حد سرقت (قرآن)در این مقاله، آیات مرتبط با حد سرقت معرفی میشوند. ۱ - شیوه اجرای حدضرورت اجراى حدّ سرقت، به شيوه عبرتآميز: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما ... نَكالًا مِنَ اللَّهِ ...؛دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد. ...» «نكال» به عقوبتى گفته مىشود كه براى بازداشتن مجرم از تكرار گناه و عبرت ديگران انجام مىگيرد. ۲ - مقدار حد سرقتقطع انگشتان دست، جز انگشت شست، كيفر سرقت: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما ...؛دست مرد دزد و زن دزد را، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد. ...» امام صادق علیهالسلام در پاسخ از اينكه دست دزد از كجا قطع مىشود، فرمود: چهار انگشت دست قطع مىشود و انگشت ابهام باقى مىماند. ۳ - تساوی زن و مرد در حدبرابرى حدّ سرقت زن و مرد، در كيفر آن: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ ...؛دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد....» ۴ - آثار تشریع حد سرقتآثار تشریع حد سرقت عبارتند از: ۴.۱ - جلوهای از صفات خداتشريع حدّ سرقت، جلوهاى از عزّت و حكمت خداوند: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد. و خداوند توانا و حکیم است.» ۴.۲ - اجتناب از گناهتشریع حدّ سرقت، زمينهساز اجتناب از آن: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد. و خداوند توانا و حكيم است.» ۵ - سقوط حد سرقتسقوط حدّ سرقت، در صورت توبه سارق، قبل از دستگيرى وى: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما ... فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ ...؛دست مرد دزد و زن دزد را، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد. ... و هر كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مىپذيرد؛ و از اين مجازات، معاف مىشود ....» سقوط حدّ، مربوط به انجام دادن توبه قبل از اثبات سرقت و دستگيرى سارق است. از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام درباره دزدى كه قبل از دستگيرى، توبه كند نقل شده: بر او حدّ جارى نمىشود. ۶ - شرایط وجوب حد سرقتحد سرقت و اجرای آن مشروط به شرایطی است که در فقه بهتفصیل بیان شده است. امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره مینویسد: «در وجوب حدّ بر سارق چند امر شرط است: اول: بلوغ است؛ پس اگر بچهای سرقت کرد، حدّ نمیخورد و طبق آنچه که حاکم صلاح میبیند، تادیب میشود ولو اینکه دزدی از بچه تا پنج مرتبه و بیشتر، تکرار شود. و بعضی گفتهاند که در مرتبه اول مورد عفو قرار میگیرد، پس اگر عود نمود تادیب میگردد، باز اگر دوباره عود نمود سر انگشتانش خراش داده میشود تا اینکه خون بیاید، پس اگر عود کند سر انگشتانش قطع میشود و آنگاه اگر عود نماید قطع میشود همانطور که از مرد قطع میگردد. و در سرقت بچه روایاتی هست و در آنها است که: «فقط من - یعنی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) - و رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را انجام دادیم» پس اشبه آن است که ذکر کردیم. دوم: عقل است؛ پس دیوانه و لو اینکه ادواری باشد درصورتیکه در حال جنونش، دزدی کند قطع نمیشود؛ اگرچه از او تکرار شود و درصورتیکه تادیب را درک کند و امکان تاثیر داشته باشد، تادیب میگردد. سوم: اختیار است؛ پس شخص مکره قطع نمیشود. چهارم: عدم اضطرار است؛ پس اگر شخص مضطر جهت دفع اضطرارش دزدی کند قطع نمیشود. پنجم: اینکه دزد، حرز (محل نگهداری) را باز کند یا بشکند؛ چه بهتنهایی باز کند یا شریک داشته باشد؛ پس اگر غیر دزد حرز را باز کند و او بدون اینکه حرزی باشد بدزدد هیچکدام آنها مورد قطع واقع نمیشوند، اگرچه هر دو با هم برای دزدی و کمک به همدیگر در دزدی، آمده باشند. و شخصی که آن را باز کرده، آنچه را که تلف نموده و دزد آنچه را که دزدیده، ضامن میباشند. ششم: اینکه خودش یا با مشارکت دیگری، متاع را از حرز خارج سازد، و اخراج آن، با مباشرت، تحقق پیدا میکند مانند اینکه آن را روی شانهاش قرار دهد و خارج سازد و با تسبیب هم تحقق پیدا میکند، مانند اینکه آن را با طنابی ببندد سپس از بیرون حرز آن را بکشد یا بر بال پرندهای بگذارد که به طور معمول بهسوی او برمیگردد، یا به دیوانه یا بچه غیر ممیز دستور دهد که از حرز بیرون آورد. و اما اگر بچه ممیز باشد، در قطع ید دزد، اشکال بلکه منع است. هفتم: اینکه دزد، پدر کسی که از او دزدیده شده نباشد؛ پس پدر برای مال فرزندش، قطع نمیشود. ولی اگر فرزند از پدرش بدزدد، قطع میشود. و مادر اگر از فرزندش بدزدد و خویشان اگر بعضی از بعضی بدزدند، قطع میشود. هشتم: اینکه به طور پنهانی بردارد، پس اگر حرز را به قهر و به طور ظاهر بشکند و بردارد، قطع نمیشود؛ بلکه چنین است اگر به طور پنهانی بشکند ولی به صورت ظاهر و به زور بردارد.» [۱۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۵، کتاب الحدود، الفصل الخامس فی حد السرقة، القول فی السارق، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۷ - پانویس۸ - منبع• مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۶، ص۱۹۶، برگرفته از مقاله «حد سرقت». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |