تنخواهتنخواه، اعتبار دولتی برای تأمین هزینه های جاری و فوری مؤسسات و مقامات دولتی است و همچنین بر حواله مالی اطلاق میشود. ۱ - معنای واژهدرباره ریشه این واژه اطلاعی در دست نیست. تنخواه در غالب فرهنگنامه های فارسی، پول نقد، سرمایه نقدی، مال و متاع و برات معنا شده است. [۱]
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش.
[۲]
غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی و نسترن حکمی، ذیل واژه، فرهنگ زبان فارسی امروز، تهران ۱۳۶۹ش.
در منابع تاریخی ایران در دوره پیش از مغول ، واژه تنخواه تنها یک بار در تاریخ بیهقی [۳]
تاریخ بیهقی، ص ۱۵۶.
به کار رفته است که معنای دقیق آن هم روشن نیست، اما ظاهراً بخشی از مواجب یا همه مواجب بوده است. در منابع تاریخی عربی نیز این تعبیر نیامده است.در منابع دوره مغول و تیموری، مانند تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، دستورالکاتب شمس منشی و ظفرنامه شرف الدین یزدی، نیز واژه تنخواه به کار نرفته است، اما به استناد کاربرد این واژه در رساله فلکیه [۴]
رساله فلکیه، ص۱۲۲.
[۵]
رساله فلکیه، ص۱۷۱.
که کتابچه ای در باره نظام مالی است، می توان فرض کرد که اصطلاح تنخواه در نهادهای مالی این دورهها به کار میرفته است. به نوشته مؤلف این رساله، عبداللّه بن محمد مازندرانی (متوفی ح۸۶۵)، معمولاً برای مصارف متنوعی مانند اعطای مرسوم، ساختمان سازی، اعطای مساعده به لشکریان و تهیه لوازم ضروری برای نهادهای اداری، می بایست «توجیه» (تعیین وجه از محلی) صورت میگرفت؛ظاهراً این مبلغ همان تنخواه بوده که میبایست از اموال متعلق به دیوان یا از برخی مقامات تأمین میشده است [۶]
رساله فلکیه، ص ۱۲۲ـ۱۲۷.
در اینجا تنخواه معنایی نزدیک به «توجیه» می یابد. تنخواه را در این دوره در دفتری به نام «دفتر تحویلات» ثبت میکردند [۷]
رساله فلکیه، ص ۱۲۲.
در این دفتر مقدار اصل مال و تنخواه و نام تحویل دهنده و تحویل گیرنده وجه ثبت میگردید. ظاهراً تنخواه به «اخراجات مقرریه و اطلاقیه» نیز مربوط بوده است که در مفهومی کلی میتوان آنها را به مصارف «مستمر» و «قطعی» و «اتفاقی» تعبیر کرد. به نظر میرسد که بخشی از تنخواهها از محل همین اخراجات تأمین میشده است، ازینرو تنخواه مربوط به مقرریه و اطلاقیه را میتوان مبلغ یا مالی تصور کرد که گاه مصارف دائمی و مستمر مییافت، مانند «ادرار» (مستمری)، گاه قطعی بود، مانند علوفه ای که میبایست در اختیار امرا و ارکان دولت گذارده میشد و گاه اتفاقی، که در موارد خاص روی میداد؛ [۸]
رساله فلکیه، ص ۱۶۳ـ۱۷۱.
با اینهمه، مفهوم تنخواه در رساله فلکیه بسیار پیچیده است.۲ - در دوره صفویاصطلاح تنخواه در دوره صفوی (۹۰۶ـ۱۱۳۵) کاربرد بسیار یافته و در غالب منابع این دوره به کار رفته است، اما در هیچیک از این منابع نمیتوان تعریف روشنی از آن به دست آورد. بوسه، [۹]
بوسه، ص۲۱۶ـ۲۱۷، ج۱، ص۶۸، هریبرت بوسه، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: بر مبنای اسناد دوران آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۷ش.
که اسناد دوره های آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی را بررسی کرده است، «تنخواه دادن» را همان «حواله سال به سال مواجب» و «حواله صادر کردن» دانسته است. مینورسکی [۱۰]
مینورسکی، ص ۱۶۱ـ۱۶۲.
نیز تنخواه را با براتِ «یکساله» و «همه ساله» مربوط دانسته و آن را «مبلغ» ترجمه کرده است. در پاره ای از اسناد دیوانی این دوره، تنخواه به معنای پرداختِ «سال به سالِ» مال و «مواجب سال به سال» به کار رفته است. [۱۱]
جهانگیر قائم مقامی، ج۱، ص۶۱، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی، تهران ۱۳۴۸ش.
میرزا سمیعا در تذکرة الملوک [۱۲]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۵۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۱۳]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۵۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۱۴]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۶۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
نیز به تنخواه «همه ساله» و «یکساله» اشاره کرده است. بر اساس شواهد، در این دوره گاه میتوان تنخواه را بخشی از مواجب و گاه همه مواجب دانست. [۱۵]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۱۶]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۲۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۱۷]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۴۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۱۸]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۵۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۱۹]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۶۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
[۲۰]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ذیل «تنخواه» و «تنخواه مواجب»، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ش.
در این دوره، گاه برای خرید لوازم ضروری دیوان و ادارات، تنخواه داده میشده است. [۲۱]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۱۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۲]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۱۴ـ۱۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
معمولاً تنخواه کارگزاران حکومتی را رؤسای نهادهای مربوط پس از «تصدیق» پرداخت میکردند. [۲۳]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۴]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۵]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۹، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۶]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۱۳ـ ۱۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۷]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۲۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
۳ - نقد یا حوالهتنخواه گاه نقد و گاه حواله و برات بود. [۲۸]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۹، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۹]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۱۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۳۰]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۱۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۳۱]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۲۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۳۲]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۳۷ـ۴۰، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۳۳]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۵۹، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
به استناد یکی از شواهدِ کاربردِ تنخواه در تذکرة الملوک، [۳۴]
تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، ج۱، ص۴۳، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
بخشی از مواجب که به صورت نقد پرداخته نمیشد، از دفتر تنخواه ــ و به احتمال قوی به صورت برات یا حواله ــ اعطا میگردید. شاید به همین سبب، برخی تنخواه را همان برات دانسته اند. به استناد این موارد شاید بتوان تنخواه را طلب مالی کارگزاران دولتی از حکومت دانست. میرزا سمیعا گاه تعبیر «طلب» را همراه با تنخواه به کار برده است. [۳۵]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۳۸ـ۴۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
۴ - بعد از دوره صفویهنبودن شواهدی از کاربرد تنخواه در دوره افشاریه (۱۱۴۸ـ ح۱۲۱۰) و زندیه (ح ۱۱۶۳ـ ح۱۲۰۸) بر ابهام مفهوم تنخواه میافزاید؛ با وجود این، گمان میرود که تنخواه در نهاد مالی این دورهها وجود داشته است، زیرا در دوره قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴) شواهد کاربرد آن فراوان است. در این دوره گاه تنخواه در معنای برات و مواجب و مال نقد به کار رفته است. [۳۶]
جهانگیر قائم مقامی، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۵۶، تهران ۱۳۴۸ش.
[۳۷]
احمدمیرزا قاجار، تاریخ عضدی، ج۱، ص۲۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۶ش.
[۳۸]
فرمانها و رقم های دوره قاجار، ج ۱، ج۱، ص۷۸ـ۷۹، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۱ش.
[۳۹]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۴۲، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۴۰]
سیاق معیشت در عصر قاجار، سیاق اول: حکمرانی و ملکداری، ج۱، ص۲۸۱ـ۲۸۲، ج ۲، بخش ۱، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش.
[۴۱]
سیاق معیشت در عصر قاجار، سیاق اول: حکمرانی و ملکداری، ج۱، ص۲۹۰، ج ۲، بخش ۱، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش.
[۴۲]
سیاق معیشت در عصر قاجار، سیاق اول: حکمرانی و ملکداری، ج۱، ص۳۲۱، ج ۲، بخش ۱، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش.
[۴۳]
سیاق معیشت در عصر قاجار، سیاق اول: حکمرانی و ملکداری، ج۱، ص۴۰۳، ج ۲، بخش ۱، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش.
مصارف دیگر تنخواه هزینه های ضروری نهادهای اداری بود. [۴۴]
فرخ بن مهدی امین الدوله غفاری، مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین الدوله، ج۴، ص۶۴ـ۶۶، قسمت ۴، چاپ کریم اصفهانیان، تهران ۱۳۵۴ش.
[۴۵]
فرخ بن مهدی امین الدوله غفاری، مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین الدوله، ج۴، ص۱۱۰، قسمت ۴، چاپ کریم اصفهانیان، تهران ۱۳۵۴ش.
[۴۶]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۸۳، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۴۷]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۱۳۹، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۴۸]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۱۱۷، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۴۹]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۱۳۲، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۵۰]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۳۲۹، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۵۱]
برگ های تاریخ، گردآوری و پژوهش از ابراهیم صفائی، ج۱، ص۱۱۴ـ۱۱۵، تهران ۱۳۵۵ش.
برای پرداخت غرامتهای جنگی نیز از تنخواه استفاده میشد. [۵۲]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۵۲، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۵۳]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۶۴، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
[۵۴]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۸۲، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
مسئول تعیین مبلغ تنخواه و پرداخت آن «تحویلدار» یا «امین سرکار دیوان» نام داشت. [۵۵]
ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، ج۱، ص۷۱، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش.
به این ترتیب تنخواه در این دوره، پول یا مالی بود که حکومت برای هزینه های ضروری در اختیار سازمانهای اداری و کارگزاران حکومتی قرار میداد.۵ - تنخواه در عصر ماامروزه تنخواه در دستگاه مالی کاربرد بسیار دارد. تنخواه و اصطلاح امروزی تنخواه گردان، در فرهنگنامه های علوم اقتصادی معمولاً اعتبار متحرک، مساعده و پیش پرداخت معنا شده است. [۵۶]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۵۴۶، تهران ۱۳۷۲ش.
[۵۷]
کاظم فرهادی، واژگان اقتصاد و زمینه های وابسته: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۶۰۳، تهران ۱۳۷۱ش.
همچنین در قانون نامه های مالی بتفصیل از تنخواه و انواع آن، دستورالعمل تخصیص اعتبارات و پرداخت تنخواه و نیز طرز استفاده از تنخواه گردان و نحوه واریز کردن آن سخن رفته است. [۵۸]
ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی، ۱۳۴۷ ش، ص ۷۲۶ـ۷۲۷، گردآوری روح اللّه وهمن، تهران ۱۳۴۷ش.
[۵۹]
ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی، ۱۳۴۷ ش، ۷۲۹، گردآوری روح اللّه وهمن، تهران ۱۳۴۷ش.
[۶۰]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۳۵، تهران ۱۳۷۲ش.
[۶۱]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، تهران ۱۳۷۲ش.
[۶۲]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، تهران ۱۳۷۲ش.
[۶۳]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۱۰۰ـ ۱۰۱، تهران ۱۳۷۲ش.
[۶۴]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، ج۱، ص۱۲۶، تهران ۱۳۷۲ش.
تنخواه گردان پولی است که در صندوق اداره یا مؤسسه ای گذارده میشود تا در مواقع ضروری و فوری به مصرف برسد. تنخواه گردان انواعی دارد، از جمله تنخواه گردان خزانه، تنخواه گردان استان، تنخواه گردان حسابداری و تنخواه گردان پرداخت. طبق مواد ۲۴ تا ۲۷ قانون محاسبات عمومی کشور (مصوب شهریور ۱۳۶۶)، تنخواه گردان خزانه عبارت است از اعتبار بانکی در حساب درآمد عمومی نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که به موجب قانون ، اجازه استفاده از آن به میزان معیّن در هر سال مالی برای رفع احتیاجات نقدی خزانه در همان سال به وزارت امور اقتصادی و دارایی داده میشود، اما تا پایان سال واریز میگردد. تنخواه گردان استان، وجهی است که خزانه از محل اعتبارات مصوب به منظور ایجاد تسهیلات لازم در پرداخت هزینه های جاری و عمرانی دستگاههای اجراییِ محلی تابع نظام بودجه استانی، در اختیار نمایندگیهای خزانه در مرکز هر استان قرار میدهد. تنخواه گردان حسابداری، وجهی است که خزانه یا نمایندگی خزانه در استان، از محل اعتبارات مصوب برای بعضی هزینه های سال جاری و تعهدات قابل پرداخت سالهای قبل، در اختیار ذیحساب قرار میدهد تا در قبال حواله های صادرشده واریز شود و با صدور درخواست، وجه مجدداً دریافت گردد. تنخواه گردان پرداخت، وجهی است که از محل تنخواه گردان حسابداری، از طرف ذیحساب با تأیید وزیر یا رئیس مؤسسه یا مقامات مجاز از طرف آنها، برای برخی مصارف در اختیار واحدها یا مأمورانی قرار میگیرد که به موجب این قانون و آیین نامه های اجرایی آن، مجاز به دریافت تنخواه گردان اند، تا بتدریج که هزینهها پرداخته شود، اسناد هزینه تحویل داده شود و مجدداً وجه دریافت دارند. [۶۵]
ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی، ۱۳۷۲ش، ج ۱، ص ۳۵، گردآوری روح اللّه وهمن، تهران ۱۳۴۷ش.
[۶۶]
ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی، ۱۳۴۷ش، گردآوری روح اللّه وهمن، تهران ۱۳۴۷ش.
[۶۷]
ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی، ۱۳۷۲ش، ج ۱، ص ۳۵، گردآوری روح اللّه وهمن، تهران ۱۳۴۷ش.
۶ - سایر کشورها۶.۱ - کشورهای عربیاصطلاح تنخواه امروزه در کشورهای عربی «سُلْفة مالیة» نامیده میشود و مبلغی است که دولت به عنوان مساعده برای انجام دادن پاره ای امور در اختیار سازمانها و نهادهای اداری قرار میدهد. [۶۸]
کرمی، ذیل " imprest ".
۶.۲ - در هندتعبیر تنخواه در هند نیز متداول بوده است [۶۹]
منتخب کاغذات عهد شاهجهان، حیدرآباد دکن: دفتر دیوانی، ج۱، ص۱۵ـ۲۲ و جاهای دیگر، ۱۹۵۰.
و در فرهنگنامه های اردو، حقوق ماهانه، مشاهره، وظیفه (حقوق ماهانه) و مواجب معنا شده است. [۷۰]
احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، ذیل واژه، لاهور ۱۹۸۶.
در این فرهنگنامهها از «تنخواه دار» نیز به عنوان کسی که حقوق ماهانه میگیرد، یاد شده است. [۷۱]
احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، ذیل «تنخواه دار»، لاهور ۱۹۸۶.
همچنین به «دیوان تن» (مخفف دیوان تنخواه) اشاره شده، اما توضیحی در این باره نیامده است. [۷۲]
احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، ذیل «دیوان تن»، لاهور ۱۹۸۶.
تنخواه در فرهنگ اصطلاحات حقوقی و مالی هند در سده چهاردهم/ بیستم، به معنای برات و سند مالی به کار رفته است. همچنین «تنخواه دهنده» به معنای وزیر، و «تنخواه رقمی» به معنای سند مالی و برات به کار رفته است. [۷۳]
ویلسون، ص ۵۰۹.
۷ - فهرست منابع(۱) احمدمیرزا قاجار، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۶ش. (۲) فرخ بن مهدی امین الدوله غفاری، مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین الدوله، قسمت ۴، چاپ کریم اصفهانیان، تهران ۱۳۵۴ش. (۳) ایران، قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی، گردآوری روح اللّه وهمن، تهران ۱۳۴۷ش. (۴) قوانین و احکام، مجموعه قوانین و مقررات مالی و محاسباتی، تدوین غلامرضا حجتی اشرفی، تهران ۱۳۷۲ش. (۵) برگ های تاریخ، گردآوری و پژوهش از ابراهیم صفائی، تهران ۱۳۵۵ش. (۶) هریبرت بوسه، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: بر مبنای اسناد دوران آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۷ش. (۷) بیهقی. (۸) دهخدا. (۹) احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، لاهور ۱۹۸۶. (۱۰) سیاق معیشت در عصر قاجار، سیاق اول: حکمرانی و ملکداری، ج ۲، بخش ۱، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش. (۱۱) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش. (۱۲) غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی و نسترن حکمی، فرهنگ زبان فارسی امروز، تهران ۱۳۶۹ش. (۱۳) فرمانها و رقم های دوره قاجار، ج ۱، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۱ش. (۱۴) کاظم فرهادی، واژگان اقتصاد و زمینه های وابسته: انگلیسی ـ فارسی، تهران ۱۳۷۱ش. (۱۵) منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی، تهران ۱۳۷۲ش. (۱۶) فیروزالدین، فیروزاللغات اردو جامع، لاهور: فیروز سنز، (بی تا). (۱۷) ابوالقاسم بن عیسی قائم مقام، نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، چاپ جهانگیر قائم مقامی، تهران ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹ش. (۱۸) جهانگیر قائم مقامی، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی، تهران ۱۳۴۸ش. (۱۹) تصدق حسین کنتوری، لغات کشوری اردو، کراچی ۱۹۸۹. (۲۰) عبداللّه بن محمد مازندرانی، رساله فلکیـّه، چاپ والتر هینتس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲. (۲۱) منتخب کاغذات عهد شاهجهان، حیدرآباد دکن: دفتر دیوانی، ۱۹۵۰. (۲۲) میرزا سمیعا، تذکره الملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش. (۲۳) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی. (۲۴) تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش. (۲۵) علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ش. (۲۶) Hasan S Karmi, A l -Mughni A l -akbar: a dictionary of classical and contemporary English , Beirut ۱۹۸۸;. (۲۷) HH Wilson, A glossary of judicial and revenue terms, and of useful words occurring in official documents relating to the administration of the government of British India , ۲nd ed, Delhi ۱۹۶۸ ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنخواه»، شماره۳۹۳۰. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|