حجاب در عرفانحجاب، اصطلاحی در عرفان اسلامی به معنای آنچه مانع یا واسطه آشکار شدن خدا بر غیر اوست. فهرست مندرجات۲ - معنای حجاب در عرفان اسلامی ۳ - تعریف مکاشفه ۴ - تجلی خداوند بر موجودات ۵ - اصطلاح حجاب عماء و وجه تسمیه آن ۶ - حجابهای نورانی و ظلمانی و وجه تسمیه آنها ۷ - ویژگی حجابهای نورانی و ظلمانی ۸ - اصطلاح نور و مراتب تجلی و ظهور خداوند ۹ - اصطلاح حجاب الهی و مهمترین آنها ۱۰ - حجاب، نوعی واسطه ارتباط خداوند با مخلوقات ۱۱ - حجاب، مانعی در برابر ادراک خداوند ۱۲ - انواع حجابها و علل آنها ۱۳ - معیار سنجش اعمال در نظر ابن عربی ۱۴ - حجاب مشاهده و رؤیت ۱۵ - آثار حجاب بر سالک و طرق رفع آنها ۱۶ - انواع حجابهای سلوکی و طرق رفع آنها ۱۷ - دیگر اصطلاحات مرادف حجاب در متون عرفانی ۱۸ - دیدگاه امام خمینی ۱۸.۱ - حجابهای ظلمانی ۱۸.۲ - حجابهای نورانی ۱۹ - فهرست منابع ۲۰ - پانویس ۲۱ - منبع ۱ - معنای حجاب در لغتحجاب در لغت به معنای سِتر است؛ از اینرو، هر چه سبب شود شیئی از شیء دیگر پوشیده و پنهان گردد، حجاب نامیده میشود. [۱]
کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۲]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حجب».
همچنین حجاب به معنای مانع و حائل میان بیننده و شیء مرئی است. [۳]
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمعالبحرین، ذیل «حجب»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
علاوه بر این، در معنایی عام هرگونه مانعِ میان دو چیز را حجاب نامیدهاند. [۴]
کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۵]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حجب».
۲ - معنای حجاب در عرفان اسلامیدر عرفان اسلامی، حجاب به معانی متناظر با معنای لغوی آن (سِتر و پرده) به کار رفته است. [۶]
روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۱۶۳، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
[۷]
روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۲۰۱، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
[۸]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۲۱۵، بیروت: دارصادر.
صورتها و تعینات موجودات یا صورتهایی که خدا به واسطه آنها بر بنده خود آشکار میشود، حجاب و ستر او هستند. در بیانی فنیتر، حجاب به معنای انطباع صور کَوْنی (مادّی و دنیوی) در قلب است به گونهای که تمام آن را فرا گیرد و امکان تجلی حقایق در قلب وجود نداشته باشد [۹]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۲۳۳، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
و در حقیقت هر آنچه سالک را از حق باز دارد، حجاب است. بر این پایه، علوم و معارف یا کشف و شهود سالک و نیز هستی او همه حجاباند. [۱۰]
روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۵۷۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
معنای اصطلاح حجاب و مرادفهای آن، در نسبت با سه رکن اساسی آموزههای عرفانی (یعنی ذات حق، عالَم و انسان)، روشن میشود. اگرچه خدا بالنسبه به خویش از هرگونه حجابی مبراست، در نسبت انسان با خدا مراتب متعددی از حجاب و پوشیدگی وجود دارد که با مراتب سلوکی ارتباط وثیقی دارند. از سوی دیگر، معنای عالم نیز پیوند نزدیکی با معنای حجاب دارد.۳ - تعریف مکاشفهمکاشفه آگاهی به غیب و ماورای حجاب است، اما این بدان معنا نیست که هر چیزی به مدد مکاشفه قابل درک و شناخت است، زیرا حق تعالی از حیث حقیقت و هویت غیبیِ اطلاقی و بدون تعین خویش در حجاب عزت خود است. [۱۱]
محمد بن حمزه فناری، مصباحالانس، در محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاحالغیب، ص ۲۵۲،چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش.
به گفته ابن عربی، [۱۲]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۲، ص۱۲۹، بیروت: دارصادر.
حجاب عزت همان حیرتی است که مانع از شناخت حقیقت ذات حق است. به گفته شعرانی، [۱۳]
عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الاکابر، ج۱، ص۱۰۵، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
مراد ابن عربی از حجاب عزت یا حجاب عظمت، احاطه نداشتن بر حق تعالی است. کبریا (عظمت) نیز در حدیث قدسیِ «کبریا ردای من است»، حجابی است که مانع از شناخت ذات خداست. [۱۴]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۰۴، بیروت: دارصادر.
۴ - تجلی خداوند بر موجوداتحق تعالی از حیث ذاتش بر موجودات تجلی نمیکند و تجلی و ظهور او از پشت حجابهای اَسمائی است. [۱۵]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۴۱۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
اسماء الهی، به معنای ظهور ذات خدا به همراه صفات کمالی او، حجابهای ذاتاند، [۱۶]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
اما برای اعیانِ ممکن، علت خلق و ایجاد هستند؛ لذا گفته شده است که موجودات ممکن از ورای (به واسطه) حجابِ اسماء به مرتبه امکان رسیدهاند. [۱۷]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۱۰ـ ۱۱۱، بیروت: دارصادر.
اسماء الهی علاوه بر اینکه حجاب ذات مقدّس الهیاند، در عین حال هر یک حجاب اسماء دیگرند. [۱۸]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۱، ص۶۵۶، بیروت: دارصادر.
۵ - اصطلاح حجاب عماء و وجه تسمیه آنعلاوه بر حجاب اسماء، مرتبه جامع اسماء و صفات نیز (که از آن به واحدیت و گاه عَماء یاد میشود)، از حجابهای خداست. [۱۹]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۴۳، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
اصطلاح عماء ریشه در روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دارد که از ایشان درباره جایگاه حق قبل از خلق سؤال شده و پاسخ دادهاند که در عماء بود (کان فی عَماء). [۲۰]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ص۴۲۶).
عماء در اصطلاح عرفا گاه به احدیت و گاه به واحدیت اطلاق شده است. [۲۱]
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نصالنصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابن العربی، ج۱، ص۴۳۹، ج ۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
صفات و نعوت الهی نیز به اعتبار اینکه حائلی میان حق و خَلقاند و نیز به اعتبار اینکه تجلی و ظهور ذاتاند، از جمله حجابها هستند [۲۲]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۱۶۳، بیروت: دارصادر.
[۲۳]
عبدالرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، ص۳۳۰.
۶ - حجابهای نورانی و ظلمانی و وجه تسمیه آنهادر عرفان اسلامی برای خدا حجابهای نوری و ظلمانی ذکر شده است. این قسم از حجابها برگرفته از این روایت پیامبر اکرم است: «اِنَّ لِلّه سَبْعینَ ألفَ حِجابٍ مِن نُورٍ و ظُلمةٍ لَو کَشَفَها لَأحْرَقَتْ سُبَحاتِ وَجهِهِ ما أدرَکَهُ بَصَرُهُ مِن خَلقِه» (وجهالله تعالی هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت دارد و اگر آن حجابها را از رویش کنار زند، انوار رویش به هر خَلقی که رسد او را میسوزاند). ۷ - ویژگی حجابهای نورانی و ظلمانیبه گفته ابن عربی، [۲۴]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۵۹، بیروت: دارصادر.
این حجابها بسیار لطیفاند، چنانکه از سویی آنها را نمیبینیم و از سوی دیگر، و بهرغم وجود چنین حجابهایی، خداوند فرموده است: «نَحْنُ أقرَبُ اِلیهِ مِن حَبْلِ الوَرید» (ما از شاهرگ او به او نزدیکتریم). رفع حجابهای نوری و ظلمانی که حق بدانها از عالم مُحتَجِب شده، از آنرو سبب سوختن مخلوقات میشود که حقیقت موجودات ممکن را نور و ظلمت تشکیل میدهد؛ لذا، همواره از ورای حجاب هستی خود به خدا نظر میکنند و اگر این حجابها رفع شوند وجود امکانی آنها نیز زایل خواهد شد و از همینرو خدا لازمه ارتفاع این حجابها را سوختن مخلوقات دانسته است. [۲۶]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۳، ص۲۷۶، بیروت: دارصادر.
۸ - اصطلاح نور و مراتب تجلی و ظهور خداوندخداوند در قرآن نیز خود را نور آسمانها و زمین خوانده است.بر این اساس، ابن عربی [۲۸]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۴، ص۳۸، بیروت: دارصادر.
معتقد است قسمی از نور وجود دارد که بدان میشود اشیا را ادراک کرد، ولی خود آن ادراک نمیشود. در این حالت، نور برای انسان در حجاب است.وی در جای دیگر [۲۹]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۵۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
حجابهای ظلمانی حق تعالی را اجسام طبیعی و حجابهای نوری او را ارواح لطیفه دانسته است که هر دو مظهر صفاتاند، اگر چه از جهتی پوشاننده ذات محسوب میشوند. [۳۰]
حسین بن حسن خوارزمی، شرح فصوصالحکم محیالدینبن عربی، ج۱، ص۹۴، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ش.
قیصری [۳۱]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۷۸۸ـ۷۸۹، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
حجابهای نوری و ظلمانی حق متعال را مراتب تجلی و ظهور دانسته است.عبدالرزاق کاشی [۳۲]
عبدالرزاق کاشی، شرح فصوصالحکم، ص ۳۳۱.
فنای خلق را به رفع حجابهای نورانی و ظلمانی جلال دانسته است. از نظر او، این رفع حُجُب با سوختن حجابهای مزبور بر اثر نور جمال وجهِ باقی، تحقق مییابد. همچنین حجابهای نوری میتوانند حضرت اسمائی باشند، زیرا اسماء الهی حجاب طلعت ذات الهیاند، به این اعتبار که مانند روی آیینهاند که ذات الهی در آنها ظهور نموده است. همچنین ممکن است حجابهای نوری، ظهور اسماء در مرتبه عالم ظاهر باشند و اعیان خارجی نیز حجابهای ظلمانی باشند. [۳۳]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم،پانویس ۱۴۹، تعلیقه امامخمینی، ج۱، ص۳۹۶، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
حکیم قمشهای [۳۴]
محمدرضا بن ابوالقاسم قمشهای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی قصرچمی، اصفهان ۱۳۷۸ش.
ناپاکیهای مقام نفس را حجابهای ظلمانی، و انوار مقام قلب و پرتوهای مقام روح را حجابهای نورانی دانسته است که سالک با «سفر من الخلق الی الحق» آنها را رفع میکند و به مقصود میرسد، آنگاه جمال حقتعالی را مشاهده میکند و ذاتش در او فانی میگردد.۹ - اصطلاح حجاب الهی و مهمترین آنهابنابر آموزههای عرفانی، تمام ماسویالله حجاب حقاند و ضخیمترین حجاب میان سالک و حق تعالی، خودِ عالَم است. [۳۵]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۴، ص۱۱۲، بیروت: دارصادر.
[۳۶]
ابن عربی، فصوصالحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، ج۲، ص۲۰۳، تهران ۱۳۷۰ش.
عالم نه تنها حجاب حق است بلکه عین حجاب بر نفس خویش نیز هست. تعین و اِنّیتی که عالَم بدان عالَم است و از حق تعالی متمایز میگردد، عین حجاب آن است و در صورتی که این حجاب مرتفع گردد عالم منعدم میشود. [۳۷]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۳۹۷، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
[۳۸]
مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ش.
قیصری از منظر دیگری به حجاب عالم و تأثیر آن در ادراک حق نگریسته است. به گفته وی، [۳۹]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳۹۸، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
عالَمْ حق را آن چنانکه هست درک نمیکند، اما مظهر حق تعالی است و به دلیل همین مظهریت، مشتمل بر اوست؛ لذا، فیالجمله حق را درک میکند.۱۰ - حجاب، نوعی واسطه ارتباط خداوند با مخلوقاتاین تبیینها از شأن و منزلتِ هستیشناسانه حجاب، نوعی اجتنابناپذیری را برای حجاب به منزله واسطه ارتباط حق با خلق به رسمیت میشناسد. در نظر ابن عربی، [۴۰]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۲۱۵، بیروت: دارصادر.
بنابر آیه «وَ ما کان لِبشرٍ أنْ یکَلِّمَهُ اللّهُ اِلّا وَحْیاً أو مِن وَراءِ حِجابٍ أو یرْسِلَ رَسولاً» (و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز از راه وحی یا از فراسوی حجابی یا فرستادهای بفرستد خودِ آن صورتی که حق در آن بر عبد خود تجلی میکند یا رسولی که واسطه وحی است، ستر و حجاب حق است [۴۲]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۴۱۰، بیروت: دارصادر.
که ذیل این آیه صورتی را که تجلی در آن وقوع مییابد نزدیکترین حجابها به حق میداند.همچنین رسولالله، بنابر آیه «فَأجِرْهُ حتّی یسْمَع کَلامَ اللّه» (او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود) اگرچه نقش متکلم را ایفا میکند، خود ستر و حجاب کلام الهی است. ابن عربی در فقره دیگری، [۴۴]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۲، ص۷۱، بیروت: دارصادر.
درباره تکلم حق از ورای حجاب، میگوید مراد شنواندن از ورای حجاب، حروف مقطعه و اصوات یا حجاب گوش شنونده یا حجاب بشریت است که در این حالت خدا از طریق اشیا سخن میگوید، کما اینکه موسی علیهالسلام وقتی به آن درخت رسید، این ندا را شنید که من خدا هستم. وی [۴۵]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۴، ص۴۳، بیروت: دارصادر.
همچنین حجاب عبد را از خود او میداند، زیرا وجودش عین حجاب است.روایتی منقول از امام موسی کاظم علیهالسلام (لَیس الحجابُ بَینه و بَین خَلقُه اِلّا خلقُه) نیز مضمون این سخن را تأیید میکند. [۴۷]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، پانویس ۱۵۲، تعلیقه آشتیانی، ج۱، ص۳۹۸،چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
۱۱ - حجاب، مانعی در برابر ادراک خداوندحجاب به منزله مانعی در برابر ادراک خدا تنها در مورد انسان معنا دارد. بر همین اساس، عرفای مسلمان در آثار خود از مصادیق حجاب برای انسان سخن گفتهاند. مهمترین و مقدّمترین حجاب انسان، قبل از هر حجاب دیگری، نفس اوست. به گفته ابوسعید ابوالخیر، سخت ترین حجاب میان بنده و خدا دعوی نفس است. [۴۸]
اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید، بخش ۱، ص۲۸۷،چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
ذوالنّون مصری نیز سخت ترین حجابها را دیدن نفس میداند. [۴۹]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۱۴۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش.
ابن عربی [۵۰]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۱۴۰، بیروت: دارصادر.
بزرگترین حجاب را حجاب نظر به نفس دانسته است . [۵۱]
روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، ص۱۶، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
۱۲ - انواع حجابها و علل آنهاافزون بر حجاب نفس، متون عرفانی مشحون از بحثها و بررسیهای عمیق درباره حجابهای قلب و آثار این حجابها بر آن است. هنگامی که قلب به علم اسباب مشغول شود و از علم بالله واماند، همین تعلق او به غیر، حجاب قلب است؛ البته خدا در تجلی دائم است و به این معنا برای تجلی او حجاب یا انقطاعی متصور نیست، اما آنچه مانع از تجلی حق بر قلب است، اشتغال و تعلق قلب به غیر است. [۵۲]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۹۱، بیروت: دارصادر.
۱۳ - معیار سنجش اعمال در نظر ابن عربیابن عربی [۵۳]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۵۸، بیروت: دارصادر.
حجاب را معیار و محکی برای برتری اعمال عبادی قرار میدهد.به اعتقاد او نماز، مناجاتِ (مکالمه) از ورای حجاب است، اما نتیجه روزه لقاءالله و مشاهده است و بر این پایه، روزه از نماز کاملتر است. دعا نیز در نظر ابن عربی [۵۴]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۱۷۷، بیروت: دارصادر.
از جمله حجابهاست و عبادت، حتی عبادت انسان کامل، همیشه از طریق حجاب اسما و صفات واقع میشود. [۵۵]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، پانویس، تعلیقه امامخمینی، ج۱، ص۵۷۹، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
روزبهان بقلی [۵۶]
روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)،ص ۱۶۹ ، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
نیز اشتغال به وظایف عبودیت را از لطیف ترین حجابها دانسته است.به گفته ابن عربی، [۵۷]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۶۵۰، بیروت: دارصادر.
تکلم از پشت حجاب شامل تکلم انسان با خدا نیز میشود، زیرا انسان نیز از پشت حجاب با خدا سخن میگوید. وی [۵۸]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۶۰۱ـ ۶۰۲، بیروت: دارصادر.
با اشاره به نظر کسانی که معتقد بودند در تکلم حق با بنده فقط حجاب بشریت در کار است و با خروج از بشریت حجاب نیز رفع میگردد، با این رأی مخالفت کرده و گفته است که ورای بشریت حجابهای دیگری هست که خدا از پس آنها با بنده سخن میگوید. به گفته وی، [۵۹]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۳۳۲، بیروت: دارصادر.
مکالمه از ورای حجاب که در آیه ۵۱ سوره شوری به آن اشاره شده، خطابی الهی است که بر سمع واقع میشود، برخلاف وحی که بر قلب القا میشود. مشاهده حق نیز از ورای حجاب است.۱۴ - حجاب مشاهده و رؤیتاما مشاهده و رؤیت، که از پشت حجاب میسر میشود، خود نیز حجاب است، زیرا به واسطه رؤیت، بزرگی شأن مرئی نزد رؤیت کننده ساقط میشود. [۶۰]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۴۱۳، بیروت: دارصادر.
به دیگر سخن، رؤیت حجابی است بر قدر و منزلت مرئی و این از آن روست که رؤیت کننده تنها صورت مرئی را میبیند مگر اینکه بداند چه چیزی را دیده است و بداند آنچه او دیده تنها صورتی بوده است و حقیقتِ مرئی نیست. [۶۱]
ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۴۲۰، بیروت: دارصادر.
بر پایه تأکیداتی که بر رؤیت از ورای حجاب رفت، داستان حضرت موسی علیهالسلام و تقاضای او برای رؤیت خدا نیز تفسیری دیگر مییابد.۱۵ - آثار حجاب بر سالک و طرق رفع آنهاگذشته از معنای هستیشناسانه حجاب، از منظر سلوکی نیز آثار حجاب بر سالک و طرق رفع حجاب، از دیگر مباحث مهم موضوع حجاب در متون عرفانی است، زیرا اهمیت حجاب در عرفان اسلامی بیشتر به آثار آن بر سالک و سعادت یا شقاوت او مربوط میشود، زیرا سعادت سالک در گرو قرب معنوی، شناخت و معرفت ربّ است و حجاب و آثار آن مانع از نیل به چنین جایگاهی است؛ لذا، شناخت آثار حجاب نیز، افزون برشناخت حجاب و اقسام آن، در طریقت صوفیه اهمیت بسزایی دارد. از جمله آثار حجاب، عدم سماع تسبیح موجودات است، در حالی که اهل کشف قادر به شنیدن تسبیح موجوداتاند. [۶۳]
مصطفی بن سلیمان بالیزاده، شرح فصوص الحکم لابن عربی، ج۱، ص۶۲، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
حجابِ حواس و عقل، مانع ظهور اسرار باطنی است. [۶۴]
سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارقالدّراری: شرح تائیه ابنفارض، ج۱، ص۹۸، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.
عهد الست، که براثر کثرت ظهورات، در حجاب نسیان رفته، بر اثر توبه و تذکر و علم و خرق حجاب کثرت، ظاهر میشود. [۶۵]
سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارقالدّراری: شرح تائیه ابنفارض، ج۱، ص۱۵۵، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.
روزبهان بقلی [۶۶]
روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، ص۲۵۲، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
برای حجاب ارزش تربیتی نیز قائل است. به گفته وی، عالم ملکوت پر از حجاب است و خدا ولیِّ خود را در تمام این حجابها به انوار غیب تربیت میکند تا درست و استوار گردد، آنگاه این حجابها برداشته میشود و سالک، جمالِ حضرت حق را مینگرد.۱۶ - انواع حجابهای سلوکی و طرق رفع آنهارفع حجابهای سلوکی و عوامل رفع این سنخ از حجابها نیز از نظر عرفای مسلمان دور نمانده است. غزالی [۶۷]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۳، ص۲۰۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
مال و مقام و تقلید و معصیت را حجاب میان مرید و حق دانسته و بر آن است که حجاب مال به خارج شدن آن از دارایی شخص (مگر به قدر ضرورت) مرتفع میشود و حجاب مقام به دوری از موضع آن، ترک تعصب به مذاهب، راه رهایی از تقلید است و حجاب گناه، با توبه و عزم بر بازنگشتن به گناه مرتفع میشود.از نظر غزالی، [۶۸]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۳، ص۱۳۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
رفع حجاب بهطور کامل با مرگ است اما در بیداری نیز کشف حجاب به لطف خفی از سوی حق ممکن است. ابن عربی [۶۹]
ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، ج۲، ص۲۴۱، بیروت: دارصادر.
رفع حجاب از قلب را منوط به ذکر و تلاوت قرآن دانسته است. پس از جلای قلب، نوری در آن پدیدار میشود که چون با نور وجود حق، که بر تمام موجودات گسترده است، توأم گردد مُغَیبات ــآنچنان که هستندــ بر او آشکار میگردد؛ اما آملی [۷۰]
حیدر بن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار، ج۱، ص۴۵۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
رفع حجاب را به خیری نسبت داده است که خدا برای بندهاش میخواهد.۱۷ - دیگر اصطلاحات مرادف حجاب در متون عرفانیدر متون عرفانی، در کنار اصطلاح حجاب و مترادفات آن، کلماتی همچون غِشاوه، لِبْس، سِتر، ران، رَین، غین، و صَداء نیز به کار رفته است.غشاء و غشاوه به معنای پوششی است که روی آیینه دل را میپوشاند و دیده بصیرت را تاریک میسازد. [۷۱]
عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، ج۱، ص۱۶۷، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.
صَداء به معنای زنگزدگی فلزات و در اصطلاح، حجاب رقیقی است که با نور تجلی زایل میشود. [۷۲]
عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، ج۱، ص۱۶۸، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.
لبس صورتی عنصری (مادّی) است که حقایق روحانی را میپوشاند. [۷۳]
عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، ج۱، ص۷۲، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.
ران حجابی است میان دل و عالم قدس. [۷۴]
عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، ج۱، ص۷۲، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.
هجویری [۷۶]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۵۶۷
رَین را حجابی بر دل میداند که کشف آن جز به طریق ایمان ممکن نیست، و لذا مؤمن به رین متصف نمیشود. غین به معنای احتجاب از شهود در عین صحت اعتقاد و ایمان است. [۷۷]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۴۴۴، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
روزبهان بقلی [۷۸]
روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۲۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
غین را عارضی ناشی از امتحان حق میداند که بر دل عارف میرسد.افزون بر این، خرّاز به نقل روزبهانبقلی [۷۹]
روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، ص ۱۸۷،چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳.
غین را مخصوص انبیا و بزرگان اولیا دانسته است.مستند صوفیه درباره وقوع غین درباره نبیاکرم این روایت است: «اِنّه لَیغان علی قلبی و اِنیّ لَأستغفِرُ اللّهَ فی کل یومٍ مائةَ مرّةٍ» (تاریکی بر دلم میآید پس هر روز صد مرتبه از خدا آمرزش میخواهم) ابونصر سراج [۸۰]
ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فیالتصوف، ج۱، ص۳۷۳، چاپ رینولد آلننیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
این روایت را ضعیف دانسته است.همچنین در قرآن از غلاف قلب سخن گفته شده است. غلاف قلب همان حجاب است که روی قلب را میپوشاند و مانع از درک آخرت میشود. [۸۳]
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۸۰۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
۱۸ - دیدگاه امام خمینیامام خمینی حجابها را به دو قسم ظلمانی و نورانی تقسیم کرده [۸۴]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۷، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.
[۸۵]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۶۸، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.
و بر این باور است سالک در آغاز سلوک الیالله در حجابهای ظلمانی عالم طبیعت و حجابهای نوری قرار دارد و در سفر اول از اسفار اربعه از این حجابها با قدم سلوک معنوی بیرون میآید. امام خمینی بر این باور است هر امری که موجب غفلت از خداوند شود، حتی علم توحید در صورتیکه برای غیر خدا باشد، حجاب ظلمانی است و اگر سالک آن امر را وسیله و سبب توجه بهحق و رسیدن به امور آخرت گرداند، تازه از مرحله حجابهای ظلمانی رهایی یافته و به حجابهای نورانی داخل شده است.۱۸.۱ - حجابهای ظلمانیامام خمینی به برخی از حجابهای ظلمانی اشاره کرده است: ۱- حجاب خودبینی و انانیت: امام خمینی حجاب خودبینی و انانیت را ظلمانیترین و ضخیمترین حجابها و زدودن آنرا مقدمه و کلید زدودن دیگر حجابها میداند. ۲-حجاب علم: امام خمینی علم و استدلال را حجاب برای سالک میشمارد و تا زمانی که شخص به قدم فکر و استدلال در پی معرفت حق و سیر الیالله است، در واقع گرفتار حجاب اکبر و اعظم است. ۳- حجاب کثرات: به اعتقاد امام خمینی انسان به دلیل اینکه در حجاب کثرت غرق است، از همه موجودات حجاب بیشتری دارد زیرا هیچ موجودی مانند انسان شدت اشتغال به طبیعت را ندارد. ۴- حجاب حبّ دنیا: به باور امام خمینی حب دنیا حجابی است که انسان را از معرفت حق تعالی و انوار جمال و جلال او محروم میکند. ۱۸.۲ - حجابهای نورانیامام خمینی به برخی از حجابهای نورانی نیز اشاره کرده است از جمله: ۱-حجاب اسماء و صفات: امام خمینی اسماء و صفات الهی را حجابهای نورانی میداند که مانع از شهود ذات حقاند و هر یک از اسماء بهحسب درجه خود مرتبهای از حجاب را دارند. این اسماء در عینحال که ظهور ذاتاند، حجاب آن نیز به شمار میروند. [۹۶]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۶۸، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.
۲- حجاب اسم اعظم: امام خمینی اسم اعظم «الله» را حجاب نوری برای اسماء و صفات الهی میداند و معتقد است که اسماء به اعتبار تعینات خود نمیتوانند به طور مستقیم به هویت غیبی مرتبط شوند بلکه این امر بهواسطه اسم اعظم است. [۹۸]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۸۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۹ - فهرست منابع(۱) قرآن کریم. (۲) حیدر بن علی آملی، جامعالاسرار و منبعالانوار، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش. (۳) حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نصالنصوص فی شرح فصوص الحکم لمحییالدین ابنالعربی، ج ۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش. (۴) ابن عربی، الفتوحاتالمکیة، بیروت: دارصادر. (۵) ابن عربی، فصوصالحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش. (۶) ابنمنظور، لسان العرب. (۷) ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فیالتصوف، چاپ رینولد آلننیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران. (۸) مصطفی بن سلیمان بالیزاده، شرح فصوصالحکم لابن عربی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۹) مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوصالحکم، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ش. (۱۰) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۱۱) حسین بن حسن خوارزمی، شرح فصوصالحکم محیالدینبن عربی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ش. (۱۲) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش. (۱۳) روزبهان بقلی، کتاب مشرب الارواح و هوالمشهور بهزار و یک مقام (بِألفِ مقامٍ و مقامٍ)، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول ۱۹۷۳. (۱۴) عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الاکابر، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۱۵) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش. (۱۶) عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱. (۱۷) عبدالرزاق کاشی، شرح فصوصالحکم، قم ۱۳۷۰ش. (۱۸) عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۷۹ش. (۱۹) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸ش. (۲۰) محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۲۱) سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارقالدّراری: شرح تائیه ابنفارض، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش. (۲۲) محمد بن حمزه فناری، مصباحالانس، در محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاحالغیب، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش. (۲۳) محمدرضا بن ابوالقاسم قمشهای، مجموعه آثار حکیم صهبا، چاپ حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی قصرچمی، اصفهان ۱۳۷۸ش. (۲۴) داوود بن محمود قیصری، شرح فصوصالحکم، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش. (۲۵) مجلسی، بحار الانوار. (۲۶) محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ش. (۲۷) علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش ۲۰ - پانویس
۲۱ - منبع• دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حجاب در عرفان»، شماره۵۸۱۷. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |