رسم الخط قرآنقرآن کریم باید با بهترین و شیواترین خط نگارش شود. کتابت قرآن از جمله مواردی است که نقش مؤثری در جذب هر چه بیشتر برای قرائت شیوا و روان این کتاب آسمانی دارد، به همین دلیل هر چه نگارش از شیوه مطلوبتری برخوردار و روانتر باشد، تمایل به قرائت آن نیز افزایش خواهد یافت. ۱ - تعریف رسم الخططرز نگارش خطوط هر زبان را رسم الخط آن زبان گویند،رسم الخط قرآن مجید مطابق زبان عرب میباشد. ۲ - دیدگاه دانشمندان پیرامون رسم الخط قرآن۲.۱ - موافقان توقیفی بودن رسم الخطبرخی از كسانی كه به آداب و رسوم گذشته سخت پایبندند، تصوركردهاند كه رسمالخط مصحف به دستور خاص پیامبر(ص) به همین گونه و شكل فعلی تدوین شده است و نویسندگان اولیه دخالتی در نحوه نوشتن كلمات نداشته اند و در پس این ناهنجاریهای نوشتاری، سری پنهان و حكمتی نهفته است كه جز خدا، كسی ازآن آگاه نیست. ۱-ابن المبارك از شیخ و استاد خود، عبدالعزیز الدباغ نقل می كند كه او گفته است: «رسم الخط قرآن سری از اسرار خداوند است و تعیین آن از پیامبر (ص) است آن حضرت دستور داده است كه قرآن را به این شكل بنویسند و نویسندگان برآن چه از پیامبر(ص) شنیده اند، هیچ نیفزوده اند و از آن هم چیزی نكاسته اند گوید: صحابه ودیگران به اندازه سر مویی در رسم الخط مصحف دخالت نداشته اند و آن، صرفا توقیفی و تعیین شده از جانب پیامبر(ص) است اوست كه فرموده به این شكل تدوین شود، [۱]
مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۵.
برخی تلاش كرده اند تا اسرار این نحو از رسم الخط را كشف كنند لذا با تكلف آشكار اظهار نظرهایی كرده اند مثلا تصور كرده اند كه زیادت الف در «لا ذبحنه» دلالت برآن دارد كه ذبح واقع نشده است و زیادت «یا» در «و السما بنیناها بایید» برای اشاره به تعظیم قدرت الهی است كه به وسیله آن، آسمان را بنا نهاده است و باهیچ قدرت و نیروی دیگر مشابهت ندارد و این به مقتضای این قاعده معروف است كه «زیاده المبانی تدل علی زیاده المعانی». [۳]
مقدمه ابن خلدون، ص ۴۱۹ مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۶۷.
۲-ابوالعباس مراكشی معروف به ابن البنا (متوفای ۷۲۱) در كتاب خود « عنوان الدلیل فی مرسوم التنزیل » به تفصیل در این زمینه توضیح داده است او تشریح كرده كه وضعیت این حروف در خط، بر حسب اختلاف و چگونگی معانی كلمات است كه از اسرار و حكمت های پنهانی حكایت دارد از جمله این حكمت ها توجه به عوالم غیب و شهود و مراتب وجود و مقامات است در ذیل گزیده ای از گفته های اورا می آوریم كه نشان دهنده میزان غلو و مبالغه او درباره رسم الخط می باشد: ۱. اضافه كردن الف در «لا ذبحنه» برای توجه دادن به این معنا است كه ذبح ازعذابی كه در صدر آیه ذكر شده شدیدتر است «لا عذبنه عذابا شدیدا اولا اذبحنه». ۲. الف در «یرجوا» و «یدعوا» اضافه شده است تا برآن دلالت كند كه فعل به علت در برداشتن ضمیر فاعل، از اسم سنگین تر است ازاین رو وقتی فعل را خفیف وسبك به حساب می آورند، هرچند كه جمع باشد، الف آن حذف می شود مانند «سعو فی ایاتنا معاجزین» زیرا سعی در این جا سعی باطل است و ثبوتی درعالم وجود ندارد. ۳. در آیه «كامثال اللؤلؤا المكنون» الف بعد از همزه اضافه شده است تا برسفیدی و جلای آن نسبت به مروارید غیر مكنون و غیر پوشیده دلالت داشته باشد، لذا در آیه «كانهم لؤلؤ» الف اضافه نشده است. ۴. الف در «مائه» اضافه شده ولی در «فئه» نیامده است زیرا «مائه» مشتمل بركثرت از نظر دو رتبه آحاد و عشرات است. ۵. در آیه «وجی یومئذ بجهنم» الف اضافه شده و به صورت «وجائ یومئذ» نوشته شده تا دلیل برآن باشد كه این مجی و آمدن آشكار است. ۶. در «ساوریكم ایاتی» واو اضافه شده است تا برآن دلالت كند كه عالم وجود در بالاترین مرتبه وضوح است. ۷. در آیه «و السم بنیناها بایید» یا اضافه شده است تا تفاوت آن را با «الایدی» كه جمع «ید» است، نشان دهد زیرا منظور در آیه، ید به معنای دست نیست، بلكه منظور قدرت و قوتی است كه خداوند به وسیله آن آسمان را بناكرده است این قدرت و قوت برای ثبوت در وجود، سزاوارتر از «الایدی» جمع «ید» است و به همین مناسبت «یا» به آن اضافه شده است. ۸. واو از آیه «سندع الزبانیه» ساقط شده برای این كه در آن سرعت فعل واجابت شعله جهنم و شدت عمل مقصود است. ۹. واو از «و یدع الا نسان بالشر» حذف شده تا برآن دلالت كند كه انجام كاربد و شر برای انسان آسان است و انسان در انجام شر سرعت به كار می برد، هم چنان كه در انجام كار خیر سستی می ورزد. ۱۰. در سوره بقره آیه ۲۴۷ كلمه «بسطه» با سین و در آیه ۶۹ از سوره اعراف باصاد نوشته شده است، زیرا با سین به معنای سعه جزئی و با صاد به معنای سعه كلی است. [۱۵]
البرهان، ج۱، ص ۴۳۰ ـ ۳۸۰.
۲.۲ - مخالفان توقیفی بودن رسم الخط۱-دكتر صبحی صالح در این زمینه می گوید: «تردیدی نیست كه این مطالب، غلو ومبالغه ای است درباره تقدیس رسم الخط مصحف عثمانی و تكلفی است كه ما فوق آن تصور نمی شود، زیرا از منطق دور است كه رسم الخط را امری توقیفی و با دستور پیامبر (ص) بدانیم و یا تصور كنیم كه مشتمل بر اسراری است، همان گونه كه فواتح برخی از سور دارای اسرار است هیچ موردی برای مقایسه رسم الخط با حروف مقطعه اوایل سور كه قرآن بودن آن ها به تواتر ثابت است، وجود ندارد این هااصطلاحاتی است كه نویسندگان آن زمان منظور كرده اند و عثمان نیز با این اصطلاحات موافقت كرده است» [۱۶]
مباحث فی علوم القرآن، ص ۲۷۷.
.۲-علا مه ابن خلدون می گوید: «برخی از افراد ناآگاه گمان كرده اند كه صحابه صنعت خط را به خوبی و به طور كامل می دانسته اند و برخی از نوشته های آنان كه مخالف قواعد است، از روی حكمت و علتی بوده است اینان در مورد زیادت الف در «لااذبحنه» می گویند برای توجه به عدم وقوع ذبح است و در زیادت یا در «بایید» معتقدند كه به منظور جلب توجه بر كمال قدرت الهی است و از این قبیل مطالب كه هیچ اصلی ندارد، جز گفتاری بدون دلیل كه قابل توجیه نیست» [۱۷]
مقدمه ابن خلدون، باب ۵، ص ۴۱۹ و باب ۶، ص ۴۳۸.
.۳ - پانویس
۴ - منبعسایت اندیشه قم با تلخیص ردههای این صفحه : رسم الخط قرآن | قرآن شناسی
|