حوزه علمیه (دروس اخلاق)مقصود از دروس اخلاق نشستهایی است که در آن، استادی فرزانه و وارسته، بر کسی وعظ و نصیحت قرار گرفته و طلاب، همچون پروانگان، به دور شمع وجودش گرد آمده و از انفاس قدسیهاش سود می جویند، که بیشترین بهرههای معنوی در حوزههای علوم اسلامی از همین جلسات و حلقههای موعظهای نشات میگرفته است. این شیوه آموزشی-تربیتی در حوزه علمیه، نشات گرفته از تعلیمات قرآن کریم و سیره خاتمالمرسلین و ائمه دین (صلواتاللهعلیهماجمعین) است. ۱ - توصیف اجمالیاز دیرباز عالمان راستین همواره توجه و عنایت خاصی به مباحث اخلاقی داشتهاند و تعلیم و تعلم اخلاق را رکنی از حوزه درسی خویش به شمار میآوردند نه اینکه آن را در ردیف درسهای حاشیهای قرار دهند. حتی برخی از حکمای قدیم تنها «اخلاق» را علم حقیقی میدانستند و از آن به (اکسیر اعظم) یاد مینمودند و اولین چیزی که تعلیم میدادند این علم بود. [۱]
طباطبایی، سیدمحمدرضا، بدایه الاخلاق، ص۹.
از اینرو برخی از علمای ربانی به تشکیل حوزههای درسی مخصوصی برای تعلیم اخلاق همت میگماشتند و به تعلیم و تهذیب مشتاقان آن میپرداختند. چنانکه درباره عارف کامل ملا حسینقلی همدانی میگویند ایشان گرچه کتابی در موضوع اخلاق تالیف نکرد لیکن بیش از ۳۰۰ شاگرد وارسته چونان: مرحوم سیدعلی طباطبائی(قاضی) میرزا جواد ملکی، شیخ محمدتقی آملی و دیگران را در راستای تخلق به اخلاق الهی به جامعه تحویل داد. درباره حوزه درسی ایشان چنین نوشتهاند: شبها در تاریکی درس اخلاق میگفتند و همواره عدهای از بزرگان که اهل باطن بودند در آن درس حاضر میشدند و غالبا صحبت پیرامون معرفت نفس، عرفان و تهذیب اخلاق بود. از این نمونه است آنچه را که استاد شهید مطهری درباره درس اخلاق حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) نقل میفرمایند: درس اخلاقی که بوسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی مرا سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس مرا آنچنان به وجد میآورد که تا دوشنبه و سهشنبه هفته بعد خودم را شدیدا تحت تاثیر آن مییافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا میگرفتم انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او روح قدس الهی بود. ۲ - توصیههای اخلاقی عالمانبا بررسی اجمالی زندگی علمای گرانقدر در مییابیم که این بزرگان به جهت ارزش و اهمیتی که در اخلاق و ارزشهای اخلاقی نمایان میدیدند توجه خاصی نسبت به آن مبذول میداشتند و این امر ارزشمندی مسائل اخلاقی آنان را وا میداشت تا حقیقتی را که نه تنها در اندیشه بلکه در عمل بدان رسیدهاند برای دیگران نیز بازگو کنند. همچنین سیره علما این درس را به ما میآموزد که تکرار مسائل اخلاقی در سازندگی انسان موثر است، چرا که انسان همیشه در معرض توطئههای شیطان و غفلت قرار دارد. از اینرو علما در مناسبتهای مختلف در کتابها و رسالههای اخلاقی در پایان و لابلای درسها یا در جلسات و رفت و آمدهای خصوصی و خلاصه به هر شکل ممکن دیگران را و به خصوص مشتاقان این راه را به حقیقت اهمیت اخلاق راهنمائی میکردند و آنچه را که بدان در عمل رسیده بودند با زبان گویای خویش بیان میداشتند. در اینجا از باب نمونه گفتاری چند از سخنان دلپذیر آن عالمان عامل واصل را میآوریم. عالم گرانقدر شهید ثانی شخصیتی که دربارهاش در کتاب روضات الجنات چنین آمده است: این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت چنان مینماید که تالی تلو معصوم (علیهالسّلام) است و بلافاصله در رده پس از معصومان پاک قرار دارد. [۳]
حجتی، سیدمحمدباقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص۱۳.
در بیان اهمیت اخلاق مینویسد: «اعلم وفقک الله تعالی. علیک بالجد و التشمیر و اغتنام ایام عمرک القصیر فی اقتناء الفضائل النفسانیه و الوصول علی الکمالات العلمیه فانها سبب لسعادتک الموبده و موجبه الکمال النعمه فانها من کمالات نفسک الانسانیه و هی باقیه ابدا لا تعدم کما تحقق فی العلوم الحکمیه و دلت علیه الایات القرآنیه والاخبارالنبویه فتقصیرک فی تحصیل الکمال فی ایام هذه المهله موجب لدوام حسرتک الطویله؛ بدان! خداوند تو را توفیق دهد. بر تو باد تلاش و همت و اینکه فرصتهای زودگذر عمر خویش را برای دست یافتن به فضائل انسانی غنیمت شماری. همانا تحصیل این فضائل و ملکات سبب نیکبختی و کمال نعمت و سرور دائمی است زیرا این حقائق از کمالات نفسانی است و نفس انسانی برای همیشه پایدار و فناناپذیر است. چنانکه این حقیقت در علوم و معارف حکمی محرز و مسلم گردیده و آیات قرآنی و احادیث نبوی بر آن رهنمون است. بنابراین کوتاهی در تحصیل کمال در ایامی این چنین کوتاه موجب حسرت و تاسفی دراز مدت و طولانی میگردد.» عالم جلیلالقدر ملا محمد صالح مازندرانی (شارح کتاب کافی) که خود در فضائل علمی و عملی سرآمد بود در باب اهمیت اخلاق و توصیه به آن مینویسد: «والعجب ان الناس ترکوا علم الاخلاق والعمل بما یقتضیه هذا العلم واقتصروا علی الاعمال الظاهره و ظنوا انحصار السعاده الاخرویه فیها ولایهتمون بتزکیه النفوس من مهلکاتها عشر ما یهتمون بازاله النجاسات عن اثوابهم و هو من مضلات الفتن... و لکن اقبالهم علی الفقه انما هو لقرب مسائله من المحسوسات... و لذلک ظنوا احتیاجهم الی الفقه اشد من علم الاخلاق؛ تعجب است که مردم علم اخلاق و عمل به آن را ترک نمودهاند و گمان میکنند سعادت اخروی در اعمال ظاهری است و یک دهم آنچه که به پاکی از نجاسات همت میگمارند به تزکیه نفوس خود توجه ندارند و این از بلاهای گمراه کننده است. و اگر میبینیم مردم به مسائل فقهی بیشتر روی میآورند به جهت نزدیک بودن این مسائل به امور محسوس میباشد. و بدین لحاظ گمان میکنند احتیاجشان به فقه بیشتر از علم اخلاق است.» و در این راستا عالم ربانی امام بزرگوارمان که خود نمونه انسان کامل و اسطوره فضائل اخلاقی بود چنین میگوید: «حوزههای علمیه همزمان با فرا گرفتن مسائل علمی به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقی و علوم معنوی نیازمند است. راهنمای اخلاق و مربی روحانی و مجالس پند و موعظه لازم دارد. برنامههای اخلاقی و اصلاحی، تربیت و تهذیب، آموختن معارف الهی که مقصد اصلی بعثت انبیاء (علیهمالسّلام) میباشد باید در حوزهها رایج و رسمی باشد. باید توجه داشته باشید هر قدمی که برای تحصیل علم بر میدارید قدمی هم برای کوبیدن خواستههای نفسانی، تقویت قوای روحانی، کسب مکارم اخلاقی، تحصیل معنویات و تقوا بردارید.» ۳ - تالیفات اخلاقی علماءاهمیت و ارزش اخلاق، عالمان اسلامی را به تلاش وا میداشت تا در هر رشتهای از علوم که مشغول تعلیم و تعلم بودند برای نشر تعالیم روحی و اخلاقی اسلام نیز به تالیف کتب و رسالههای اخلاقی بپردازند به گونهای که علمای معاصر ائمه، به تنهایی بیش از شش هزار و سیصد کتاب در حدیث، تفسیر، فقه، اخلاق و غیره تالیف نمودند که چهارصد تای از آنها به خاطر امتیازاتی که داشتند به اصول اربعمائه شهرت یافتند. [۷]
مقدمه لمعه دمشقیه، ج۳۵، ص۱.
در همین راستا وقتی به کتابهایی که بزرگان ما در طول تاریخ و در سایر موضوعات تالیف نمودهاند مراجعه میکنیم کمتر کتابی مییابیم که بخشی از آن به مسائل اخلاقی اختصاص نیافته باشد. همه اینها حاکی از اهمیت خاص مسائل اخلاقی در نزد بزرگان است و چون در اینجا مجال آن نیست که کتب اخلاقی را یک، یک بر شمرده و به بررسی آنها بپردازیم لذا به اختصار فهرستی از آنها را بیان میداریم: ۱: کتبی که باببندی گشته است که نمونههایی از آن ذکر میشود: خصال شیخ صدوق، محاسن برقی، طوائف الحکم آقا میرزا احمد آشتیانی، امالی شیخ مفید، مکارم الاخلاق شیخ طبرسی، مصباح الشریعه منتسب به امام صادق (علیهالسّلام)، المواعظ شیخ صدوق، مشکات الانوار طبرسی و غیره. ۲: کتبی که در آنها روایات اخلاقی در بابهای مختلف گرد آمده و توضیح و تفسیر نیز شده است از این نمونه است: لقاءالله میرزا جواد ملکی، محجه البیضاء مرحوم فیض کاشانی، نورالحقیقه و نورالحدیقه شیخ عزالدین الحسین بن عبدالصمد، مرآه الرشاد ممقانی، منیه المرید شهید ثانی، الطریق الی الله شیخ حسین بحرانی، جامع السعادات مرحوم نراقی مجموعه و غیره. ۳: کتبی که شامل اخلاق نظری و پارهای از مسائل اخلاقی عملی است گرچه در بعضی موارد به آیات و روایاتی نیز استناد شده است: اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی، تهذیب الاخلاق ابن مسکویه، اخلاق جلالی ملاجلال دوانی، تحصیل السعاده فارابی، اخلاقیات شفا ابن سینا، آداب النفس سیدمحمد عینانی و غیره. ۴ - پانویس
۵ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه (دروس اخلاق)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱/۱۹. |