ هنری است. استفاده فراوان از کاشی و خصوصاً کاشی کاری با رنگهای آبی و سبز سیر در بناهای این دوره تأثیر هنر معماری ایرانی را نشان میدهد. [۵۵]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۷۶، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
۸.۲ - تأثیر آفاقیان در ادبیاتدر ادبیات نیز این تأثیر آشکار است. سلطان محمود دوم بهمنی، پنجمین سلطان این سلسله که خود در ادبیات فارسی و عربی صاحب اطلاع و نظر بود، حافظ شیرازی را به دکن دعوت کرد. [۵۶]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۵۶، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
مردان فرهیختهای از آن سوی دریاها چون مولانا لطفالدین سبزواری ، حکیم حسن گیلانی ، سیدمحمود گرزونی [۵۷]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۷۰، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
و گروهی از پیروان شاهنعمتالله ولی از مهاجرنی بودند که به حیات فرهنگی دکن در این دوره رونق بخشیدند. شاعر بنامِ این دوره، میرزامحمدامین اصفهانی میرجمله (۹۸۱-۱۰۴۱/۱۵۷۳-۱۶۳۱) نیز آفاقی بود. دو کتاب از مهمترین کتب تاریخی هند د دوران اسلامی، یعنی تاریخ فرشته نوشته محمد قاسم فرشته، و برهان مآثر تألیف سیدعلی طباطبا از آثار این عصر است و مؤلفان هر دو کتاب از آفاقیان بودند. [۵۸]
شروانی، هنگ کنگ، ج۱، ص۱۷۹، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد.
۸.۳ - رواج زبان فارسی در نواحی مرکزی و جنوبیرواج زبان فارسی در نواحی مرکزی و جنوبی هند که مسلمانان آن سرزمینها را با جهان اسلامی مرتبط میساخت، پیدایش سبک جدید در معماری و خطّاطی و سایر هنرها، ظهور آثار و تألیفات مهم ادبی و علمی و تاریخی و بالاخره گسترش تشیع و معارف آن در بسیاری از نواحی شبه قاره، تا حدود قابل ملاحظهای وابسته به فعالیتهای این گروه از مهاجران مسلمان بوده است. ۹ - فهرست منابع(۱) خافیخاننظامالملکی، محمدهاشم، منتخباللّباب، به کوشش سرولزلی هیگ، کلکته، انجمن آسیایی بن گال، ۱۹۲۵. (۲) رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، علمی، ۱۳۴۰ش. (۳) طباطبا، سیدعلیبنعزیزالله، برهان مآثر، به کوشش سیدهاشمی، دکن، جامعه دهلی، ۱۳۵۵ق. (۴) فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق. (۵) عزیز احمد، مطالعات در Culrure اسلامی در هند Enuironment، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۷۰. (۶) غوری، افتخار احمد، «مسلمانان در دکن در قرون وسطی: تاریخی survery شوند، فرهنگ اسلامی، حیدرآباد، ۱۹۷۵، جلد XLIX شماره ۳، جوشی، بعد از ظهر، "عادل Shahis و Baridis"، تاریخ از دوره قرون وسطی دکن، اد HK Sherwani و PMJoshi، حیدرآباد، ۱۹۷۴ VolI، نعیم، MA روابط Extemal از پادشاهی Bijapur (۱۴۸۹-۱۶۸۶)، حیدرآباد، ۱۹۷۴. (۷) رادهی شیام، "Shahis نظام و shahis عماد"، سابقه از دوره قرون وسطی دکن، حیدرآباد، ۱۹۷۴. (۸) شروانی، هنگ کنگ، "تأثیرات فرهنگی تحت احمد شاه ولی بهمنی"، فرهنگ اسلامی، ۱۹۴۴، جلد هجدهم، شناسه، "Bahmanis"، تاریخچه، حیدرآباد، ۱۹۷۴ جلد. (۹) شناسه، Bahmanis دکن، دهلی نو، Munshiram ناشران Manoharlal، ۱۹۸۵. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آفاقیان »، شماره۲۶۸. |