وضع اسم فاعلجعل الفاظی برای دلالت بر معنای اسم فاعلی را وضع اسم فاعل میگویند. ۱ - تعریف اسم فاعلاسمی که از فعل معلوم مشتق شده و بر کسی یا چیزی دلالت میکند که فعل از او سر زده است، اسم فاعل نامیده میشود. در کتاب «التعریفات» آمده است: «اسم الفاعل ما اشتق مِن یفعل لمن قام به الفعل بمعنی الحدوث» ۲ - انواع وضع اسم فاعلاسم فاعل، مانند سایر مشتقات، دو وضع دارد: ۱. وضع ماده:مثلاً در «ضارب»، ماده «ض، ر، ب» حروف اصلی اسم فاعل میباشد؛ ۲ وضع هیئت:که همان هیئت و صورت فاعل (وزن فاعل) است هیئت اسم فاعل وضع شده تا بر صدور فعل از فاعل دلالت کند؛ یعنی موضوع له آن نسبت صدوری بین فعل و فاعل است. ۳ - وضع اسم فاعل وضع نوعی استبسا تصوّر مى كند آن لفظ را واضع تفصيلا و قرار می دهد آن لفظ را براى معنا، چنانچه اين تصوّر تفصيلى لفظ و وضع آن براى معنا، غالب در الفاظ است. پس ناميده مى شود وضع شخصى. و بسا تصوّر مى كند واضع آن لفظ را مجملا و كلّى پس ناميده مىشود وضع، نوعى. و مثال وضع نوعى، هيئتها هستند. پس همانا هيئت، قابل تصوّر نيست به تفصيل، بلكه تنها، صحيح مى باشد تصوّر آن هيئت در مادّهاى از موادّ لفظ، همچون هيئت كلمه «ضرب» مثلا و آن كلمه ضرب هيئت فعل ماضى است. پس چارهاى نيست از اشاره كردن به افراد آن موادّ با عنوانى عامّ، پس وضع مىكند واضع هر هيئتى را كه مى باشد هيئت بر وزن «فعل» مثلا يا بر وزن «فاعل». [۳]
اشرفی، سید حسن، نهایة الایصال شرح فارسی اصول فقه، ج ۱، ص ۱۷۹، ناشر: قدس، قم، اولی، ۱۴۲۷ھ.
۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «وضع اسم فاعل». ردههای این صفحه : مباحث الفاظ | وضع مشتقات
|