جاسوسی همسر لوط (قرآن)جاسوسی همسر لوط برای دشمنان کافر تبهکار با گزارش اطلاعات و افشای اسرار آن حضرت صورت می گرفت. ۱ - جاسوسی علیه حضرت لوطضرب الله مثلا للذین کفروا امرات نوح وامرات لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صــلحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیــا وقیل ادخلا النار مع الدخلین.(خداوند برای کسانی که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند!») (برداشتهای یاد شده با توجه به شان نزول آیه است.) ۲ - داستان جاسوسی همسر لوطفرشتگان از آنجا (در صورت جوانان زیبا) به خانه لوط در آمدند. لوط از دیدن آنان با آن شکل و صورت، ناراحت، دلتنگ و پریشان شد و گفت : امروز، روز دردناکی خواهد بود. وقتی همسر لوط جوانانی با آن قیافه خوش ترکیب و شکل زیبا دید که در خانه آنان پناه گرفتهاند، پشت بام خانه رفت و دستها را به هم زد و علامت داد تا قوم را با خبر کند ولی چون کسی متوجه نشد آتش افروخت تا بدین وسیله قوم بدانند جوانانی به خانه لوط آمداند! این عادت ناپسند همسر لوط بود که هر وقت جوانانی وارد شهر میشدند و از بیم آبروی خود پناه به خانه لوط میبردند، او بدانگونه که اشاره نمودیم قوم را آگاه میساخت. به دنبال آن مردم بی بندو بار و فاسد، به طرف خانه لوط سرازیر میشدند و چه وضع ناگواری که پیش نمیآمد؟ در این موقع نیز زن لوط با افروختن آتش، قوم را مطلع ساخت، مردم تبهکار و بی آبرو از هر سو روی به خانه لوط نهادند. لوط به هراس افتاد و از خانه در آمد و راه را بر آنان گرفت و گفت : (ای مردم! از خدا بترسید و شرم کنید و مرا نزد مهمانانم شرمنده منمایید. بیایید با دخترانم ازدواج کنید که آنان برای تاءمین منظور شما پاکترند، آیا یک مرد رشید در میان شما نیست که پندتان دهد و از خدا بترسد؟). قوم گفتند: ای لوط! تو آگاهی که ما میلی به دخترانت نداریم و میدانی که ما چه میخواهیم! لوط که خود را در میان آن جمع فاسد، تنها دید و از هر جهت بی پناه مانده بود گفت : ای کاش! من قدرتی میداشتم که شما را عقب بزنم و یا خود و مهمانانم به پناهگاه محکمی روی میآوردم ولی قوم چنان در فساد فرو رفته بودند که کوچکترین ترتیب اثری به ناله و اندوه لوط نمیدادند. تمایلات نفسانی همچون پردهای ضخیم جلو گوشها و دیدگان آنان را گرفته، همه را کر و کورکرده بود و در حالی که همچون دیوانگان عربده میکشیدند و سخنان زشت بر زبان میراندند، مانند سیل به طرف خانه لوط هجوم بردند. لوط به سرعت به خانه برگشت و در را محکم بست. مردم سفله و نادان به دنبال لوط به در خانه وی رسیدند و هجوم آوردند که در را بشکنند و به خانه در آیند. لوط در خانه از یک طرف به فکر جوانان زیبا بود که آنان را کجا ببرد و چگونه از دستبرد مردم بی شرم و فاسق نجات دهد و از طرفی در پشت در مردم را پی در پی نصیحت میکرد، باشد که برای آخرین بار دست از هجوم بردارند و او را بیش از آن نیازارند. لوط در میان آن شهر و میان قوم، غریب و بی کس بود، از بی کسی خود ناله میکرد و آرزو مینمودای کاش نزد عمویش ابراهیم میبود تا با کمک او این مردم هوا پرست آلوده را به سختی تنبیه میکرد. درست در همین هنگام آن دو جوان، خود را معرفی کردند و به لوط گفتند: ای لوط! ما بشر نیستیم بلکه فرشته و فرستادگان خدای توییم آنان هرگز به تو و ما دست نخواهند یافت. سپس فرشتگان اشارهای کردند و به دنبال آن بیم و هراس بر قوم مستولی شد که گویی همگی نابینا شدند لذا به عقب برگشتند و در حالی که در هم ریخته بودند و به طور نامنظم میگریختند، لوط را تهدید میکردند که سرانجام به حساب او خواهندرسید! ۳ - یادآوریاز حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام پرسیدند مگر زنان پیغمبران هم ممکن است خیانتکار باشند که خدا در قرآن میفرماید: (به شوهرانشان خیانت کردند)؟ حضرت فرمود: نه، خیانت به آن معنا نیست که در نظر شماست. خیانت آنان این بود که همسر خوبی برای شوهران خود نبودند و اسرار خانه را به خارج میبردند و همرنگ جماعت شده بودند. ۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جاسوسی همسر لوط». |