یوسف بن احمد تیفاشیابویعقوب یوسف بن احمد، قاضی و کانی شناس، یکی از افراد مشهور خاندان تیفاشی بود. ۱ - منصب قضاوتابن سعید مغربی در رایات المبرزین [۱]
ابن سعید مغربی، علی، رایات المبرزین و غایات الممیزین، ص۲۶۶، به کوشش محمد رضوان دایه، دمشق، ۱۹۸۷م.
و نیز در ضمن اجازه تدریس المغرب برای احمد بن یوسف تیفاشی، او را «شیخ قاضی ابویعقوب» نامیده است.پس سخن مؤلفان معاصر که یوسف را قاضی قفصه گفتهاند [۳]
زمامه، عبدالقادر، «ابوالعباس التیفاشی و کتابه ازهار الافکار فی جواهر الاحجار»، ج۱، ص۱۸، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۴]
عبدالوهاب حسن، حسنی، ورقات عن الحضارة العربیة بافریقیة التونسیة، ج۲، ص۴۴۸، تونس، ۱۹۶۶م.
[۵]
دانشنامۀ جهان اسلام، ج۸، ص۷۹۹، تهران، ۱۳۸۳ش.
، میتواند درست باشد، به ویژه آنکه فرزندش احمد بن یوسف نیز بعدها قاضی این شهر شد.۲ - روایت فرزند ویاما از طرفی فرزند وی در روایت نهایی ازهار الافکار حکایتی از پدر خود نقل میکند که بر اساس آن یوسف در روزگار یعقوب بن یوسف بن عبدالمؤمن موحدی (حکومت ۵۸۰-۵۹۵ قمری)، ملقب به المنصور در زمرۀ دانشورانی بوده است که بر درگاه سلطان، به انتظار دیدار خلیفۀ موحدی بودهاند. سپس به فرمان سلطان، شماری از پزشکان و سنگشناسان، و از جمله پدر تیفاشی، سنگهای بسیاری را آزمودند تا از میان آنها سنگ پادزهر حیوانی واقعی را بازشناسند. [۶]
تیفاشی، احمد، ازهار الافکار فی جواهر الاحجار، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱، به کوشش محمد یوسف حسن و محمود بسیونی خفاجی، قاهره، ۱۹۷۷م.
[۷]
تیفاشی، احمد، ازهار الافکار فی جواهر الاحجار، ج۱، ص۱۲۳، به کوشش محمد یوسف حسن و محمود بسیونی خفاجی، قاهره، ۱۹۷۷م.
از این حکایت میتوان دریافت که اولاً یوسف تجربیاتی در سنگ شناسی داشته، و ثانیاً گویا دست کم در آغاز حکومت المنصور از جایگاه چندان والایی در دستگاه حکومتی موحدون برخوردار نبوده است. وی به احتمال قوی تا هنگام بازگشت فرزندش از مشرق (حدود دهۀ نخست سدۀ ۷ قمری) زنده بوده است.۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تیفاشی»، ج۱۶، ص۶۲۳۸. |