زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

کلی متواطی





کلی متواطی، یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به‌معنای مفهوم کلیِ منطبق بر مصادیق خود به نحو یکسان و متساوی است.


۱ - اقسام کلی



کلی از جهت صدق بر افراد به دو قسمت متواطی و مشکّک منقسم می‌شود.

۲ - قسم اول



«تواطی» در لغت، به معنای توافق و تساوی آمده و در اصطلاح، در همان معنای لغوی به کار رفته و به معنای لفظی است که مفهوم آن بر تمام افراد خود، به طور یکسان و مساوی دلالت می‌کند، مانند: لفظ انسان.
[۴] فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۲۲۷.
[۵] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۲، ص۱۱.
بنابراین کلی متواطی مفهومی است که بر افراد و مصادیق خود به نحو یکسان حمل می‌شود. مثلاً در صدق مفهوم کلی "انسان" بر علی و احمد و فاطمه، تفاوتی بین آنها نیست و اگر تفاوتی بین آنها هست، از جهات دیگری غیر از جهت انسانیت آنها است؛ مثل کوتاهی و بلندی قد، تفاوت رنگ چهره، توانایی، اخلاق، خوش‌فکری و مانند این‌ امور. لفظ تواطؤ به معنای توافق و تساوی است. از آن رو به چنین مفهومی، متواطی گفته شده که مفهوم کلی، به نحو متساوی و یکسان بر افراد و مصادیق خود صدق می‌کند.

۳ - قسم دوم



و کلی مشکّک مفهومی است که بر افراد و مصادیق خود به نحو متفاوت حمل می‌شود؛ مثل مفاهیم کلی "سفیدی"، "عدد" و "وجود". این تفاوت ممکن است در شدت و ضعف یا زیادت و نقصان یا اولویت و یا تقدم و تاخر و امثال آن باشد. مثلاً سفیدی گچ از سفیدی کاغذ شدیدتر است در حالی که هر دو سفید‌اند؛ و عدد هزار از عدد صد بیش‌تر است، در حالی که هر دو عدد است. افراد مفهوم کلی مشکّک، در اصل معنا متوافق هستند و به وجهی از وجوه مذکور، متفاوت هستند و کسی که به آن نظر می‌کند وقتی مفهوم کلی را از جهت توافق افراد در صدق کلی بر آنها لحاظ می‌کند گمان می‌کند که متواطی است، و وقتی آن را از جهت تفاوت افراد در صدق کلی بر آنها به اعتبار شدت و ضعف و زیادت و نقصان و مانند آن لحاظ می‌کند گمان می‌کند که مشترک لفظی بین معانی متعدد و مختلف است، و از این رو به شک می‌افتد که آیا مفهومی متواطی است یا مشترک؟ به همین جهت آن را کلی مشکِّک (به شک‌اندازنده) می‌گویند. کلی مشکِّک را "مقول به تشکیک" هم می‌گویند. مثلاً گفته می‌شود حُسن یا نبوغ یا هوشمندی مقول به تشکیک است.

۴ - لفاظ متواطی و مشکّک



الفاظ حکایت‌گر مفاهیم متواطی و مشکّک را به ترتیب، «الفاظ متواطی» و «الفاظ مشکّک» می‌گویند.

۵ - عوامل تشکیک در صدق کلی بر افراد



اموری به عنوان عوامل تشکیک و اختلاف در صدق مفهوم کلی بر افراد آن برشمرده‌اند. در این باره که وجه و ملاک تفاوت و تشکیک آیا محدود و منحصر در موارد معیّن است یا نه؛ اختلاف وجود دارد. بعضی گفته‌اند همه وجوه تشکیک به دو مورد برمی گردد: اوّلیّت و اولویت. بعضی دیگر همه را به یک عنوان جامع یعنی کمال و نقص، تقلیل داده‌اند. اما بعضی دیگر انحصار در دو یا چهار مورد مذکور را نپذیرفته و ذکر این موارد در کتب منطقی را از باب مثال می‌دانند.
[۸] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۲۷.
[۹] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۵.
[۱۰] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۸۳.
برخی از آنها به این شرح است:

۵.۱ - اختلاف به اوّلیّت


اختلاف به اوّلیّت؛ یعنی صدق کلی بر بعضی افراد از صدق آن بر بعضی دیگر مقدم باشد و حصول آن معنا در بعضی افراد بر بعضی دیگر تقدم داشته باشد؛ مانند مفهوم وجود که صدق آن بر واجب الوجود مقدم است بر صدق آن بر ممکنات؛ زیرا علت ذاتاً بر معلول مقدم است.

۵.۲ - اختلاف به اولویت


اختلاف به اولویت؛ یعنی صدق کلی بر بعضی افراد از صدق آن بر بعضی دیگر اَولی و انسب باشد؛ مانند همان مفهوم وجود که صدق آن بر واجب الوجود اَولی و انسب است نسبت به صدق آن بر ممکنات؛ زیرا وجود واجب قائم به خود است و وجود ممکن قائم به غیر است و اطلاق وجود بر موجود قائم به خود اَولی و انسب است از اطلاق وجود بر موجود قائم به غیر.

۵.۳ - اختلاف به زیادت و نقصان


اختلاف به زیادت و نقصان؛ مانند مقدار که بر ۵ ذراع و ۴ ذراع صادق است در حالی که مقدار در ۵ ذراع بیشتر از مقدار در ۴ ذراع است.

۵.۴ - اختلاف به شدت و ضعف


اختلاف به شدت و ضعف؛ مانند همان وجود که آثار وجود در وجود واجب اشدّ از وجود ممکن است. زیادت و نقصان در باره کمیات است و شدت و ضعف درباره کیفیات.

۶ - اقسام تشکیک



تشکیک را بر سه قسم دانسته‌اند: تشکیک عامّی، تشکیک خاصّی و تشکیک اخصّی. شرح و بسط تفصیلی این اقسام بر عهده علم حکمت و فلسفه است.
امام‌ خمینی در آثار خود برای تشکیک، اقسامی قائل شده‌ است از جمله:
۱- تشکیک عرضی: امام خمینی در بحث تشکیک عرضی آن را باطل می‌داند و بر این باور است که تشکیک در مفهوم راه ندارد و اگر برای مفهومی، تشکیک به کار گرفته می‌شود، بالعرض و بالمجاز است؛ زیرا در هنگام انتزاع مفهوم از وجود خارجی، حدود افراد به اینکه فردی ضعیف و دیگری قوی باشد، ملاحظه نمی‌شود.
[۱۱] خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.]

۲- تشکیک در ماهیت: مراد از تشکیک در ماهیت آن است که ماهیت دارای افراد متفاضل کامل و ناقصی است به‌گونه‌ای که هم کامل ازآن‌جهت کامل است فرد ماهیت است و هم ناقص ازآن‌جهت که ناقص است. امام‌ خمینی تشکیک در ماهیت و ذاتیات را باطل می‌داند و بر این اعتقاد است که اگر تشکیک در ماهیت باشد در این‌ صورت مراتب کامل داخل در مقومات و ذاتیات است و در این صورت مرتبه ضعیف، نباید داخل باشد و این محال است.
۳- تشکیک در وجود: امام‌ خمینی بر پایه اصالت وجود، تشکیک را در بستر وجود و حقایق وجودی تبیین می‌کند و وحدت تشکیک را وحدت سریانی می‌داند که مابه‌الامتیاز عین مابه‌الاشتراک می‌باشد و اقتضای زیادی ندارد و همگی مراتب حقیقت واحد وجودند.
۴- تشکیک در مظاهر: عارفان باتوجه‌به وحدت وجود، کثرات را ظهورات و شئون وجود و احد حق می‌دانند و بر این باورند که ظهورات و شئونات به‌حسب ظهور حق در موطن آنها، شدت و ضعف دارند، ازاین‌جهت اصل وجود تعدد و کثرتی ندارد و تشکیکی در اصل وجود مطرح نیست بلکه تشکیک در مظاهر و مراتب ظهور حق‌تعالی است. امام‌ خمینی بر اساس وحدت شخصی وجود قائل به تشکیک در مظاهر و مراتب ظهور است. ایشان در ضمن پذیرفتن تشکیک خاصی، به وحدت وجود و موجود در عین کثرت قائل است و آن را موافق قول عرفانی می‌داند.
[۱۸] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۶۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۷ - الفاظ مشکک در طوبیقا



بر اساس پژوهش یکی از محققان، ارسطو در بعضی مواضع کتاب طوبیقا و مابعد الطبیعه از دسته‌ای از واژه‌ها یاد می‌کند که نه مشترک‌اند و نه متواطی و در میان آن دو قرار دارند. اسکندر افرودیسی در تفسیر و شرح طوبیقای ارسطو این دسته از واژه‌ها را مشکّک نامیده است. ارسطو در طوبیقا چهار نوع از این گونه الفاظ را برشمرده است:
۱. الفاظی که بر چیزهایی که یک غایت دارند و یا (طبق تعبیری که در مابعد الطبیعه اخلاق نیکوماخوسی آورده است) از یک مبدا می‌باشند.
۲. الفاظی که بر چیزهایی که ضد یکدیگر می‌باشند اطلاق می‌شود.
۳. الفاظی که بر برخی از صفات و اعراض مشترک در اشیاء که تفاوتشان تنها از حیث تقدم و تاخر است تعلق می‌گیرد.
۴. الفاظ اضافی (نسبی) و متشابه.
۵. ارسطو در کتاب نفس به نوع پنجمی اشاره می‌کند که بر حسب تقدم و تاخر یا "اولویت و آخریت" بر اشیاء اطلاق می‌شوند. در آثار علمای بعد از ارسطو مثل فارابی، ابن سینا، غزالی، ابن رشد و ابن میمون توصیف‌های گوناگونی از الفاظ مشکک شده که معمولاً یک یا چند مورد از موارد فوق را در بر دارد؛ مثلاً فارابی و ابن سینا نوع دوم و پنجم را ذکر کرده‌اند، غزالی نوع اول و سوم و پنجم، ابن رشد نوع یکم و سوم و چهارم و پنجم و ابن میمون نوع سوم را ذکر کرده است. مثال‌هایی که این فیلسوفان برای روشن ساختن انواع واژه‌های مشکک آورده‌اند همه از ارسطو گرفته شده است.
[۱۹] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۲۱۰.
[۲۰] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۹، ص۱۱.


۸ - مستندات مقاله



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول.    
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
• زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه.
• فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
صاحب معالم، حسن بن زین‌الدین (فرزند شهید ثانی)، معالم الدین و ملاذ المجتهدین.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    

۹ - پانویس


 
۱. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۱۴۷-۱۴۹.    
۲. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۷۱.    
۳. صاحب معالم، حسن بن زین‌الدین (فرزند شهید ثانی)، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص۳۴.    
۴. فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۲۲۷.
۵. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۲، ص۱۱.
۶. علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص۶۱.    
۷. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۱۲۵.    
۸. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۲۷.
۹. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۵.
۱۰. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۸۳.
۱۱. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.]
۱۲. خمینی، روح‌الله، جواهر الاصول، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۲۳ قمری.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، جواهر الاصول، ج۴، ص۱۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۲۳ قمری.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۷۱، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، مناهج الوصول، ج۱، ص۲۴۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۷.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، مناهج الوصول، ج۲، ص۸۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۷.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۶۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۹. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۲۱۰.
۲۰. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۹، ص۱۱.


۱۰ - منبع



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «کلی متواطی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۷.    
فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۶۸، برگرفته از مقاله «کلی متواطی».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.