حسن شریعیبرای نیابت از حضرت مهدی (علیهالسلام) مدعیان زیادی آمده اند که یکی از مدعیان دروغین نیابت از آن حضرت، حسن شریعی بوده است. ۱ - مدعی دروغین نیابتیکی از مدعیان دروغین نیابت حضرت مهدی (علیهالسلام)، حسن شریعی است. البته به یقین مشخص نیست که اسم او حسن باشد؛ بلکه او با لقب معروف شده است. در روایتی که نقل خواهد شد، راوی حدیث به صورت حدس و گمان اسم او را حسن ذکر کرده است. . ۲ - شریعی در قاموس الرجالنگارنده قاموس الرجال مینویسد: از حدیثی که شیخ طوسی نقل کرده است، روشن میشود اسم او به صورت یقین روشن نیست و او به وسیلۀ لقب معروف بوده است و این که تلعکبری راوی حدیث، به صورت گمان حکم کرده که اسم او حسن است، به سبب این است که او «ابو محمد» بوده و بیشتر اسم کسانی که کنیۀ آنها «ابو محمد» است، حسن میباشد. [۲]
تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، ج۳، ص۲۶۲.
شریعی نخستین کسی است که به دروغ و افترا، ادعای نیابت امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را کرد. او پیش تر، از یاران امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) بود؛ ولی پس از آن منحرف شد. تاریخ ادعای نیابت دروغین او به صورت دقیق بیان نشده است؛ لیکن چون این ادعاهای دروغین، از دوران نایب دوم آغاز شده است، به نظر میرسد وی در دوران سفارت و نیابت محمد بن عثمان، به چنین عملی دست زده است. دانشوران علم رجال دربارۀ شرح حال او چندان بحث نکردهاند؛ لذا جامعترین سخن درباره ایشان، کلام شیخ طوسی در کتاب الغیبة است. ۲.۱ - سخن شیخ طوسیشیخ طوسی دربارۀ «شریعی» مینویسد: نخستین کسی که به دروغ و افترا، ادعای نیابت خاص از جانب امام زمان (علیهالسّلام) کرد، شخصی معروف به «شریعی» بود. جماعتی از عالمان، از ابو محمد تلعکبری از ابو علی محمد بن همام نقل کردهاند: کنیه شریعی «ابو محمد» بود. تلعکبری میگفت: «گمان دارم نام وی حسن باشد.» او از اصحاب امام هادی (علیهالسّلام) و امام حسن عسکری (علیهالسّلام) به شمار میآمد. او نخستین کسی است که مدعی مقامی شد که خداوند سبحانه و تعالی برای او قرار نداده بود و شایسته آن هم نبود. در این خصوص، بر خدا و حجتهای پروردگار دروغ بست و چیزهایی به آنان نسبت داد که شایسته مقام والای آنان نبود و آنها از آن به دور بودند؛ ازاین رو، شیعیان هم او را ملعون دانسته و از وی دوری جستند و توقیعی از جانب ولی عصر (علیهالسّلام) دربارۀ نفرین و دوری از وی صادر شد. ۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۱۶۳، برگرفته از مقاله «حسن شریعی». |