علم معانیاین علم یکی از ارکان بلاغت محسوب میشود و اصول و قواعدی را آموزش میدهد که میتوان با آنها لفظ را مطابق با مقتضای حال، به کار برد، اموری هم چون تقدیم، تأخیر و حذف و یا ذکر هر یک از ارکان جمله و نیز ایجاز و اطناب و فصل و وصل کلام به هم.... مباحث این علم را تشکیل میدهند. [۱]
شرح مختصر المعانی، تفتازانی، مسعود بن عمر (سعدالدین)، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص ۲۴ ـ ۲۵.
مقتضای حال، رکن اساسی این علم است. چرا که موقعیت مخاطب نقش فراوانی در شکل دهی به جمله دارد و گوینده و نویسنده باید کلام خود را به نوعی شکل دهد که مخاطب هم آن را به خوبی بفهمدو هم آزرده نشود. و این وظیفه علم معانی است. به عبارت بهتر مراد از معانی در علم معانی، معانی ثانویه است. یعنی اغراضی که متکلم دارد و به خاطر همان اغراض، اسلوب خاصی به کلام خود میدهد. [۲]
المجع العلمی الاسلام، عبدالهادی الفضلی، تهذیب البلاغه، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص ۱۹.
و مثلاً یک جملهامری مثل «برف را ببین» به جای جمله خبری «برف زیادی باریده است» به کار برده میشود. تا تعجب متکلم ابراز شود. [۳]
معانی، شمسیا، سیروس، نشر میترا، تهران، ۱۳۷۵، چ ۴، ص ۱۳ ـ ۱۴.
۱ - پانویس
۲ - منبعسایت اندیشه قم. |