رهبری عالمان در آغاز دوره غیبتشیعه در دوران غیبت صغرا (۲۶۰-۳۲۹ ق) و غیبت کبرا (از ۳۲۹ تاکنون) با بحران نبود رهبری معصوم روبرو شد و فراز و نشیبهایی را طی کرد، اما هیچ چیز شیعه را از رشد و بالندگی باز نداشت. بلکه همواره تاریخ بشریت را تحت تاثیر قرار داده و خود را برای حکومت جهانی آماده میکرده است. ۱ - شکلگیری رهبران دینیبنا به مقتضیات زمانی متعددی از زمان ائمه (علیهمالسّلام) یک قشر خاص اجتماعی به نام «عالمان» در بین شیعه شکل گرفت که در ادامه به این دلایل اشاره میشود. ۱.۱ - عدم دسترسی به امامپس از شهادت امام یازدهم (علیهالسّلام) تشیع سرنوشت دیگری را در پیش داشت. شیعیان پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) همواره مترصد ظهور مهدی بودند و اینک مطلع میشوند که مهدی (علیهالسّلام)، فرزند امام یازدهم (علیهالسّلام) است؛ اما به جای قیام باید سیاست صبر و انتظار را در پیش بگیرند. شیعه با غیبت امام (علیهالسّلام) میبایست برای ادامه حیات به خود متکی باشد و خوشبختانه با درایت و هوشمندی الهی و آگاهیهای غیبی رهبری، آمادگی کامل برای این بحران را پیدا کرده و در دورههای قبلی، تمرین کافی برای خوداتکایی انجام داده بود. از این رو بحران غیبت را به خوبی پشت سر گذاشت و روی پای خود ایستاد. چون امامت شیعه توانسته بود از آغاز ظهور نوعی از رهبری جانشینی را در امت شیعی به وجود آورد. عالمان شیعی توسط امامان، نوعی مرجعیت را پیدا کرده بودند که در هنگام ناتوانی یا عدم دسترسی امت به امام، به آنان مراجعه کنند و مسائل خود را از آنها بپرسند. امام صادق (علیهالسّلام) با یک برنامهریزی بسیار عالمانه، مرجعیت قضاوت را به اهل نظر یعنی همان عالمانی که بعدها به عنوان مرجع در فرهنگ تشیع معروف شدند، واگذار کرد. این عمل علاوه بر استقلال از حاکمیت اکثریت، به عالمان شیعی نوعی، مشروعیت میبخشید و همین مشروعیت موجب مقبولیت عالمان در بین شیعیان میشد. ۱.۲ - طرح مرجعیت عالمان از زمان امام صادقطرح مرجعیت عالمان دین از زمان امام صادق (علیهالسّلام) ترویج شد. عبدالله بن ابییعفور به امام صادق (علیهالسّلام) عرض میکند: «ملاقات شما در هر زمانی برایم ممکن نیست، شیعیان مراجعه میکنند و مسئلهای میپرسند و من هم پاسخها را نمیدانم.» حضرت فرمود: «چرا به محمد بن مسلم مراجعه نمیکنی؟» امام (علیهالسّلام) در بعضی روایات، حارث بن مغیره را به عنوان پناهگاه علمی معرفی میکند و در جای دیگر عالمان شیعی را زندگان، احیاکنندگان نام امام باقر (علیهالسّلام)، مؤمنین بر حلال و حرام و اصحاب سرّ توصیف میکند. وقتی از حضرت سؤال میشد اینها چه کسانی هستند؟ میفرمود: «یزید عجلی، ابوبصیر، زراره و محمد بن مسلم.» امام رضا (علیهالسّلام) نیز به معرفی عالمان شیعی به عنوان مرجع دینی اصرار میورزید. حضرت در پاسخ به وکیل خودشان که سؤال میکرد: «نمیتوانم در هر زمانی شما را ملاقات کنم، پس معالم دینی را از چه کسی بگیرم؟ فرمود: از یونس بن عبدالرحمن اخذ کن». [۳]
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۹۷، روایت ۳۳، ۳۴، ۳۵.
۱.۳ - دادن اجازه اجتهاد به عالمانرهبران معصوم شیعه حتی در زمان خودشان به بعضی از شاگردانشان اجازه نوعی اجتهاد میدادند تا مشکلات دینی مردم را پاسخگو باشند. امام صادق (علیهالسّلام) به هشام بن سالم فرمود: «انما علینا اَن نلقی الیکم الاصول و علیکم اَن تفرّعوا»؛ یعنی وظیفه ما این است که اصول را به شما یاد دهیم و وظیفه شماست که از این اصول، فروع و شاخههایی کشف کنید. امام رضا (علیهالسّلام) نیز به شاگردانش همین دستور را صادر کرد: «علینا القاء الاصول و علیکم بالتفریع.» اجازه اجتهاد از طرف امامان، به عالمان شیعی نوعی استقلال بخشید. علاوه بر پربار شدن فقه شیعه، عالمان نیز برای پاسخ به مشکلات دینی مردم از مرجعیتی مشروع و مجاز بهرهمند شدند و این خود در اصالت بخشیدن به نفوذ عالمان در بین امت شیعی تاثیر بسیار بزرگ داشت. هرچند در تشیع، ارتزاق از راه علم دین، نهی شده بود ولی شیعیان نسبت به عالمان دینی، رفتاری دیگر داشتند. آنها را مورد لطف و احترام قرار میدادند و به آنها هدیه و صله میدادند و این برخورد با موضع مثبت امامان شیعه روبرو شد. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «من استاکل بعلمه افتقر»؛ یعنی کسی که به وسیله علم نان بخورد به فقر مبتلا میشود. یکی از اصحاب پرسید: «گروهی از عالمان در بین شیعیان شما هستند که حامل علوم شما و مروج و ناشر آنها هستند. شیعیان نسبت به آنان از راه نیکی و صله و احترام، چیزی کم نمیگذارند. (آیا منظور شما آنان هم میباشند؟)» حضرت فرمود: «نه اینها منظورم نیستند. بلکه منظورم بیسوادانی هستند که بدون دلیل الهی به نام دین فتوا میدهند تا مالی به چنگ آورند یا حقی را باطل کنند.» مجموعه این عوامل موجب شد تا از زمان ائمه (علیهمالسّلام) یک قشر خاص اجتماعی به نام «عالمان» در بین شیعه شکل بگیرند و رهبران معصوم تلاش کردند تا آنها را از وابستگی به حکومت یا گرایش به دنیا حفظ کنند و با صدور پی در پی احادیث، منزلت آنان را بالا ببرند. این قشر خاص نیز توانستند با نفوذ معنوی در بین مردم موقعیت خود را به عنوان جانشین یا نماینده امامان شیعه تثبیت کنند. ریشهدار شدن عالمان در بین شیعیان، یکی از عوامل بسیار مهم عبور شیعه از بحران غیبت امام معصوم بود. ۲ - پانویس
۳ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رهبری دینی عالمان شیعی در آغاز دوره غیبت»، تاریخ بازیابی۹۷/۳/۱۷. ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|