زمان تقریبی مطالعه: 53 دقیقه
 

تخت سلیمان





تَخْتِ‌ سُلِیْمان‌، بخش‌ و مجموعه آثار باستانی - تاریخی‌ در شهرستان‌ تکاب، ‌در جنوب‌ شرقی‌ استان‌ آذربایجان‌ غربی‌ واقع شده است. از این محل در گذشته با نام‌هایی همچون گنزگ، شیز، ستوریق، سفوریق، سقوریق، ستروق یاد کرده‌اند و به نظر می‌رسد نام تخت سلیمان پس از دوره ایلخانی، یعنی پس از قرن هفتم، معمول شده باشد. این مجموعه در اوایل سده ۱۳ق/ ۱۹م توسط جهان گرد انگلیسی به نام رابرت کرپورتر کشف شده است. کاوش‌های‌ باستان‌شناختی‌ محوطه تاریخی‌ تخت‌ سلیمان‌ نشان می‌دهد که این‌ منطقه‌ از میانه‌های‌ هزاره نخست‌ ق‌م‌، یعنی‌ روزگار هخامنشیان‌ زیستگاه آدمیان بوده است. در این منطقه آثاری از جمله دریاچه، آتشکده آذرگشنسب‌، معابد، تالارها، ایوان، زندان سلیمان و .... وجود دارد که به شرح هر کدام پرداخته خواهد شد.


۱ - معرفی مجموعه تخت سلیمان



تخت سلیمان مجموعه‌ای است که از زوایای مختلف قابل بررسی است.

۱.۱ - جغرافیا


مجموعه باستانی و تاریخی تخت سلیمان در ۴۵ کیلومتری شمال شرقی شهر تکاب (منطقه افشار در آذربایجان غربی)، با °۴۷ و ´۷ طول شرقی، °۳۶ و ´۸ و ´´۳۰ عرض شمالی و در ارتفاع ۲۱۵۰ متری از سطح دریا واقع شده است.
بنابر تقسیمات‌ کشوری‌ در ۱۳۸۱ش‌، تخت‌ سلیمان‌ یکی‌ از بخش‌های‌ دوگانه شهرستان‌ تکاب‌ به‌ شمار می‌رود.
[۱] نشریه‌ عناصـر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ مراکـز، وزارت کشور، ج۱، ص۵، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌.
این بخش از شمال‌ به‌ شهرستان‌ چاراویماق‌ در استان‌ آذربایجان‌ شرقی‌، از خاور به‌ شهرستان‌ ماه‌نشان‌ در استان‌ زنجان‌، از جنوب‌ به‌بخش مرکزی شهرستان‌ تکاب‌،
[۲] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۱، تبریز۱۳۴۷ش.
و از باختر به‌ شهرستان‌ شاهین‌دژ در استان‌ آذربایجان‌ غربی‌ محدود است‌.
[۳] نقشه جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ براساس‌ تقسیمات‌ كشوری‌، گیتاشناسی‌، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌، شم‌ ۲۹۴.


۱.۲ - آبادی‌ها و زبان و مذهب مردم


بخش‌ تخت‌ سلیمان‌، متشکل‌ از ۳ دهستان‌ به‌ نام‌های‌ احمدآباد، چمن‌ و ساروق‌ است‌ و ۵۴ آبادی‌ دارای‌ سکنه‌ دارد. آبادی‌ تازه کند نصرت‌آباد با حدود ۸۳۰ تن‌ جمعیت، مرکز این‌ بخش‌ است‌. در سرشماری‌ ۱۳۷۵ش‌، جمعیت‌ تخت‌ سلیمان‌، ۴۶۹، ۲۵ تن برآورد شده است.
[۴] سرشماری عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ (۱۳۷۵ش)، شناسنامه آبادیهای‌ کشور، ج۲، ص۶، شهرستان‌ تکاب‌، مرکز آمار ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
[۵] نشریه‌ عناصـر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ مراکـز، وزارت کشور، ج۱، ص۵، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌.
مردم‌ این‌ بخش‌ به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و کردی‌ گفت‌وگو می‌کنند و از لحاظ مذهبی‌، ترکی‌ زبانان‌ پیرو مذهب‌ شیعه‌ دوازده‌ امامی، ‌و کردی‌ زبان‌ها‌، سنی‌ شافعی‌ مذهب‌اند.
[۶] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.


۱.۳ - کوه‌ها و رودخانه‌ها


بخش‌ تخت‌ سلیمان‌ در منطقه‌ای‌ مرتفع‌ واقع‌ شده‌، و دارای‌ کوه‌های‌ نسبتاً بلندی‌ است‌. مهم‌ترین‌ آنها توله‌ داغی‌ (۵۳۲، ۳ متر)، بلقیس (۳۳۲، ۳ متر)، کلکلی‌ (۹۶۲، ۲ متر)، گورگور (۹۵۵، ۲ متر) و مَمَلی‌ (۹۲۵، ۲متر) است.
[۷] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۲۵، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۸] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۳۰، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۹] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۷۴، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۱۰] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۸۲، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
[۱۱] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۸۷، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
از این‌ کوه‌های‌ بلند و پربرف‌، رودخانه‌های‌ متعددی‌ سرچشمه‌ می‌گیرند که‌ مهم‌ترین‌ آنها چایی‌ یا دونگه‌، چم‌ بُزه‌ دره، چمن‌، شفاعت‌، قره‌ قَیه‌، قوری‌ چای‌، گنبد، هفت‌ کـانیان‌ و هُمپا یا چهار طاق است‌.
[۱۲] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۰، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۳] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۲، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۴] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۵، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۵] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۷، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۶] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۰، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۷] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۲، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۸] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۴، تهران، ۱۳۸۱ش.
[۱۹] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۶-۶۷، تهران، ۱۳۸۱ش.
آب‌ و هوای‌ تخت‌ سلیمان‌ نسبتاً سرد و نیمه‌ خشک‌ است‌.
[۲۰] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.


۱.۴ - شغل مردم


زندگی مردم تخت‌ سلیمان‌ برپایه کشاورزی‌ و دامداری‌ استوار است‌. کشاورزی‌ در این‌ منطقه‌ به‌ سبب‌ فراوانی‌ آب‌ و خاک‌ حاصل‌خیز، از وضعیت‌ بسیار خوبی‌ برخوردار است‌ و عمده‌ترین‌ فرآورده‌های‌ کشاورزی‌ آن‌ گندم‌، جو، گیاهان‌ علوفه‌ای‌، بنشن‌، سیب‌ و زردآلوست.
[۲۱] فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.


۱.۵ - سبب نام‌گذاری


تخت سلیمان بنابر افسانه‌ها، محل نگهداری جام مقدس، (جام افسانه‌ای که معتقد بودند حضرت مسیح (علیه‌السّلام) در شام آخر از آن آشامید) بوده
[۲۲] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۴، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
و در سده‌های متأخر اسلامی به این نام مشهور شده است.
سبب نام‌گذاری آن همچون آثار و محوطه‌های متعدد دیگری در ایران که به نام سلیمان نبی (علیه‌السّلام) نامیده شده‌اند، احتمالاً از یک باور عامیانه و افسانه‌ای ریشه گرفته است. اعتقاد بر آن بوده که آثار و بناهای بزرگ و اعجاب‌انگیزی مانند تخت سلیمان، فقط امکان داشته است به دستور حضرت سلیمان و نیروهای طبیعی و ماوراء طبیعی فرمان‌بردار او ساخته شود و از حیطه توانایی افراد معمولی بیرون بوده است.
[۲۳] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، ج۱، ص۱۵، تخت سلیمان، تبریز، ۱۳۴۷ش.
[۲۴] موسوی، محمود، راهنمای تخت سلیمان، ج۱، ص۱۰، اورمیه، ۱۳۷۰ش.
از سوی دیگر احتمال دارد که این نام‌گذاری برای حفظ مکان‌های مقدس پیش از اسلام در دوره اسلامی باشد.
[۲۵] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۴، تبریز، ۱۳۴۷ش.


۱.۶ - نام محل در دوره‌های مختلف


نام امروزی تخت سلیمان زیاد قدیمی نیست.
برخی منابع شهر ساسانی گَنزَگ را به این محل منتسب کرده‌اند که مورد تردید است.
[۲۶] اریش فریدریش اشمیت، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ج۱، ص۱۸۳، ترجمه آرمان شیشه گر، تهران ۱۳۷۶ش.
[۲۷] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۸، تبریز۱۳۴۷ش.

جغرافی‌دانان و مورخان اسلامی تخت سلیمان را شیز (گنزک = گنجک) دوره ساسانی دانسته‌اند
[۲۹] ابودلف، مسعر، سفرنامه، ج۱، ص۳۸-۴۲، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۳۰] جکسن، ا و، سفرنامه، ایران در گذشته و حال، ج۱، ص۱۴۴-۱۶۱، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۵۲ش.
که در عهد خسرو اول انوشیروان (۵۳۱- ۵۷۸م) بنیاد یافت
[۳۱] ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل، سفرنامه ابودلف در ایران، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران ۱۳۵۴ش.
و در دوره ایلخانی «ستوریق، سفوریق، سقوریق، ستروق»
[۳۲] مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، ج۱، ص۶۴.
نام داشته است و به نظر می‌رسد نام تخت سلیمان پس از دوره ایلخانی، یعنی پس از قرن هفتم، معمول شده باشد.
جکسن واژه شیز را برگرفته از واژه اوستایی چیچست (نام اوستایی دریاچه ارومیه) می‌داند. مستوفی تنها مورخی است که تخت سلیمان را با نام ستوریق یا سقورلیق که مغولان آن‌جا را بدین نام می‌شناختند، یاد می‌کند،
[۳۳] مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ج۱، ص۷۰، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
ظاهراً نام امروزی ساروق، که متعلق به رودخانه و منطقه است، از آن گرفته شده است،
[۳۴] دیتریش هوف، تخت سلیمان، ج۱، ص۲۵، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، در شهرهای ایران، ج۳، چاپ محمدیوسف کیانی، تهران۱۳۶۷ ش.
از این‌رو احتمال می‌رود که این محل پس از او (سده ۸ق) تخت سلیمان نامیده شده باشد.
بنا بر اشارات مورخان و جغرافی‌دانانی همچون ابودلف،
[۳۵] ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل، سفرنامه ابودلف در ایران، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران ۱۳۵۴ش.
حمداللّه مستوفی
[۳۶] مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، ج۱، ص۶۴.
و یاقوت حموی، شیز یا ستوریق محلی‌آباد و غنی با احشام و کشاورزی خوب بوده و در حوالی آن معادن طلا، نقره، جیوه، سرب، زرنیخ و لعل بنفش (الجُسْت) وجود داشته است.
برخی از مورخان و محققان برآن‌اند که تخت سلیمان همان شهر فرآسپا
[۳۸] Vanden Berghe، L، ج۱، ص۱۱۸، Archéologie de lIrān ancien، Leiden، ۱۹۵۹.
یا پراسپه
[۳۹] Colledge، M A R، ج۱، ص۴۴، The Parthians، London، ۱۹۶۷.
است که در جنگ پیروزمندانه فرهاد چهارم با رومیان در ۳۶ق‌م، چندی به محاصره مارکوس آنتونیوس، سردار بزرگ رومی درآمد.
[۴۰] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۴، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
برخی دیگر هم آن را تختگاه ماد آتروپاتن می‌دانند
[۴۱] Colledge، M A R، ج۱، ص۴۴-۴۵، The Parthians، London، ۱۹۶۷.
[۴۲] Crane، M، ج۱، ص۸۸،» The Historical Documents «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
و هنری راولینسن به خطا آن را «اکباتان» یا «هگمتانه»، پایتخت ماد تصور کرده است.
[۴۳] Rawlinson، H، ج۱، ص۳۷، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.


۲ - پیشینه تاریخی‌



کاوش‌های‌ باستان‌شناختی‌ محوطه تاریخی‌ تخت‌ سلیمان‌ نشان می‌دهد که این‌ منطقه‌ از میانه‌های‌ هزاره نخست‌ ق‌م‌، یعنی‌ روزگار هخامنشیان‌ زیستگاه آدمیان بوده است. در آن‌ روزگار، تخت سلیمان دهکده‌ای‌ کوچک، متشکل‌ از خانه‌های‌ ساده‌ و نامنظم‌، ساخته‌ شده‌ از سنگ‌ لاشه‌ با ملاط گل‌ بر فراز تپه‌ای‌ واقع‌ در شمال‌ غربی‌ دریاچه تخت‌ سلیمان‌ بوده‌ است‌. این‌ دهکده‌ مدتی طولانی‌ مسکون‌ بوده‌، و بنابر عللی‌ نامعلوم‌ یکباره‌ رها شده‌، و ده‌ها سال‌ خالی‌ از سکنه‌ باقی‌ مانده‌ است‌، اما در دوره اشکانیان‌ بار دیگر مردمانی‌ در آن‌ اقامت کرده‌اند.
[۴۴] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۲، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.

هرچند در کاوش‌های‌ صورت‌ گرفته‌ در تخت‌ سلیمان‌، تا به‌ امروز، از دوره اشکانیان‌ آثار مهمی‌ به دست‌ نیامده‌، اما طراحی‌ مدور این‌ شهر تداعی‌کننده شیوه شهرسازی‌ آنان‌ است‌
[۴۵] سرفراز، علی‌اکبر، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۲۶-۲۷، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۴۷ش‌.
و از سویی‌ دیگر شواهد و قراینی‌ در دست‌ است‌ که‌ تخت‌ سلیمان‌، همان‌ گَنجَک‌ دوره باستان‌ یا شیز دوره اسلامی‌ است‌ که‌ از شهرهای‌ مهم‌ روزگار اشکانیان‌ در آذربایجان‌ به‌ شمار می‌رفته‌ است، بعدها نیز در دوره ساسانیان‌ با احداث‌ مجموعه کاخ‌ها و آتشکده آذرگشنسب‌، اهمیت‌ بیشتری‌ یافته، ‌و به‌ مهم‌ترین‌ کانون‌ دینی‌ بدل‌ شده‌ است.

۲.۱ - پایتخت‌ تابستانی‌


استرابن (‌۶۳ق‌م‌-۲۰م‌) در اثر جغرافیایی‌ خود، از شهری‌ به‌ نام‌ گزَکه در آذربایجان‌ به‌ عنوان‌ پایتخت‌ تابستانی‌ شاهان‌ ماد کوچک‌ یاد کرده‌ است‌. پلینی‌ (د ۷۹م‌) نیز در تاریخ‌ خود نام‌ پایتخت‌ آذربایجان‌ را گزَئه ضبط کرده‌ است‌ و آمیانوس‌ دیگر مورخ‌ رومی‌ در سده ۴م‌، گزکه را در شمار شهرهای‌ بزرگ‌ آذربایجان‌ برشمرده‌ است‌. مسعودی‌ از شیز یا همان‌ گنجک‌ به عنوان‌ پایتخت‌ تابستانی‌ اشکانیان‌ یاد کرده‌ است. ‌ نام‌ این‌ شهر در نوشته‌های‌ ارمنی‌ به‌ صورت‌ گنزک‌ آمده‌ کـه‌ در واقع‌ همان گنجک‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ گنجینه‌ و خانه گنج‌ است‌.
[۴۷] پورداود، ابراهیم‌، تعلیقات بر یسنا، ج۲، ص۱۳۷، به‌ کوشش‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.
این‌ شهر از آن‌ رو گنجک‌ خـوانده‌ مـی‌شد‌ که‌ ثروتی هنگفت‌ در آن‌جا گرد‌ آمده بود و از آن‌ نگهداری‌ می‌شده‌ است‌.
[۴۸] پورداود، ابراهیم‌، اناهیتا، ج۱، ص۳۲۴، به‌ کوشش‌ میترا مهرآبادی‌، تهران‌، ۱۳۸۰ش‌.


۲.۲ - آتشکده آذرگشنسب‌


کاوش‌های‌ باستان‌شناسان‌ در تخت‌ سلیمان‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ محل‌ در سده ۵م‌ با برپایی‌ یک‌ مجموعه ساختمانی‌ منظم‌ خشتی‌ در ضلع‌ شمالی‌ آن‌، اهمیتی‌ افزون‌تر از پیش‌ یافته‌ است‌. با توجه‌ به‌ شباهت‌های‌ این‌ بنای‌ خشتی‌ با مجموعه سنگی‌ دوره بعد که‌ جزئیات ساختمانی‌ و تزیینات‌ آن‌ و همچنین‌ یافت‌ شدن‌ مهرهای بسیاری‌ که‌ بر روی‌ آنها عنوان‌ موبد و موبد موبدان‌ دیده می‌شود، ثابت‌ می‌کند که‌ این‌ تأسیسات‌ در واقع‌ همان‌ آتشکده‌ آذرگشنسب‌ است‌
[۴۹] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۳، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
بر مبنای‌ سکه‌های‌ بـه ‌دست‌ آمده‌، تغییر و تبدیل‌ بنا و حصار خشتی‌ به‌ یک‌ مجموعه ساختمانی‌ از سنگ‌ و آجر تا اواخر دوره ساسانی‌ و احتمالاً تا اواخر پادشاهی‌ قباد اول‌ (سل‌ ۴۸۸- ۵۳۱م‌) ادامه داشته‌ است.
[۵۰] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۳، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
این آتشکده در اواخر دوره ساسانی‌ به‌ ویژه‌ در زمان‌ خسرو اول‌ انوشیروان‌ (سل‌ ۵۳۱- ۵۷۹م‌) و خسرو دوم‌ پرویز (سل‌ ۵۹۰- ۶۲۸م‌) مهم‌ترین‌ آتشکده ایران‌ بوده‌ است و شاهان‌ ساسانی‌ پس‌ از برتخت‌ نشستن‌ و یا به‌ هنگام‌ سختی‌ با پای‌ پیاده‌ به‌ آنجا می‌رفتند و زر و مال‌ و ملک‌ و بنده‌ نذر آن‌ می‌کردند،
[۵۳] a Christensen، A، ج۱، ص۱۶۱، LIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.
این نام‌گذاری با نوشته‌های یافت شده روی قطعات سفالی در کاوشهای تخت سلیمان تایید شده است.
[۵۴] Naumann، R، ج۱، ص۷۰، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.

ابودلف که در حدود سال ۳۲۸ق/۹۴۰م از تخت سلیمان بازدید کرده است، می‌نویسد: آتش‌مقدس مدت ‌۷۰۰ سال در این آتشکده بی‌وقفه روشن بوده است.
[۵۵] ابودلف، مسعر، سفرنامه، ج۱، ص۴۰، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.

بهرام‌ پنجم‌ پیش‌ از رویارویی‌ با خاقان‌ ترک‌ به‌ آتشکده آذرگشنسب‌ رفت‌ و به‌ نیایش‌ پرداخت‌ و پس‌ از پیروزی‌ بر ترکان، سنگ‌های‌ قیمتی‌، تاج‌ و شمشیر گوهرنشان‌ خاقان‌ ترک‌ را با هدایایی‌ بسیار به‌ آتشکده هدیه‌ کرد و زن‌ خاقان‌ ترک‌ را که‌ در جنگ به‌اسارت‌ درآمده‌ بود، به‌خدمت‌ آنجا گماشت.
خسرو اول‌ انوشیروان‌ نیز مانند این‌ هدایا را به‌ آتشکده آذرگشنسب بخشید. خسرو دوم‌ پرویز نیز نذر کرده‌ بود، اگر بر بهرام‌ چوبین‌ پیروز گردد، زینت‌های‌ زر و سیم‌ به‌ آتشکده‌ هدیه‌ کند، و به‌ عهدخویش نیز وفا کرد.
[۵۷] a Christensen، A، LIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.

در ۲ق/۶۲۳م‌ هراکلیوس‌، امپراتور روم‌ شرقی‌ به‌ آذربایجان‌ تاخت‌ و آتشکده آذرگشنسب‌ را تسخیر و غارت‌ کرد، خسرو پرویز به‌ هنگام‌ فرار و عقب‌نشینی از این‌ شهر، آتش‌ مقدس‌ را به‌ همراه‌ برده‌ بود.
[۵۸] آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۴۴۳، ترجمه رشید یاسمی، تهران۱۳۵۱ش.
[۵۹] Frye، RN، ج۱، ص۱۶۹،» The Political History of Iran under the Sasanians «، The Cambridge History of Iran، vol III (۱)، ed E Yarshater، Cambridge، ۱۹۸۳.
پس‌ از این‌ تهاجم‌، آتشکده دوباره‌ بازسازی‌ شد، زیرا به‌ هنگام‌ حمله عرب به‌ آذربایجان‌ این‌ آتشکده‌ دایر بوده‌ است‌. در ۲۲ق/۶۴۳م‌ آذربایجان‌ پس‌ از مقاومتی‌ چند در برابر مهاجمان‌ عرب‌، به‌ صلح‌ گشوده‌ شد. یکی‌ از شرایط صلح‌ مرزبان‌ آذربایجان‌ با عرب‌ها‌ آن‌ بود که‌ آنان‌ هیچ‌ آتشکده‌ای‌ را ویران نسازند و مردم‌ شیز را از رقص‌ و پای‌کوبی‌ در روزهای‌جشن‌ و‌ دیگر مراسم‌ دینی‌ بازندارند.

۲.۳ - شهر شیز


از وضعیت‌ شیز در ۳ سده نخستین‌ اسلامی‌ آگاهی‌های‌ چندانی‌ در دست نیست. به‌ گزارش‌ ابودلف‌ که‌ در سده ۴ق/۱۰م‌ از شیز دیدن‌ کرده‌، شیز شهری‌ آباد با دیواری‌ بر گرد آن‌ بوده که‌ از دریاچه آن‌ ۷‌ جوی‌ منشعب‌ می‌شده‌ است که‌ هر یک‌، آسیابی‌ را به‌ گردش‌ درمی‌آورده‌، و در کوه‌های‌ پیرامون‌ شهر‌ معادن‌ زر، سیم‌، جیوه‌، سرب‌، زرنیخ‌ و لعل‌ بنفش‌ به‌ فراوانی‌ یافت‌ می‌شده‌ است‌. او در گزارش‌ خود از آتشکده‌ای‌ که‌ بر گنبد آن‌، هلال‌ ماهی‌ از نقره‌ بود، یاد کرده که این آتشکده نزد زردشتیان‌ بسیار محترم‌ بوده، ‌و همه آتش‌های‌ شرق‌ و غرب‌ از آن‌ مایه‌ می‌گرفته‌ است‌.
[۶۴] ابودلف، مسعر، الرسالة‌ الثانیه، ج۱، ص۳۰-۴۰، به‌ کوشش‌ پترس‌ بولگاکف‌ و انس‌ خالدوف‌، ترجمه‌ محمد منیر مرسی‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.

مسعودی‌ نیز در همان سده از آثار و بناهای‌ شگفت‌انگیز شیز که‌ بر دیوارهای‌ آن‌ تصاویر بدیعی‌ با رنگ‌های‌ جالب‌ توجه از صورت‌های‌ فلکی‌، ستارگان‌، گیاهان‌ و جانوران‌ گوناگون‌ و نقشه‌ای‌ از جهان‌ که‌ در آن‌ ‌خشکی‌ها و دریاها و شهرها و معادن‌ ترسیم‌ شده‌ بود، یاد می‌کند وی همانند ابودلف‌ به‌ برپایی‌ آتشکده آذرگشنسب‌ در سده ۴ق‌ اشاره‌ دارد، اما به‌ اشتباه‌ نام‌ این‌ آتشکده‌ را آذرَخُش‌ به‌ معنای‌ آتش‌ نیکو ضبط کرده‌ است‌.
گنجک‌ یا شیز، با سقوط ساسانیان‌ اهمیت گذشته خود را از دست‌ داد و آتشکده آن‌ نیز دیگر آن‌ مقام‌ والا را به‌ عنوان‌ پاسدار آتش‌ نداشت‌. کاوش‌های‌ باستان‌شناسان‌ در محوطه تاریخی‌ تخت‌سلیمان‌ نشان‌ می‌دهد که تا سده ۴ق‌، تراکم‌خانه‌ها در اراضی‌ پیرامونی‌ آتشکده به ‌حدی‌ افـزایش‌ یافته‌ بود کـه‌ دیگر‌ امکانی‌ برای‌ نگهداری آتش نبوده‌ است. ‌ نتایج‌ این‌ کاوش‌ها حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ در دوره سلجوقیان‌، مردم‌ عادی‌ و کشاورز شیز از رفاه‌ مادی‌ برخوردار بوده‌اند.
[۶۷] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۱۰، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.

در دوره ایلخانیان‌ مغول‌ این‌ شهر به‌ سبب‌ علف‌زارهای‌ مناسب توجه آنان را به خود جلب کرد. اباقاخان‌ (حک‌ ۶۶۳ -۶۸۰ق‌) کاخ‌های‌ نیمه ویران‌ آن‌ را بازسازی کرد‌ و به‌ اقامتگاه‌ خود اختصاص داد و بعد از آن اقامتگاه تابستانی ایلخانان ایران شد. در آن دوره این‌ شهر ستوریق‌ خوانده‌ می‌شد و از قصبات‌ ولایت‌ انجرود به‌ شمار می‌رفت‌، و مالیات‌ سالانه آن‌ دو تومان‌ و نیم‌ بود.
[۶۸] مستوفی، حمدالله، نـزهة القلـوب‌، ج۱، ص۶۴، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
در این‌ دوره‌ تحول‌ عمیقی‌ در این‌ محل‌ به‌ وجود آمده‌ است‌ و سکنه آن‌ ظاهراً مجبور شده‌اند خانه‌های‌ خود را رها سازند. با این‌همه، در شمال‌ صفه‌ و کنار دیوار دور شهر، خانه‌ها و واحدهای‌ صنعتی‌ احداث‌ شده‌ بود که‌ به‌ احتمال‌ بسیار زیاد محل‌ اقامت‌ مباشران‌ و کارگران‌ بوده‌ است‌.
[۶۹] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۱۰، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.


۲.۴ - ویرانی و احیا مجدد


هم‌زمان‌ با تاخت‌ و تازهای‌ امیرتیمور گورکانی‌ (حک‌ ۷۷۱-۸۰۷ق‌)، تخت‌ سلیمان‌ پس‌ از ۱۰۰۰ سال‌، یکباره‌ متروک‌ و ویران‌ شده‌ است‌. این‌ محل‌ تا سده ۱۳ق‌/۱۹م‌ همچنان‌ خالی‌ از سکنه‌ بود، تا اینکه‌ در حدود اوایل‌ سده ۱۴ق‌ با پدید آمدن‌ دهکده نصرت‌آباد، در دره پرآب‌ پایین‌ تخت‌ سلیمان‌ که‌ از نظر تمثیلی‌ هنوز هم‌ به‌ آن‌ تازه‌ کند (ده‌ نو) می‌گویند، شهرت‌ پیدا کرده است‌.
[۷۰] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۲۵، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.


۲.۵ - پژوهش محققان و آراء آنها


رابرت کرپورتر انگلیسی، نخستین جهانگردی است که در اوایل سده ۱۳ق/ ۱۹م به تخت سلیمان پای گذاشت و آنرا کشف کرد و به خطا از آن به عنوان یک بنای ارمنی یاد کرد. سرهنگ ‌ویلیام مون‌تیت انگلیسی در ۱۲۴۷ق/۱۸۳۱م طی سفر مخاطره‌آمیزش به غرب ایران از تخت سلیمان بازدید کرد
[۷۱] گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ج۱، ص۲۰۶، ترجمه فتحعلی خواجه‌نوری، به کوشش هومان خواجه نوری، تهران، ۱۳۴۸ش.
و چند سال بعد در ۱۲۵۴ق/ ۱۸۳۸م هنری راولینسن نیز در سفرهایش به مناطق مختلف غرب ایران به تخت سلیمان رسید و آن‌جا را هگمتانه، پایتخت ماد پنداشت (که محققان بعدی آن را رد کردند)، ولی او به درستی تشخیص داد که ویرانه‌های متمرکز در کانون محوطه، آتشکده بوده است،
[۷۲] Rawlinson، H، ج۱، ص۵۱، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.
هوتوم شیندلر در ۱۸۸۱م، استال در ۱۹۰۱م و ویلیام جکسن در ۱۹۰۳م محققانی بودند که به ترتیب از تخت سلیمان بازدید کرده، و شرحی که هریک از آن‌ها درباره آن نوشته‌اند، برای پژوهشگران پس از آن‌ها راه‌گشا بوده است.
[۷۳] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۱۸.

با آغاز کار اریک اشمیت در ایران و عکس‌های هوایی ارزشمندی که در ۱۳۱۶ش/۱۹۳۷م از تخت سلیمان و زندان سلیمان برداشت،
[۷۴] اریش فریدریش اشمیت، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۴، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ترجمه آرمان شیشه گر، تهران ۱۳۷۶ش.
پژوهش‌های این محوطه تاریخی وارد مرحله جدیدتری شد. در مهرماه/ اکتبر همان سال آرتور پوپ به اتفاق دونالد ویلبر از سوی مؤسسه آمریکایی هنر و باستان‌شناسی ایران نخستین تحقیقات اساسی در زمینه معماری محوطه را به‌طور گسترده به انجام رساندند.
[۷۵] Pope، A U، ج۱، ص۷۱ ff.،» The Institutes Survey of Persian Architecture، Preliminary Report on Takht-i Sulayman، the Significance of the Site «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
[۷۶] Crane، M، ج۱، ص۸۴ ff.،» The Historical Documents «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
[۷۷] Wilber، D N، ج۱، ص۹۲-۱۰۹،» Summary Description of the Extant Structures «، Bulletin of the American Instifute for Iranian Art and Arehaeologh، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.

تقریباً پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، کاوش‌های تخت سلیمان در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸م به سرپرستی دو باستان‌شناس سوئدی به نام‌های هانسینگ فون دراستن و ب. آلمگرن۷ از سوی مؤسسه باستان‌شناسی آلمان به مرحله اجرا درآمد. سپس رودلف ناومان، باستان‌شناس آلمانی از سال بعد به این برنامه پیوست و با درگذشت نابهنگام فون دراستن در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰م، وی سرپرستی گروه کاوش را به مدت چندین فصل عهده‌دار شد، و با موفقیت کاوش‌های تخت سلیمان را پیش برد. با بازنشسته شدن ناومان، سرپرستی این کاوش‌ها به دیتریش هوف، باستان‌شناس دیگر آلمانی واگذار شد، وی طی ۸ فصل کاوش در تخت سلیمان و محوطه‌های پیرامون آن (زندان سلیمان، تخت بلقیس، تپه مجید و...) را به انجام رساند. پس از ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۹م، به علل مختلف برنامه کاوش گروه آلمانی در تخت سلیمان متوقف شد و در دهه ۱۳۷۰ش تشکیلات باستان‌شناسی ایران خود به ادامه برنامه مرمت و آواربرداری این محوطه مهم باستانی ایران پرداخت که هنوز ادامه دارد.

۳ - آبادی تخت سلیمان تا اواخر قرن چهارم



از آثار مکشوفه چنین برمی‌آید که تا اواخر قرن چهارم، یعنی در تمام دوره خلافت عباسیان، تخت سلیمان مسکون و آباد بوده است.
[۷۸] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۰۱، تبریز۱۳۴۷ش.
ظروف لعابدار متعلق به دوره عباسی، بیشتر شبیه سفال‌های دوره ساسانی و گاه تقلیدی از ظروف چینی دوره تانگ است که در زمان عباسیان به ایران وارد می‌شده است.
[۷۹] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۰۲، تبریز۱۳۴۷ش.
دقیقاً نمی‌توان مشخص کرد که آتشکده تخت سلیمان چه زمانی متروک شده است.

۴ - توصیف بنای تخت سلیمان



این محوطه که دریاچه در وسط آن واقع شده، با تالارهای ستونداری احاطه می‌شود.
در ضلع شمالی آن روی آتشکده و کاخ قدیمی که از دیوارهای ایوان آن دوباره استفاده شده است، بناهای اصلی با کاشی‌های زرین فام
[۸۰] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، تهران۱۳۷۱ش.
و گچبری‌های زیبا ساخته شده‌اند.
در دوره اسلامی بر روی این کاشی‌ها، اشعاری از شاعران پارسی‌گو مانند فردوسی،
[۸۱] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۵۸ ـ۶۳، تهران۱۳۷۱ش.
ابوسعیدابوالخیر،
[۸۲] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۴۴، تهران۱۳۷۱ش.
[۸۳] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۷۹، تهران۱۳۷۱ش.
ظهیرالدین فاریابی،
[۸۴] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵، تهران۱۳۷۱ش.
ابوشکور بلخی، افضل‌الدین کاشانی، امیر معزّی، انوری، جمال‌الدین اشهری،
[۸۵] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ص۴۴ـ۵۰، تهران۱۳۷۱ش.
خیام و عین‌القضات همدانی
[۸۶] قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۵۶ ـ۵۷، تهران۱۳۷۱ش.
نوشته شده بوده است.
مجموعه آثار به دست آمده، نشان می‌دهد که کاخ در اواسط قرن هشتم ویران شده و در اطراف و داخل ویرانه‌های آن، شهر کوچکی بنا گردیده است.
وجود حجره‌های منظم با جلوخان‌های روباز، نشانه مطمئنی برای وجود شهر است. این حجره‌ها در کنار مسیری قرار دارند که از دروازه شمالی آغاز و به داخل حصار منتهی می‌شود و از وجود یک بازار حکایت می‌کند، در کنار این بازار، علاوه بر مسجد، کمی به سمت جنوب، یک حمام قرار داشته است.

۴.۱ - توصیف شهرک


کاوش‌های باستان‌شناسانی چون هانس هنینگ فون در اوستن در ۱۳۳۷ش /۱۹۵۸، و پس از او رودولف ناومان نشان می‌دهد که در اواسط هزاره اول پیش از میلاد روی تپه‌ای به ارتفاع پنجاه متر
[۸۷] الیزابت ناومان، موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی در تخت سلیمان، ج۱، ص۳۳.
در کنار دریاچه کوچکی
[۸۸] لوتار آرنو ویلکه، دریاچه در تخت سلیمان، ج۱، ص۵۰ ـ۵۳.
با عمقی به ارتفاع تپه ــ که آب آن با وجود نهرهای سرچشمه گرفته از آن کم نمی‌شده است
[۸۹] مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، ج۱، ص۶۴.
ــ شهرکی با خانه‌های ساده منظم و مستطیل شکل از لاشه سنگ و مَلاط گل وجود داشته است.
از خصوصیات این شهرکِ دوره هخامنشی، وجود گورهایی در داخل خانه‌ها و حیاط‌های آن است.
تخت سلیمان احتمالاً از قرن پنجم میلادی و در دوره ساسانیان اهمیت یافته است. در آن زمان عملیات ایجاد یک مجموعه ساختمانی منظم خشتی در ضلع شمالی دریاچه روی پِی‌های صخره آغاز شد.
تخت در جهت شمالی ـ جنوبی ۳۸۰ متر و در جهت شرقی ـ غربی ۳۰۰ متر گسترش دارد و حصار مستطیل شکلی از خشت این مجموعه را احاطه کرده است.
حصار و دروازه‌ها ۳۸ برج داشته که جبهه بیرونی آن‌ها قوسدار بوده است.
[۹۰] رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ج۱، ص۳۵، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.
[۹۱] رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ج۱، ص۳۹، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.


۴.۲ - بناهای دیگر


با کاوش در شمال دریاچه در یک محوطه ساختمانی تقریباً مربع شکل، دو بنا پیدا شده است که با راهروی طویل از هم مجزا می‌شوند، این دو بنا ظاهراً آتشکده بوده‌اند.
در غرب دریاچه نیز ساختمانهایی کوچکتر با دو تالار ستوندار وجود دارد. می‌توان حدس زد که معبد اصلی آتشکده آذرگشسب در تأسیساتی بزرگتر واقع بوده است. بنای اصلی آن یک چهار طاقی بزرگ و راهروهای آن است. محراب اصلی احتمالاً در مرکز چهارطاقی قرار داشته است.
در جنوب بنای اصلی، ایوان بزرگی مشرف به دریاچه واقع است.
طبق برداشت از طرح بنا در این محل، در مغرب، کاخی ایواندار با اتاق‌های جنبی بزرگ و کوچک، به عنوان تالار تاجگذاری، قرار دارد.
در محور کاخ مقابل ایوان آتشکده یک صفّه پله‌دار واقع است که احتمالاً از آن برای مراسم تاجگذاری استفاده می‌شده است. بدین‌ترتیب وجود معبد کوچکِ دوم در میان کاخ و معبد بزرگتر را می‌توان توجیه کرد. بین حصار داخلی و حصار مدوّر بیرونی وجود معدودی بنای ساسانی اثبات شده است.
محدوده مسکون معبد در بیرون حصار مدوّر، روی اراضی شیبدار سکومانندی در شمال و مغرب تپه‌ای که معبد روی آن بنا شده، قرار داشته است.
اهمیت حصاری سنگی به نام اژدها ــ که براساس باورهای عامه اژدهایی بوده که حضرت سلیمان آن را سنگ کرده است
[۹۲] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۱۸، تبریز۱۳۴۷ش.
ــ می‌تواند توضیحی برای وجود یک شهر در دامنه تپه در گذشته‌ها باشد.
تا زمانی که دامنه تپه مسکون بوده، آب دریاچه از طریق آبراهه به دامنه کوه مقابل به نام طویله سلیمان هدایت می‌شده است. این آبراهه روی حصار سنگی مذکور، که به دور محوطه مسکون کشیده شده، ایجاد گردیده است.

۵ - آثار باستانی



مجموعه تخت سلیمان با عرصه و حریم چند صد هکتاری آن، شامل آثار بالای تخت و داخل حصار، اژدهای سنگی، کوه زندان سلیمان و چشمه‌های آب‌گرم دامنه آن، تپه مجید، تخت بلقیس و تومولوس احمدآباد است.

۵.۱ - آثار بالای تخت و داخل حصار


بیشترین آثار مجموعه تخت سلیمان روی یک تخت (تراس) رسوبی با ارتفاع حداکثر ۲۰ متر از سطح دشت اطراف، و در پیرامون دریاچه‌ای طبیعی برپاست و عمدتاً در بخش شمالی آن متمرکز است. تخت که به شکل بیضی و به مساحت ۵۶۰۰ مـ۲ از انباشت رسوب آب دریاچه به وجود آمده، بلندترین نقطه آن کناره دریاچه است که با شیب منظمی تا لبه داخلی حصار ادامه می‌یابد.
[۹۳] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۳.


۵.۱.۱ - دریاچه


دریاچه تخت سلیمان که در یک افسانه کهن ارمنی سده ۴م از آن نام برده شده
[۹۴] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۶.
همانند تخت شکل بیضی ناقصی دارد و قطر طولی آن ۱۱۰ متر و قطر عرضی‌اش ۸۰ متر است بیشتر جهانگردان و جغرافیانویسان از شهر شیز و این دریاچه نیز یاد کرده‌اند.
ابودلف
[۹۵] ابودلف، مسعر، سفرنامه، ج۱، ص۴۰، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.
و حمدالله مستوفی،
[۹۶] مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
از عمق زیاد و غیرقابل اندازه‌گیری آن سخن گفته‌اند.
سرهنگ مون‌تیت هرچند آن را با شاغول تا ۴۰۰ پا اندازه‌گیری کرد، ولی به عمق دقیق آن دست نیافت
[۹۷] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۶.
ژرفاسنجی هیئت باستان‌شناسان آلمانی از دریاچه ارقام دقیقی را به دست می‌دهد: از لبه صخره‌ای دریاچه تا کف ۴۶- ۴۹ متر که ژرف‌ترین نقطه آن در وسط دریاچه ۶۴ متر است،. اما در یک نقطه واقع در بخش شمالی، این ژرفا تا ۱۱۲ متر هم می‌رسد و این نقطه همان کانونی است که آب چون یک چشمه یا چاه آرتزین از اعماق زمین می‌جوشد و بالا می‌آید. حفره‌ها و جوی‌هایی در داخل دریاچه شناسایی شده است که بخشی از آب دریاچه را فرو می‌برند
[۹۸] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۸.
دو جوی سطحی در جبهه شمال شرقی و جنوب شرقی آب دریاچه را که فقط برای استفاده در کشاورزی است، به دشت پیرامون تخت جاری می‌سازد. نشانه‌های موجود حاکی از آن است که در گذشته دریاچه تا ۷ جوی داشته، و آب در زمانِ جاری بودن جوی‌های هفت‌گانه ۵/۴ متر از سطح امروزی پایین‌تر بوده است که اکنون مسدود شده‌اند. نکته قابل توجه درباره این آب زلال غیرقابل شرب آن است که به سبب داشتن املاح مختلفی مانند فسفر و آهک، هیچ موجود جاندار آبزی در آن یافت نمی‌شود و نیز حجم آب دریاچه در فصول مختلف سال ثابت بوده، و میزان آبی که از قعر آن می‌جوشد، و آبی که از دو جوی یاد شده خارج می‌شود، تقریباً یکسان است.
[۹۹] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۹-۴۰.


۵.۱.۲ - حصار بیرونی


مجموعه تخت سلیمان محصور در یک دیوار سنگی دفاعی به درازای ۱۱۲۰ متر و پهنای ۵ متر است. ۳۸ برج در فاصله‌های یکسان تخت را چون دژی نفوذناپذیر در بر می‌گیرد. ارتفاع حصار سراسری و برج‌ها در سالم‌ترین مکان باقی‌مانده (باروی شم‌ ۵) به ۲۰/۱۱ متر می‌رسد. باتوجه به این‌که جان‌پناه و سنگ‌های کنگره‌ای شکل به آن افزوده می‌شده، بلندای کامل آن را می‌توان تا ۱۴ متر تخمین زد. در ساخت نمای حصار و برج‌ها سنگ تراشیده به کار رفته، و درون آن با سنگ‌های لاشه قواره شده و ملات ساروج ساخته شده است.
[۱۰۰] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۹.

دو دروازه شمالی و جنوب شرقی در دوره ساسانی به تخت راه می‌برده که دروازه شمالی برای عموم، و دروازه جنوب شرقی با پنجره‌های کور در بالای آن خاص شاه و درباریان بوده است.
[۱۰۱] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۳.
دروازه جنوبی در دوره ایلخانی به آن دو دروازه افزوده شده است.

۵.۱.۳ - آتشکده مرکزی و معابد و کاخ‌ها


بیشترین بناهای مذهبی و سلطنتی دوره ساسانی با نقشه محوری مربع و مستطیل شکل در شمال دریاچه، و در حد فاصل دریاچه و دروازه شمالی، و داخل حصار خشتی مربع شکل با شالوده سنگی واقع است. برپایی این دیوار ستبر خشتی به پهنای ۱۲ متر با برج‌های دفاعی نیم‌دایره گرداگرد آن، به نخستین دوره ساختمانی عهد ساسانی بازمی‌گردد، کشف سکه‌هایی از قباد اول (۴۸۷-۵۳۱م) و انوشیروان (۵۳۱- ۵۷۹م) در کاوش‌های باستان‌شناختی این انتساب را تأیید کرده است.
[۱۰۲] id et al،» Takht-i Suleiman، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۸، Bericht über die Ausgrabungen ۱۹۶۵-۱۹۷۳ «، Archäologischer Anzeiger، Berlin، ۱۹۷۵.

آتشکده آذرگشنسب چون مرکز و قلب مجموعه، داخل حصار یاد شده قرار دارد. این بنای آجری که گاهی از سنگ نیز در محل‌های خاصی استفاده شده، از نقشه سنتی و مألوف آتشکده‌های ساسانی یعنی نقشه چهار طاق پیروی کرده
[۱۰۳] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۵۴-۶۵.
و موقعیت آن‌چنان است که اگر با یک خط مستقیم فرضی دروازه شمالی را به مرکز دریاچه وصل کنیم، دقیقاً از نقطه مرکزی آتشکده و محل نگهداری آتش عبور خواهد کرد. آتشکده فضای مربع شکلی است با اتاقی مرکزی به ابعاد ۵۰/۷ متر با دیوارهایی به پهنای ۵۷/۴ متر که گرداگرد آن را دالانی با طاق آهنگ به اضلاع ۷۶/۱۶ متر احاطه کرده است. طاق اتاق مرکزی امروزه فرو ریخته، اما می‌توان دریافت که گنبدی آجری استوار بر ۴ جرز پهن مکعب آن را پوشش می‌داده است.
[۱۰۴] Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۵۷.

پوشش کف تالار مرکزی آجرهای مربع زردرنگ بوده که آتشدان در مرکز آن قرار می‌گرفته، و این بخش از کف، در اصل با سنگ آهکی زردرنگ مفروش بوده است
[۱۰۵] id and D Huff،» Takht-i Suleiman und Zendan-i Suleiman «، ج۱، ص۶۲۲، Archäologischer Anzeiger، Berlin، ۱۹۶۵-۱۹۶۶.
اتاق اصلی با ۴ ورودی طاقی شکل به راهرو سراسری راه می‌یابد، اما این راهرو فقط از ۳ جبهه به فضاهای پیرامون راه دارد، زیرا جبهه غربی آن با دیواری آجری به پهنای ۱۷۰ سانتی‌متر مسدود است
[۱۰۶] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۶۰، تبریز، ۱۳۴۷ش.
و آن شاید برای جدا ساختن فضای عمومی معابد از حریم اختصاصی کاخ‌ها بوده است، تا شکوه کاخ، عظمت معبد را تحت‌الشعاع قرار ندهد.
آتشکده در جبهه شمالی از طریق ایوانی باریک و بلند به حیاطی بزرگ راه می‌یافته که در جبهه شمالی و شمال شرقی آن تأسیسات خدماتی برای زایران قرار داشته است. دری از سمت شرق آتشکده به یک فضای چلیپایی شکل راه می‌یابد. این فضا از جبهه جنوبی به مجموعه فضاهای سرپوشیده، سرباز و حیاط مرکزی ایوان‌دار در بخش شمالی آن دسترسی دارد
[۱۰۷] Naumann، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
همه شواهد حاکی از آن است که تمامی این مجموعه رازآمیز، بناهای مذهبی و در خدمت آتشکده بوده‌اند. کاوشگران آلمانی اعتقاد دارند که مجموعه شرق آتشکده برای برپا داشتن برخی از مراسم آیینی و تقدیس امشاسپندان دین زردشت به‌ویژه اردویسور اناهیتا بوده است
[۱۰۸] Naumann، R، ج۱، ص۵۶-۵۲، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
آتشکده از طریق مدخلی طاق‌دار در جنوب به ایوانی مشرف به دریاچه راه می‌یابد که احتمالاً راه اختصاصی شاهان و درباریان برای شرکت در مراسم مذهبی بوده است. در مرکز این ایوان یک سکوی سنگی مکعب شکل به طول ۴ متر، ارتفاع ۵/۱ متر، با ۱۰ پله کشف شده است که سنگ‌های به کار رفته در آن، به دقت تراشیده شده، و دارای کیفیت عالی است.
[۱۰۹] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۸۶، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمدیوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.

مجموعه کاخ‌های ساسانی که در بخش غربی آتشکده و داخل حصار خشتی آغازین متمرکزند، شاملِ کاخ اختصاصی و بارعام، دو کاخ ستون‌دار و مجموعه فضاهای خدماتی و سکونتی است که برخی از آن‌ها نقشه کوشک‌مانند دارند. در دوره ایلخانان شماری از این کاخ‌ها بازسازی شده، و مورد استفاده قرار گرفته‌اند و در برخی از بخش‌ها نیز ساخت و سازهای ایلخانی، معماری دوره ساسانی را پوشش داده است.
[۱۱۰] Naumann، R، ج۱، ص۷۴، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.


۵.۱.۴ - بقایای ایوانی


چشم‌گیرترین اثر معماری در تخت سلیمان بقایای ایوانی در جبهه شمال غربی دریاچه است که ظاهراً ارتباط چندانی با سایر بناهای مجموعه ندارد و به نظر می‌رسد که از بناهای دیگر جداست، ولی احتمالاً ایوانی بوده که می‌توانسته است از سمت شمال غرب به آثار دیگر پیوسته باشد. این ایوان قرینه‌ای نیز در شمال شرق دریاچه داشته که اکنون فقط شالوده آن باقی است. این ایوان با دهانه‌ای به پهنای ۱۹ متر، ارتفاع (باقی‌مانده) ۲۲ متر و عمق ۲۷ متر است. طاق هلالی که آن را پوشش می‌داده، به تقلید از دیگر ایوان‌های رفیع دوره ساسانی، از جمله ایوان مداین ساخته شده است. ازاره ایوان با سنگ‌های قواره شده بالا آمده که در بخش بالای آن آجرهای دوره ساسانی به کار رفته است. ایوان در تغییرات بعدیِ دوره ایلخانی با آجرهایی با ابعاد کوچک‌تر مرمت شده است. بقایای گچ‌بری و کاشی روی دیوارها نشان می‌دهد که ایوان با این مصالح پوشش تزیینی داشته است. ایوان در انتها به چند اتاق کوشک مانند هشت‌گوش با پی سنگی ختم می‌شود. کاربری این اتاق‌ها معلوم نیست و هنوز کاوش این بخش کامل نشده است. از این ایوان اکنون تنها یک جرز و بخشی از خیز طاق و دیوار انتهایی آن باقی است.
[۱۱۱] Naumann، R، ج۱، ص۳۹-۴۱، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
عکسی که دونالد ویلبر در ۱۳۱۶ش/۱۹۳۷م از آن برداشته است، بنا را سالم‌تر از امروز نشان می‌دهد، و هر دو جرز آن برپا بوده است.
[۱۱۲] Godard، A، ج۱، ص۴۸، Athār-é Īrān، Paris، ۱۹۳۸.

در جبهه غربی دریاچه بقایای بناهای دوره ایلخانی از جمله کاخ اختصاصی اباقاخان، یک مسجد و یک تالار وسیع به ابعاد ۳۰۰ متر، و نیز بناهایی با کاربری‌های مختلف وجود دارد که با مصالح آجر و سنگ‌های سرخ رنگ ساخته شده، و با کاشی‌های زرین فام و لاجوردی و گچبری‌های بسیار عالی تزیین شده بودند. انبوه تکه‌های سالم و شکسته گچبری، کاشی و تزیینات دیگر معماری، سفالینه‌های سلجوقی و ایلخانی یافت شده در کاوش‌های بناهای دوره اسلامی تخت سلیمان و تنوع آن‌ها حاکی از آن است که تخت سلیمان از مراکز مهم ساخت کاشی و سفالینه اسلامی بوده است.
[۱۱۳] تصویرهای ۶۳،۶۷، Naumann، ج۱، ص۸۴-۸۸، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.


۵.۲ - زندان سلیمان و دیگر آثار مجموعه


کوه کله‌قندی شکل مجوفی به ارتفاع ۱۰۰ متر با شیب تند که از لایه‌های رسوبی تشکیل شده است، در فاصله ۵/۱ کیلومتری شمال تخت قرار دارد که به سبب هولناک بودن منظر آن از دهانه ۱۲ متری، به زندان سلیمان مشهور است. راولینسن به درستی اظهار داشته بود که پدید آمدن این کوه ناشی از فوران آتش‌فشان نبوده، بلکه بر اثر رسوب املاح گوگرد و آهک چشمه پرآبی به وجود آمده که زمانی از داخل آن می‌جوشیده است
[۱۱۴] Rawlinson، H، ج۱، ص۶۶، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.
می‌توان فرض کرد که زمانی آب دریاچه کنونی تخت سلیمان از داخل این کوه جریان می‌یافته که بعدها در لایه‌های پایین زمین مسدود شده، و از محل کنونی دریاچه ظاهر شده است. در کمرکش کوه آثار معماری هزاره ۱ق‌م، ساخته شده از سنگ و ملات به چشم می‌خورد. در دامنه غربی کوه چشمه‌های آب گرم معدنی جریان دارد.
بنابر کاوش‌های باستان شناختی، زندان سلیمان ــ که هزار متر دیوار و ششصد متر وسعت دارد ــ مکانی مقدس متعلق به قرن هفتم پیش از میلاد بوده است
[۱۱۵] هانس گئورگ اولر و زونه تساخاریسون، حفریات در زندان سلیمان، ج۱، ص۱۰۳، چاپ هانس هنینگ فون دراوستن و رودولف ناومان، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران ۱۳۷۳ش.
[۱۱۶] هانس گئورگ اولر و زونه تساخاریسون، حفریات در زندان سلیمان، ج۱، ص۱۱۷، چاپ هانس هنینگ فون دراوستن و رودولف ناومان، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران ۱۳۷۳ش.

به فاصله ۴ کیلومتری مشرق این کوه، تپه مجید به ارتفاع ۸متر ــ کـه یک گـورکان (تومولوس) هـزاره ۲ق‌م است ــ قرار دارد.
[۱۱۷] Naumann، R، ج۱، ص۱۲۲، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
مشابه این گورکان در بالای کوهی به نام طویله سلیمان مشرف به روستای احمدآباد بالا نیز وجود دارد که هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است.
[۱۱۸] Naumann، R، ج۱، ص۱۲۲، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.

در جنوب غربی تخت سلیمان و به فاصله ۱۰۰ متری آن بقایای یک جوی سنگی به طول ۳۰۰ متر و ارتفاع ۴ متر نسبت به زمین‌های پیرامونی آن وجود دارد که به اژدهای سنگی معروف است. این جوی بی‌شک از رسوبات آب دریاچه تشکیل شده، و نمایانگر آن است که آب دریاچه زمانی در این جوی جاری بوده، و بعداً مسیر آن تغییر یافته است.
[۱۱۹] Naumann، R، ج۱، ص۲۵-۲۹، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
در فاصله ۵/۷ کیلومتری شمال شرقی تخت بر بالای کوهی به نام تخت بلقیس، یک قلعه دیده‌بانی با برج و بارویی از دوره ساسانی به همین نام باقی است که از سنگ‌های مطبّق کوه و ملات ساروج ساخته شده، و بی‌تردید یک قلعه نظامی برای حفاظت از تخت سلیمان بوده است،
[۱۲۰] Naumann، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
و ممکن است تأسیسات یک آتشکده بوده باشد.
[۱۲۱] رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۷، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.


۶ - تحولات در تخت سلیمان



با این‌که باستان‌شناسان لایه‌های ضعیف و خرده آثاری از استقرار دوره هخامنشی (سده ۵ق‌م) و دوره پارتی (سده ۳ق‌م) در تخت سلیمان به دست آورده‌اند
[۱۲۲] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۴، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمدیوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
اما کشف آثار معماری و اشیاء دوره ساسانی مانند سکه‌های پیروز اول و تئودوزیوس دوم، امپراتور بیزانس، و نیز نتیجه آزمایش‌های رادیو کربن موجب شد که طرح آغازین بناهای برجای مانده را متعلق به سده ۵م بدانند
[۱۲۳] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۷، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
ضمن کاوش‌های باستان‌شناختی یک دیوار خشتی با پهنای ۱۲ متر در جبهه شمالی محوطه که شامل دروازه شمالی بود، یافت شد که به نخستین دوره شکل‌گیری آثار تخت سلیمان در دوره ساسانی تعلق داشت.
[۱۲۴] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۷، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.

کشف سکه‌ها و مهرهای قباد اول (۴۸۷-۵۳۱م) روی بقایای دیوارِ خشتی دوره قدیم‌تر، نمایانگر تغییر بناهای خشتی دوره ساسانی به ساختمان‌های سنگی و آجری در اوایل سده ۶م است. این دگرگونی ظاهراً به سبب درگیری‌های مذهبی و قیام‌هایی بوده است که مزدکیان در قلمرو امپراتوری ساسانی به راه انداخته بودند
[۱۲۵] Christensen، A، ج۱، ص۳۱۶ ff.، lIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
انوشیروان و خسروپرویز، آخرین پادشاهان بزرگ و قدرتمند ساسانی، با پایان دادن به این ناآرامیها، محوطه تخت سلیمان را به نیایشگاه سلطنتی و کاخ ییلاقی تبدیل کردند.
[۱۲۶] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
احتمالاً حصار سنگی بیضی شکل سراسری، پیرامون محوطه به طول ۱۲۰۰ متر با ۳۸ برج نگهبانی و دروازه جنوب شرقی در این دوران بنا شده است. خسرو پرویز در جبهه غربی آتشکده چند کاخ اختصاصی و نیز ایوانی بلند در شمال غرب دریاچه بنا کرد که می‌توانسته است قرینه‌ای در شمال شرق نیز داشته باشد.
[۱۲۷] Naumann، R، ج۱، ص۳۴-۳۵، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.

محوطه تخت سلیمان را در ۶۲۷م، سپاهیان هراکلیوس، امپراتور بیزانس ویران کردند و به آتش کشیدند
[۱۲۸] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۵۰، تبریز۱۳۴۷ش.
[۱۲۹] آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۴۶۹، ترجمه رشید یاسمی، تهران۱۳۵۱ش.
و گنجینه‌ای را که شاهان ساسانی به آتشکده اهدا کرده بودند، با خود بردند، کاوش‌های باستان‌شناختی تاراج این مکان مقدس را تأیید کرده است،
[۱۳۰] Herrmann، G، ج۱، ص۱۱۳، The Iranian Revival، Oxford، ۱۹۷۷.
پس از این تاریخ، محوطه متروک و ویران باقی ماند.
به‌رغم آثار به دست آمده از سده‌های ۳-۴ق
[۱۳۱] علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۹۷-۹۸، تبریز، ۱۳۴۷ش.
تا سده ۷ق/۱۳م که تخت سلیمان مورد توجه اباقاخان، دومین ایلخان مغول قرار گرفت و کاخ ییلاقی خود را در آن‌جا بنا کرد، این محوطه تاریخی همچنان به صورت ویران باقی بود. به دستور ایلخان مغول بناهای اصلی دوره ساسانی مانند محوطه و ایوان خسرو مرمت شد و ساخت و سازهای تازه‌ای نیز صورت گرفت.
[۱۳۲] هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۸۸، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
اما پس از فروپاشی ایلخانان، تخت سلیمان هرگز رونق و آبادانی پیشین خود را بازنیافت و به‌تدریج به شکل یک محوطه ویران و متروک باستانی درآمد.

۷ - فهرست منابع



(۱) ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۲) ابودلف، مسعر، سفرنامه، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۳) جکسن، ا و، سفرنامه، ایران در گذشته و حال، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۴) مستوفی، حمدالله ، نزهةالقلوب، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۵) سرفراز، علی‌اکبر و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، تبریز، ۱۳۴۷ش.
(۶) گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه‌نوری، به کوشش هومان خواجه نوری، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۷) موسوی، محمود، راهنمای تخت سلیمان، اورمیه، ۱۳۷۰ش.
(۸) یاقوت، بلدان.
(۹) ابن‌ اثیر، الکامل‌.
(۱۰) ابودلف، مسعر، الرسالة‌ الثانیة‌، به‌ کوشش‌ پترس‌ بولگاکف‌ و انس‌ خالدوف‌، ترجمه‌ محمد منیر مرسی‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.
(۱۱) بلاذری،‌ احمد، فتوح‌البلدان، به کوشش احمد انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۲) پورداود، ابراهیم‌، اناهیتا، به‌ کوشش‌ میترا مهرآبادی‌، تهران‌، ۱۳۸۰ش‌.
(۱۳) پورداود، ابراهیم‌، تعلیقات بر یسنا، به‌ کوشش‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.
(۱۴) سرشماری عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ (۱۳۷۵ش)، شناسنامه آبادیهای‌ کشور، شهرستان‌ تکاب‌، مرکز آمار ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
(۱۵) سرفراز، علی‌اکبر، تخت‌ سلیمان‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۴۷ش‌.
(۱۶) طبری‌، تاریخ‌.
(۱۷) فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.
(۱۸) فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۱۹) فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
(۲۰) مسعودی،‌ علی، التنبیه والاشراف، به کـوشش دخویه، لیـدن‌، ‌۱۸۹۳م‌.
(۲۱) نشریه‌ عناصـر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ مراکـز، وزارت کشور، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌.
(۲۲) نقشه جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ براساس‌ تقسیمات‌ کشوری‌، گیتاشناسی‌، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌، شم‌ ۲۹۴.
(۲۳) هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۲۴) یعقوبی،‌ احمد، تاریخ، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
(۲۵) عبداللّه قوچانی، اشعار فارسی کاشیهای تخت سلیمان، تهران۱۳۷۱ش.
(۲۶) الیزابت ناومان، «موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی»، در تخت سلیمان.
(۲۷) آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران۱۳۵۱ش.
(۲۸) اریش فریدریش اشمیت، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ترجمه آرمان شیشه گر، تهران ۱۳۷۶ش.
(۲۹) هانس گئورگ اولر و زونه تساخاریسون، «حفریات در زندان سلیمان»، در تخت سلیمان، چاپ هانس هنینگ فون دراوستن و رودولف ناومان، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران ۱۳۷۳ش.
(۳۰) رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.
(۳۱) لوتار آرنو ویلکه، «دریاچه»، در تخت سلیمان.
(۳۲) Christensen، A، lIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
(۳۳) Colledge، M A R، The Parthians، London، ۱۹۶۷.
(۳۴) Crane، M،» The Historical Documents «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
(۳۵) Godard، A، Athār-é Īrān، Paris، ۱۹۳۸.
(۳۶) Herrmann، G، The Iranian Revival، Oxford، ۱۹۷۷.
(۳۷) Huff، D،» Recherche Archéologiques à Takht-i Suleiman، Center Religieux Royal Sassanide «، Comptes-rendus de lAcadémie des inscriptions et belles-lettres، Paris، ۱۹۷۸.
(۳۸) Ker Porter، R، Travels in Georgia، Persia، Armenia، Ancient Babylonia، London، ۱۸۲۲.
(۳۹) Naumann، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
(۴۰) id and D Huff،» Takht-i Suleiman und Zendan-i Suleiman «، Archäologischer Anzeiger، Berlin، ۱۹۶۵-۱۹۶۶.
(۴۱) id et al،» Takht-i Suleiman، Bericht über die Ausgrabungen ۱۹۶۵-۱۹۷۳ «، Archäologischer Anzeiger، Berlin، ۱۹۷۵.
(۴۲) Pope، A U،» The Institutes Survey of Persian Architecture، Preliminary Report on Takht-i Sulayman، the Significance of the Site «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
(۴۳) Rawlinson، H، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.
(۴۴) Vanden Berghe، L، Archéologie de lIrān ancien، Leiden، ۱۹۵۹.
(۴۵) Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱.
(۴۶) Wilber، D N،» Summary Description of the Extant Structures «، Bulletin of the American Instifute for Iranian Art and Arehaeologh، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
(۴۷) Ammianus Marcellinus، The History، tr J C Rolfe، London، ۱۹۵۶.
(۴۸) a Christensen، A، LIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.
(۴۹) Frye، RN،» The Political History of Iran under the Sasanians «، The Cambridge History of Iran، vol III (۱)، ed E Yarshater، Cambridge، ۱۹۸۳.
(۵۰) Pliny، Natural History، tr H Rackham، London، ۱۹۴۷.
(۵۱) Strabo، The Geography، tr HL Jones، London، ۱۹۶۱.

۸ - پانویس


 
۱. نشریه‌ عناصـر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ مراکـز، وزارت کشور، ج۱، ص۵، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌.
۲. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۱، تبریز۱۳۴۷ش.
۳. نقشه جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ براساس‌ تقسیمات‌ كشوری‌، گیتاشناسی‌، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌، شم‌ ۲۹۴.
۴. سرشماری عمومی‌ نفوس‌ و مسکن‌ (۱۳۷۵ش)، شناسنامه آبادیهای‌ کشور، ج۲، ص۶، شهرستان‌ تکاب‌، مرکز آمار ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش‌.
۵. نشریه‌ عناصـر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ مراکـز، وزارت کشور، ج۱، ص۵، تهران‌، ۱۳۸۱ش‌.
۶. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.
۷. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۲۵، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۸. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۳۰، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۹. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۷۴، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۱۰. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۸۲، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۱۱. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ کوههای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ وزارت‌ دفاع و پشتیبانـی‌ نیروهای مسلح‌، ج۱، ص۱۸۷، ‌تهران‌، ۱۳۷۹ش‌.
۱۲. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۰، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۳. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۲، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۴. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۵، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۵. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۵۷، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۶. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۰، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۷. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۲، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۸. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۴، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۹. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ رودهای‌ کشور، سازمان‌ جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۶۶-۶۷، تهران، ۱۳۸۱ش.
۲۰. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.
۲۱. فرهنگ‌ جغرافیایی‌ آبادیهای‌ کشور، سازمان جغرافیایی‌ نیروهای‌ مسلح‌، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۷۴ش، ج۲۴‌.
۲۲. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۴، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۲۳. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، ج۱، ص۱۵، تخت سلیمان، تبریز، ۱۳۴۷ش.
۲۴. موسوی، محمود، راهنمای تخت سلیمان، ج۱، ص۱۰، اورمیه، ۱۳۷۰ش.
۲۵. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۴، تبریز، ۱۳۴۷ش.
۲۶. اریش فریدریش اشمیت، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ج۱، ص۱۸۳، ترجمه آرمان شیشه گر، تهران ۱۳۷۶ش.
۲۷. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۸، تبریز۱۳۴۷ش.
۲۸. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ذیل شیز.    
۲۹. ابودلف، مسعر، سفرنامه، ج۱، ص۳۸-۴۲، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.
۳۰. جکسن، ا و، سفرنامه، ایران در گذشته و حال، ج۱، ص۱۴۴-۱۶۱، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۵۲ش.
۳۱. ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل، سفرنامه ابودلف در ایران، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران ۱۳۵۴ش.
۳۲. مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، ج۱، ص۶۴.
۳۳. مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ج۱، ص۷۰، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
۳۴. دیتریش هوف، تخت سلیمان، ج۱، ص۲۵، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، در شهرهای ایران، ج۳، چاپ محمدیوسف کیانی، تهران۱۳۶۷ ش.
۳۵. ابودلف خزرجی، مسعر بن مهلهل، سفرنامه ابودلف در ایران، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران ۱۳۵۴ش.
۳۶. مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، ج۱، ص۶۴.
۳۷. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج ۳، ص ۳۵۴.    
۳۸. Vanden Berghe، L، ج۱، ص۱۱۸، Archéologie de lIrān ancien، Leiden، ۱۹۵۹.
۳۹. Colledge، M A R، ج۱، ص۴۴، The Parthians، London، ۱۹۶۷.
۴۰. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۴، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۴۱. Colledge، M A R، ج۱، ص۴۴-۴۵، The Parthians، London، ۱۹۶۷.
۴۲. Crane، M، ج۱، ص۸۸،» The Historical Documents «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
۴۳. Rawlinson، H، ج۱، ص۳۷، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.
۴۴. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۲، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۴۵. سرفراز، علی‌اکبر، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۲۶-۲۷، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۴۷ش‌.
۴۶. مسعودی،‌ علی، التنبیه والاشراف، ج۱، ص‌۸۳.    
۴۷. پورداود، ابراهیم‌، تعلیقات بر یسنا، ج۲، ص۱۳۷، به‌ کوشش‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.
۴۸. پورداود، ابراهیم‌، اناهیتا، ج۱، ص۳۲۴، به‌ کوشش‌ میترا مهرآبادی‌، تهران‌، ۱۳۸۰ش‌.
۴۹. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۳، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۵۰. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۳، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۵۱. ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک‌ و الممالک‌، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، به‌ کوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، ۱۸۸۹م‌.    
۵۲. مسعودی،‌ علی، التنبیه والاشراف، ج۱، ص‌۸۳.    
۵۳. a Christensen، A، ج۱، ص۱۶۱، LIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.
۵۴. Naumann، R، ج۱، ص۷۰، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۵۵. ابودلف، مسعر، سفرنامه، ج۱، ص۴۰، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.
۵۶. طبری‌، محمد بن جریر، تاریخ‌ طبری‌، ج۲، ص۷۵- ۷۷.    
۵۷. a Christensen، A، LIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۳۶.
۵۸. آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۴۴۳، ترجمه رشید یاسمی، تهران۱۳۵۱ش.
۵۹. Frye، RN، ج۱، ص۱۶۹،» The Political History of Iran under the Sasanians «، The Cambridge History of Iran، vol III (۱)، ed E Yarshater، Cambridge، ۱۹۸۳.
۶۰. بلاذری،‌ احمد، فتوح‌ البلدان، ج۱، ص۳۱۷.    
۶۱. طبری‌، محمد بن جریر، تاریخ‌ طبری‌، ج۴، ص۱۵۴-۱۵۵.    
۶۲. ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل‌ فی التاریخ، ج۳، ص۲۷.    
۶۳. یعقوبی،‌ احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۶.    
۶۴. ابودلف، مسعر، الرسالة‌ الثانیه، ج۱، ص۳۰-۴۰، به‌ کوشش‌ پترس‌ بولگاکف‌ و انس‌ خالدوف‌، ترجمه‌ محمد منیر مرسی‌، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.
۶۵. مسعودی،‌ علی، التنبیه والاشراف، ج۱، ص۸۳.    
۶۶. مسعودی،‌ علی، التنبیه والاشراف، ج۱، ص۸۳.    
۶۷. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۱۰، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۶۸. مستوفی، حمدالله، نـزهة القلـوب‌، ج۱، ص۶۴، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
۶۹. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۱۰، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۷۰. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۳، ص۲۵، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۷۱. گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ج۱، ص۲۰۶، ترجمه فتحعلی خواجه‌نوری، به کوشش هومان خواجه نوری، تهران، ۱۳۴۸ش.
۷۲. Rawlinson، H، ج۱، ص۵۱، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.
۷۳. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۱۸.
۷۴. اریش فریدریش اشمیت، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۴، پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران، ترجمه آرمان شیشه گر، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۵. Pope، A U، ج۱، ص۷۱ ff.،» The Institutes Survey of Persian Architecture، Preliminary Report on Takht-i Sulayman، the Significance of the Site «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
۷۶. Crane، M، ج۱، ص۸۴ ff.،» The Historical Documents «، Bulletin of the American Institute for Iranian Art and Archaeology، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
۷۷. Wilber، D N، ج۱، ص۹۲-۱۰۹،» Summary Description of the Extant Structures «، Bulletin of the American Instifute for Iranian Art and Arehaeologh، New York، ۱۹۳۷، vol V) ۲ (.
۷۸. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۰۱، تبریز۱۳۴۷ش.
۷۹. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۰۲، تبریز۱۳۴۷ش.
۸۰. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، تهران۱۳۷۱ش.
۸۱. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۵۸ ـ۶۳، تهران۱۳۷۱ش.
۸۲. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۴۴، تهران۱۳۷۱ش.
۸۳. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۷۹، تهران۱۳۷۱ش.
۸۴. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۵۴ ـ ۵۵، تهران۱۳۷۱ش.
۸۵. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ص۴۴ـ۵۰، تهران۱۳۷۱ش.
۸۶. قوچانی، عبداللّه، اشعار فارسی کاشی‌های تخت سلیمان، ج۱، ص۵۶ ـ۵۷، تهران۱۳۷۱ش.
۸۷. الیزابت ناومان، موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی در تخت سلیمان، ج۱، ص۳۳.
۸۸. لوتار آرنو ویلکه، دریاچه در تخت سلیمان، ج۱، ص۵۰ ـ۵۳.
۸۹. مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، ج۱، ص۶۴.
۹۰. رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ج۱، ص۳۵، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.
۹۱. رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ج۱، ص۳۹، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.
۹۲. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۱۱۸، تبریز۱۳۴۷ش.
۹۳. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۳.
۹۴. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۶.
۹۵. ابودلف، مسعر، سفرنامه، ج۱، ص۴۰، به‌کوشش مینورسکی، ترجمه ابوالفضل‌طباطبایی، تهران، ۱۳۴۲ش.
۹۶. مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
۹۷. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۶.
۹۸. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۸.
۹۹. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۹-۴۰.
۱۰۰. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۹.
۱۰۱. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۳۳.
۱۰۲. id et al،» Takht-i Suleiman، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۸، Bericht über die Ausgrabungen ۱۹۶۵-۱۹۷۳ «، Archäologischer Anzeiger، Berlin، ۱۹۷۵.
۱۰۳. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۵۴-۶۵.
۱۰۴. Von der Osten، H H and R Naumann، Takht-i Suleiman، Berlin، ۱۹۶۱، ص۵۷.
۱۰۵. id and D Huff،» Takht-i Suleiman und Zendan-i Suleiman «، ج۱، ص۶۲۲، Archäologischer Anzeiger، Berlin، ۱۹۶۵-۱۹۶۶.
۱۰۶. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۶۰، تبریز، ۱۳۴۷ش.
۱۰۷. Naumann، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۰۸. Naumann، R، ج۱، ص۵۶-۵۲، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۰۹. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۸۶، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمدیوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۱۱۰. Naumann، R، ج۱، ص۷۴، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۱۱. Naumann، R، ج۱، ص۳۹-۴۱، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۱۲. Godard، A، ج۱، ص۴۸، Athār-é Īrān، Paris، ۱۹۳۸.
۱۱۳. تصویرهای ۶۳،۶۷، Naumann، ج۱، ص۸۴-۸۸، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۱۴. Rawlinson، H، ج۱، ص۶۶، C،» Notes on a Journey from Tabris through Persian Kurdistan to the Ruins of Takht-i Suleiman in Oct and Nov ۱۸۳۸ «، Journal of The Royal Geographical Society، London، ۱۸۴۱، vol X، Schmidt، E F، Flights over Ancient Cities of Iran، Chicago، ۱۹۴۰.
۱۱۵. هانس گئورگ اولر و زونه تساخاریسون، حفریات در زندان سلیمان، ج۱، ص۱۰۳، چاپ هانس هنینگ فون دراوستن و رودولف ناومان، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران ۱۳۷۳ش.
۱۱۶. هانس گئورگ اولر و زونه تساخاریسون، حفریات در زندان سلیمان، ج۱، ص۱۱۷، چاپ هانس هنینگ فون دراوستن و رودولف ناومان، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران ۱۳۷۳ش.
۱۱۷. Naumann، R، ج۱، ص۱۲۲، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۱۸. Naumann، R، ج۱، ص۱۲۲، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۱۹. Naumann، R، ج۱، ص۲۵-۲۹، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۲۰. Naumann، R، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۲۱. رودولف ناومان، ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۷، ترجمه فرامرز نجد‌سمیعی، تهران۱۳۷۴ش.
۱۲۲. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۴، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمدیوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۱۲۳. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۷، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۱۲۴. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۷۷، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۱۲۵. Christensen، A، ج۱، ص۳۱۶ ff.، lIran sous les Sassanides، Copenhagen، ۱۹۴۴.
۱۲۶. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۱۲۷. Naumann، R، ج۱، ص۳۴-۳۵، Die Ruinen von Tacht-e Suleiman und Zendan-e Suleiman، Berlin، ۱۹۷۷.
۱۲۸. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۵۰، تبریز۱۳۴۷ش.
۱۲۹. آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۴۶۹، ترجمه رشید یاسمی، تهران۱۳۵۱ش.
۱۳۰. Herrmann، G، ج۱، ص۱۱۳، The Iranian Revival، Oxford، ۱۹۷۷.
۱۳۱. علی‌اکبر سرفراز و محمدیوسف کیانی، تخت سلیمان، ج۱، ص۹۷-۹۸، تبریز، ۱۳۴۷ش.
۱۳۲. هوف،‌ دیتریش، تخت‌ سلیمان‌، ج۱، ص۷۸۸، ترجمه‌ فرامرز نجد سمیعی‌، شهرهای‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ محمد یوسف‌ کیانی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.


۹ - منبع



مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تخت سلیمان»، شماره ۵۸۱۸.    
بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «تخت سلیمان»، شماره۳۳۵۹.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.