حمید بن مسلم ازدی
حمید بن مسلم ازدی از چهرههای مرموز و کم شناخته شده حاضر در میدان
کربلا بود. او فردی متزور و دو رو و از افرادی بود که با هر جریانی که منافعش را تامین میکرد، همراه میشد.
آن گاه که
بنیامیه را در راس
قدرت دید با آنان همراه شد و جهت خوشایندشان، در
کربلا حضور یافت و همراه با دیگر جنایتکاران صحرای کربلا علیه سید و سالار شهیدان (علیهالسّلام)
شمشیر کشید و زمانی که جریان اجتماعی
کوفه را - بعد از واقعه کربلا- به نفع
شیعیان دید با آنان همآوا شد و در کنارشان در جنگهایشان شرکت جست. حمید بن مسلم - به گفته خودش- از یک سو رفیق گرمابه و گلستان
عمر بن سعد و از دوستان نزدیک و اهل سر او است
و از سوی دیگر رفیق شفیق
ابراهیم بن مالک اشتر.
از دامنه وسیع گزارشاتی که او، از قبل و بعد واقعه کربلا ارائه میدهد چنین بر میآید که او در بسیاری از وقایع کربلا حضوری نزدیک داشته است؛ اما علیرغم این حضور پر رنگ و نزدیک، جانب امر را رعایت میکرده و تنها نقش یک سیاهی لشکر را در کربلا ایفا میکرد. او در صحرای کربلا نه شمشیری زد و نه تیری انداخت و از اطرافیان خود هم میخواست تا چنین باشند.
سخن با
شمر بن ذیالجوشن و تقبیح اقدام شمر جهت آتش زدن خیمهها
و نیز سخن او با شمر برای بازداشتن او از به شهادت رساندن
امام سجاد (علیهالسّلام) از اعمال شایستهای است که به نقل خود او در
تاریخ به ثبت رسیده است.
روایت شده که او پس از
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) به همراه
خولی بن یزید از سوی عمر بن سعد ماموریت یافتند تا سر سیدالشهداء (علیهالسّلام) را به کوفه نزد
ابن زیاد ببرند.
در وقایع و جریانات بعد از واقعه کربلا به خصوص در
واقعه توابین او خود را از یاران
سلیمان بن صرد خزاعی معرفی میکند و نقش پررنگی از خود در این پیکار به نمایش میگذارد؛ او تا پایان کار توابین در کنار آنها باقی میماند.
گویا
مختار به خوبی از روحیه حمید بن مسلم و اعمال مزدورانهاش آگاهی داشت از اینرو پس از به نتیجه رسیدن قیامش، دستور تعقیب او را صادر کرد. حمید بن مسلم به
قبیله عبدالقیس پناه برد و در میان آنان مخفی شد.
سائب بن مالک و گروهی از یارانش وارد این قبیله شدند و به جستجوی او پرداختند؛ اما زمانی که به دستگیری دو نفر دیگر از حاضران در کربلا مشغول بودند. حمید بن مسلم از فرصت استفاده کرد و از آنجا
فرار کرد و سپس با سرودن شعری از فرارش ابراز مسرت و شادی نمود.