جلالالدین بخاریجلالالدین بخاری، مشهور به میرسرخ، از عرفای قرن هفتم، از مشهورترین خلفای شیخ بهاءالدین زکریا و بنیانگذار سلسله جلالیه میباشد. وی فرزند سیدعلی ابوالمؤید بود. فهرست مندرجات۲ - تحصیلات سید جلال الدین ۳ - پیشینه سید جلال الدین ۴ - القاب سید جلال الدین ۵ - وفات و محل دفن سید جلال الدین ۶ - تشابه اسمی سید جلال الدین با نوهاش ۷ - فرزندان سید جلال الدین ۸ - آثار سید جلال الدین ۹ - سید جلال الدین مؤسس سلسله جلالیه ۱۰ - آداب ورسوم فقیران جلالیه ۱۱ - گروههای کوچک جلالیه ۱۱.۱ - گروه چهل ابدان ۱۱.۱.۱ - ویژگیهای گروه چهل ابدان ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - تولد و نسب سید جلال الدینسلسله نسب سید جلالالدین با نُه واسطه به امام هادی علیهالسلام میرسد. [۱]
محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، ج۲، ص۴۱۲ـ۴۱۳، یا، گلشن ابراهیمی، لکهنو ۱۲۸۱.
[۲]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
جلالالدین در ۵۹۵ [۳]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۱، ص۳۲، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
یا ۵۹۶ [۴]
غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، ص۴۳، تهران ۱۳۶۵ش.
در بخارا متولد شد.
۲ - تحصیلات سید جلال الدینمقدمات علوم متداول را زیر نظر پدرش به پایان رساند، سپس به عبادت و ریاضت مشغول شد و به پدر خود دست ارادت داد. [۵]
باقر بن عثمان بخاری، جواهر الاولیا، ج۱، ص۹، تصحیح و تحشیه و مقدمه غلام سرور، اسلامآباد ۱۳۵۵ش.
[۶]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۱، ص۱۲۷، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۳ - پیشینه سید جلال الدینپس از آن، از بخارا به مکه و مدینه [۷]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۱، ص۳۴، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
و در ۶۳۵، به شبهقاره هند رفت [۸]
داراشکوه بابری، سفینة الاولیا، ج۱، ص۱۱۶، کانپور ۱۳۱۸.
و در قریه بَکَّر (بْهَکّر، امروزه در پاکستان) ساکن شد و در آنجا با دختر شخصی به نام سید بدرالدین ازدواج کرد. [۹]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۱، ص۱۲۷، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۰]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۷، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
سپس به مُلتان، نزد بهاءالدین زکریا، رفت و سی سال در خانقاه شیخ بهاءالدین و در خدمت او ماند [۱۱]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۷، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۲]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
و خرقه خلافت سلسله سهروردیه را از وی گرفت. [۱۳]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۳، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
پس از وفات شیخ بهاءالدین (۶۶۱ یا ۶۶۶)، سیدجلال که از رقابت جانشینان ملتانی به ستوه آمده بود، [۱۴]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
[۱۵]
محمد اکرم، آب کوثر، ج۱، ص۲۷۶، لاهور ۱۹۹۰.
با اجازه شیخ صدرالدین عارف (متوفی ۶۸۴ یا ۷۷۶)، فرزند و خلیفه شیخ بهاءالدین، از ملتان به قریه اوچ رفت و بقیه عمر خود را در آنجا به ارشاد مردم گذراند. [۱۶]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۳، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۷]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۳، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
با آمدن او، اوچ به صورت مرکز اسلامی درآمد، [۱۸]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
محله بخاریان در این قریه بنیان نهاده شد و نام قریه به «اوچ بخاری» تغییر کرد. [۱۹]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۱۲۸، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۲۰]
محمد اکرم، آب کوثر، ج۱، ص۲۷۶، لاهور ۱۹۹۰.
[۲۱]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
وی در ایالت پنجاب نیز به تبلیغ اسلام پرداخت و شهر جنگ (جهنگ) را در آنجا بنیان نهاد. [۲۲]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
[۲۳]
محمد اکرم، آب کوثر، ج۱، ص۲۷۷، لاهور ۱۹۹۰.
۴ - القاب سید جلال الدینجلالالدین علاوه بر میرسرخ، [۲۴]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۴، راولپندی۱۳۵۳ش.
القاب بسیار دیگری از جمله: جلال سرخ، [۲۵]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۱، راولپندی۱۳۵۳ش.
منیرشاه، [۲۶]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۴، راولپندی۱۳۵۳ش.
شیرشاه [۲۷]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۵، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
و سرخپوش داشت.
۵ - وفات و محل دفن سید جلال الدینجلالالدین بخاری در ۶۹۰ در اوچ وفات یافت و همانجا دفن شد.امروزه آرامگاه او زیارتگاه است. [۲۸]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۸، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۲۹]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۳۶، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
به نوشته زیدی، [۳۰]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۲، راولپندی۱۳۵۳ش.
به علت سیلی که در اوچ آمد جنازه او را به جای دیگری منتقل کردند که جای آن دقیقاً مشخص نیست. خانقاهی نیز با نام سیدجلالالدین بخاری در اوچ وجود دارد [۳۱]
غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، ج۲، ص۶۰ـ۶۱، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۶ - تشابه اسمی سید جلال الدین با نوهاشاغلب تذکرهنویسان سیدجلالالدین بخاری را با نوهاش، سیدجلالالدین حسین بخاری ملقب به مخدوم جهانیان، اشتباه گرفتهاند. [۳۲]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۲، راولپندی۱۳۵۳ش.
۷ - فرزندان سید جلال الدینهمانطور که در برخی منابع آمده است، سیدجلالالدین صاحب سه پسر به نامهای سیداحمد کبیر، سیدبهاءالدین و سیدمحمد غوث بود. [۳۳]
محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، ج۲، ص۴۱۵، یا، گلشن ابراهیمی، لکهنو ۱۲۸۱.
[۳۴]
داراشکوه بابری، سفینة الاولیا، ج۱، ص۱۱۶، کانپور ۱۳۱۸.
[۳۵]
باقر بن عثمان بخاری، جواهر الاولیا، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، تصحیح و تحشیه و مقدمه غلام سرور، اسلامآباد ۱۳۵۵ش.
دو تن از فرزندان سیداحمد بسیار معروف بودند: سیدجلالالدین حسین ملقب به مخدوم جهانیان، و سیدصدرالدین راجا معروف به راجوقَتّال [۳۶]
داراشکوه بابری، سفینة الاولیا، ج۱، ص۱۱۶، کانپور ۱۳۱۸.
اما به گفته رحمان علی، [۳۷]
رحمانعلی، تذکره علمای هند، ج۱، ص۱۳۸، لکهنو ۱۹۱۴.
جلالالدین دو پسر به نامهای احمد و محمود داشت و مخدوم جهانیان پسر سیدمحمود بود.
۸ - آثار سید جلال الدیناز آثار سید جلالالدین فقط میتوان به بخشی از کتاب خلاصةالعارفین اشاره کرد که مجموعه تقریرات شیخبهاءالدین زکریا ملتانی است و به صورت خلاصه از زبان سه عارف بزرگ (شیخ جلالالدین بخاری، خواجه فریدالدین گنجشکر چِشْتی و خواجه نظامالدین اولیاء) در سه بخش نقل شده است. [۳۸]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۱۴، راولپندی۱۳۵۳ش.
[۳۹]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۳، ص۱۴۳۲، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
کتابی نیز از خلیفه محمد رمضان درباره زندگی و کرامات سید جلالالدین، به نام احوال سیدجلالالدین سرخپوش وجود دارد. [۴۰]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۱۱، ص۱۰۷۵، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
۹ - سید جلال الدین مؤسس سلسله جلالیهجلالیه شاخهای از سهروردیه است و پیروان آن از طرفداران شریعت در طریقت سهروردیهاند؛ یعنی، به شریعت و اصول و عقاید اسلامی پایبندند. [۴۱]
شریفاحمد شرافت نوشاهی، شریف التواریخ، ج۱، ص۱۵۳، ج۱: تاریخالاقطاب، گجرات ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۴۲]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، راولپندی۱۳۵۳ش.
طبق اکثر منابع، سلسله جلالیه در اصل به جلالالدین بخاری (میرسرخ) منسوب است و او را بنیانگذار و مؤسس این سلسله میدانند. [۴۳]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۷۲، راولپندی۱۳۵۳ش.
[۴۴]
غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، ص۴۵، تهران ۱۳۶۵ش.
شوشتری [۴۵]
نوراللّه بن شریفالدین شوشتری، مجالسالمؤمنین،ج۱، ص۱۴۶، تهران ۱۳۵۴ش
پیروان وی را بخاریه خوانده است.
اما برخی مخدوم جهانیان را بنیانگذار سلسله جلالیه یا جلالیه بخاریه دانستهاند. [۴۶]
محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ج۱، ص۳۱۱، مشهد ۱۳۶۸ش.
جلالیان به جلالی فقیر نیز شهرت دارند [۴۷]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۶، راولپندی۱۳۵۳ش.
و بیشتر آنان در اوچ ساکناند.
این سلسله در هندوستان شهرت بسیاری داشته است. [۴۸]
زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
۱۰ - آداب ورسوم فقیران جلالیهبه نوشته شیروانی، فقیران جلالی خود را شیعه میدانند و به تبرّی قائلاند. [۴۹]
زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
آنها در دکن، در محلی اجتماع میکنند که به آن پینوکنداه میگویند. [۵۰]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۶، راولپندی۱۳۵۳ش.
آنان هر سال، در اول جمادیالآخری، با فقرای سلسلههای دیگر جشنی برگزار میکنند و در آن نمایندگانی، برای زیارت مقابر صوفیان بزرگ به مدت دو سال، انتخاب مینمایند. [۵۱]
شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، راولپندی۱۳۵۳ش.
سلسله جلالیه یا درویشان جلالی را میتوان شاخهای از اهل فتوت دانست که به تدریج به قلندریه و بعد از آن نیز به خاکساریه جلالی نزدیک شدند. [۵۲]
، عبدالحسین زرینکوب، ج۱، ص۳۵۷، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۳]
عبدالحسین زرینکوب، ج۱، ص۳۷۳، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۱ - گروههای کوچک جلالیهجلالیان از اواخر قرن هشتم به بعد به شاخههای کوچکتری تقسیم شدند. ۱۱.۱ - گروه چهل ابداناز گروههای کوچکتر این سلسله میتوان به چیهالتان، به معنای «چهلاَبدان»، اشاره کرد. آنان ادعا میکنند از بطن زنیزاده شدهاند که چهل معجون عشق را نوشیده و صاحب چهل فرزند شده است. ۱۱.۱.۱ - ویژگیهای گروه چهل ابدان۱) در یک مکان مستقر نمیشوند و بیشتر ایشان اوقات خود را به سیاحت میگذرانند. ۲) به نماز و روزه و سایر عبادات، اهمیت چندانی نمیدهند و ریاضتهای صوفیانه را قبول ندارند [۵۴]
زینالعابدین بناسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
۳) بعضی از آنان مار و عقرب و جانوران موذی را میخورند [۵۵]
زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
۴) بنگ و مسکرات بسیار مصرف میکنند [۵۶]
زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
[۵۷]
عزیز احمد، تاریخ تفکراسلامی در هند،ص۶۶، ترجمه نقیلطفی و محمدجعفریاحقی، تهران ۱۳۶۷ش
۵) سالی یکبار از خانههای مردم گدایی میکنند. ۶) نکاح و جمع کردن مال را خوب نمیدانند [۵۸]
زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
۷) چارضرب (تراشیدن موی سر و صورت) نزد ایشان مرسوم است، آداب این رسم در منظومه تراش نامه سیدجلال ثانی یا مخدوم جهانیان به تفصیل آمده است [۵۹]
عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۳۷۴ ـ۳۷۵، تهران ۱۳۶۳ش.
۸) مشایخ آنان در بامداد وضو میگیرند، روبه قبله مینشینند و نام بزرگان سلسله خود را ذکر میکنند و به این کار «طاعت» میگویند [۶۰]
زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، ج۱، ص۱۲۲، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا).
۹) آنان نوار سیاهی دور سر خود و تعویذی، که گفته شده شبیه به مُهر پیغمبر است، به دور دست میبندند و در هنگام سماع نوعی شیپور میزنند [۶۱]
زیدی، ص۱۶ـ۱۷، شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، راولپندی۱۳۵۳ش
.
۱۲ - فهرست منابع(۱) غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران ۱۳۶۵ش. (۲) محمد اکرم، آب کوثر، لاهور ۱۹۹۰. (۳) باقر بن عثمان بخاری، جواهر الاولیا، تصحیح و تحشیه و مقدمه غلام سرور، اسلامآباد ۱۳۵۵ش. (۴) داراشکوه بابری، سفینة الاولیا، کانپور ۱۳۱۸. (۵) رحمانعلی، تذکره علمای هند، لکهنو ۱۹۱۴. (۶) عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ش. (۷) شمیم محمود زیدی، احوال و آثار شیخ بهاءالدین زکریا ملتانی، راولپندی۱۳۵۳ش. (۸) نوراللّه بن شریفالدین شوشتری، مجالسالمؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش. (۹) زینالعابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست (بیتا). (۱۰) عزیز احمد، تاریخ تفکراسلامی در هند، ترجمه نقیلطفی و محمدجعفریاحقی، تهران ۱۳۶۷ش. (۱۱) غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۱۲) غلام سرور لاهوری، مقدمه جواهرالاولیا، اسلامآباد ۱۳۵۵ش. (۱۳) غلام سرور لاهوری، مقدمه خلاصةالالفاظ جامعالعلوم، اسلامآباد ۱۳۷۱ش. (۱۴) محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، یا، گلشن ابراهیمی، لکهنو ۱۲۸۱. (۱۵) محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد ۱۳۶۸ش. (۱۶) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش. (۱۷) شریفاحمد شرافت نوشاهی، شریف التواریخ، ج۱: تاریخالاقطاب، گجرات ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۱۸) Athar Abbas Rizvi , A history of sufism in India , New Delhi ۱۹۷۸-۱۹۸۳;. (۱۹) Annemarie Schimmel , Mystical dimensions of Islam , Chapel Hill, N C ۱۹۸۳;. (۲۰) Murray Thurston Titus , Indian Islam: a religious history of Islam in India , New Delhi ۱۹۷۹;. (۲۱) Y Spencer Trimingham, The sufi orders in Islam , London ۱۹۷۳ ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جلال الدین بخاری»، شماره۴۷۵۶. |