بشر بن ابی خازمبِشْرِ بْنِ اَبی خازِم، فرزند عمرو بن عوف، از بنی اسد، شاعر اواخر عصر جاهلی بود. فهرست مندرجات۲ - مدیحه سرایی برای حاتم ۳ - حوادث مهم در زندگی بشر ۳.۱ - زمان حوادث مذکور ۴ - کشاکش بشر با اوس ۵ - اسارت بشر ۶ - روایت مرگ بشر ۷ - دیوان وی ۷.۱ - جمعآوری دیوان بشر ۷.۲ - شروح نوشته شده بر دیوان ۷.۳ - اهمیت اشعار وی ۷.۴ - سیر تاریخی چاپ ۷.۵ - کلمات فارسی در دیوان وی ۸ - فهرست منابع ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - معرفی اجمالینام پدرش به نقل ابن شجری «عَمرو» است. از اوایل زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. بشر هم در شعر اعتبار داشت و هم جنگجویی دلاور بود؛ با اینهمه، کسی شرح جامعی از زندگی و شعر او به دست نداده است و منابع هریک تنها گوشهای از حوادث زندگی او و یا قطعاتی از آثارش را نقل کردهاند: در اواخر سده ۴ق، ضبی ۴ قصیده از او نقل کرده است، به همین سبب، بعدها، در شروح مفضلیات او به بسیاری از حوادث مربوط به او اشاره کردهاند. در آغاز سده ۳ق، ابن سلام نامش را در طبقه دوم شاعران بزرگ جاهلی نهاده، سپس ابن حبیب در اسماء المغتالین یکی از حوادث زندگی او را آورده است. جاحظ علاوه بر چندین استشهاد در الحیوان، به جعلی بودن بسیاری از اشعار منسوب به او تصریح میکند. ابن قتیبه از معارضه او با اوس و وجود «اقواء» در شعرش سخن میگوید. مبرد نیز در الکامل به کشاکش میان او و اوس اشاره میکند. ابوزید قرشی، یکی از قصاید او را در شمار «مُجمهرات» خود مینهد. در سده ۴ق ابوالفرج اصفهانی، داستان رابطه او را با حاتم طائی - که گویا سراسر ساختگی است - بر روایات پیشین میافزاید و مرزبانی موضوع «اِقواء» در شعر او را تکرار میکند. در سده ۶ق روایت مبرد عیناً در ثمار القلوب ثعالبی بازگو میشود. در سده ۵ق ابن شجری قطعاتی از او را در برگزیدههای خود نقل میکند. سرانجام در سده ۱۱ق، خزانة الادب عبدالقادر بغدادی یکی از منابع مهم میگردد، زیرا بغدادی بیش از همه به شرح احوال او پرداخته است و افزون بر این، ادعا میکند که مجموعهای از اشعار او را که ابوعبیده در سده ۳ق گردآوری کرده بود، در اختیار داشته است. ۲ - مدیحه سرایی برای حاتمدر منابع از همراهی او با عُبیدبن اَبرَص (مقتول در ۶۰۶ میلادی) و نابغه ذُبیانی، شاعر بزرگ عرب (متوفی ۱۸ پیش از هجرت) و دیدارشان با حاتم طایی و مدیحه سرایی هر کدام از ایشان درباره بخشندگی حاتم، و سفرشان به حیره و ملاقاتشان با نُعمان بن منذر ماءالسَّماء، پادشاه لَخْمی، سخن گفته شده است [۲]
ابن بکّار، زبیر، الاخبارالموفقیات، ج۱، ص۴۱۳، چاپ سامی مکی العانی، بغداد ۱۹۷۲.
[۳]
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۳۶۶ـ ۳۶۷، بیروت (بی تا).
[۴]
ابن قاسم قالی، اسماعیل، کتاب ذیل الامالی والنّوادر، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۵]
بغدادی، عبدالقادر، خزانة الارب و لب لباب لسان العرب، ج۳، ص۱۲۸، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
در برخی از منابع [۶]
عسکری، حسن بن عبدالله، جمهرة الامثال، ج۱، ص۳۳۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۴/۱۹۶۴)، چاپ افست بیروت (بی تا).
نیز ابیاتی از بشر در بحر رجز، همراه با گفتاری کوتاه از وی در ستایش حاتم، وجود دارد که آنها را در دیوانش نمییابیم.۳ - حوادث مهم در زندگی بشراز آنجا كه زندگى بشر، با حوادث دو جنگ نسبتاً مهم عصر جاهلى درآميخته است، ناگزير روايات مربوط به ايامالعرب نيز به او پرداختهاند شرح مفضليات، ابن عبدربه، ابن اثیر، و اخيراً جادالمولى و ديگران. از ميان معاصران، هارتيگان نخستين كسى است كه به زندگى او پرداخته است. آنگاه در ۱۹۹۱م، عادلفريجات، كتاب بشر بن ابى خازمالاسدي، حياته و شعره را نگاشت؛ اما او چيز تازهاي بر آنچه عزت حسن در مقدمه ديوان نگاشته، نيفزوده است. با اينهمه، جزئياتى كه درباره تكتك قصايد و انتساب اشعار به شاعران گوناگون آورده، گاه سودمند است در شرح احوال بشر، دو حادثه مذکور است که تا حدودی اعتبار تاریخی دارند: یکی یوم جنگ نِسار است و دیگری یوم جِفار. جنگ نخست میان بنی اسد و همپیمانان ایشان، ضبه، طی و غطفان در برابر بنی عامر و همپیمان اصلیشان بنی سعد تیره تمیم رخ داد و در آن بنی اسد پیروز شدند و بسیاری از مردان دشمن را کشتند. انگیزه جنگ جفار آن بود که بنیتمیم در پی گرفتن انتقام برآمدند؛ اما بنی اسد بار دیگر بر آنان پیروز شدند. بشر در این جنگ حضور فعال داشت و در هجای بنی تمیم چندان اصرار ورزید که از سوی دیگران سرزنش شد. اشارات بشر به این جنگها و به ویژه یادآوری نام سران جنگجو قابل عنایت است. [۸]
حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم، ج۱، ص۲۳_ ۲۵.
۳.۱ - زمان حوادث مذکورزمان این دو نبرد، مانند همه ایامالعرب روشن نیست. در النقائض ابوعبیده، [۹]
ابوعبیده، معمر، النقائض نقائض جریر و فرزدق، ج۲، ص۷۹۰، بیروت، دارالکتاب العربی.
تاریخ ۲۷ سال پیش از مبعث، یعنی حدود سال ۵۸۳م آمده است، اما گروهی از مستشرقان حدود ۱۰ سال پیش از آن را ترجیح دادهاند. [۱۰]
فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۶۴، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
تعیین تاریخ این حوادث، از آن جهت اهمیت دارد که میتواند ما را به تعیین محدوده زمانی زندگی بشر راهنمایی کند و سرانجام به آنجا برساند که بگوییم بشر «اندکی پیش از اسلام» میزیسته است. در روایت دیگری که جاحظ آورده، [۱۴]
جاحظ، عمرو، الحیوان، ج۶، ص۲۷۸، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۹م.
آمده است که در نبردی معروف به فِجار، هم حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرکت داشته است، هم بشر.۴ - کشاکش بشر با اوسمهمترین حوادثی که اساس زندگینامه بشر، و نیز دستمایه بخش اعظم دیوان را تشکیل میدهد، داستان کشاکش او با اوس بن حارثه مهتر قبیلهای از قوم طیء است که البته بنا به روال همیشگی اینگونه اخبار از رگههای افسانهآمیز آکنده است: نعمان بن منذر (حک ۵۸۰ - ۶۰۲م) بزرگان عرب را به حیره خوانده بود تا در مراسمی، بر تن شریفترین آنان خلعتی گرانبها بپوشاند. این جامه افتخار، سرانجام به اوس بن حارثه رسید. سران دیگر قبایل به خصوص بنی عدی بن اخزم به خشم آمدند و از حطیئه خواستند که اوس را هجو کند و در برابر، ۳۰۰ ناقه بستاند هم زمانی بشر با حطیئه که گویا تا زمان معاویه زنده بود، قابل توجه است. حطیئه سرباز زد، اما بشر کار را بر عهده گرفت و اوس را آماج هجاهای گزنده خویش قرار داد (۶قصیده در دیوان). به آسانی میتوان حدس زد که جایزه قبایل، تنها انگیزه او در این اقدام پر مخاطره نبوده است و شاید بتوان رقابتهای کهن نژادی - قبیلهای را علت اصلی آن دانست. این هجاهای گزنده، اوس را سخت خشمناک کرد، چندان که سوگند خورد که بشر را در آتش بسوزاند؛ اما بشر به هجاگویی ادامه داد. [۱۵]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۹۱، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
سرانجام، اوس به او حمله آورد و شتران را بازستاند. بشر در درون قبیله خود پناه گرفت و باز هجا گفت و به قدرت قبیله خویش بالید. [۱۶]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۴، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
[۱۷]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۲۱_۲۳، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
اوس به یاری عشیره جدیله از طیء بر بنی اسد تاخت. از آن پس، دیگر هیچ قبیلهای جرات آن را نیافت که بشر گریزان را پناه دهد. [۱۸]
مبرد، محمد، الکامل، ج۱، ص۲۳۱ ۲۳۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و شحاته، قاهره، مکتبة نهضة مصر.
[۱۹]
ثعالبی، عبدالملک، ثمارالقلوب، ج۱، ص۱۱۸ ۱۱۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۵م.
[۲۱]
حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم، ج۱، ص۲۵_ ۲۸.
این نبرد اخیر همان است که «یوم ظهر الدهناء» نیز خوانده شده است. ۵ - اسارت بشرماجرای اسیر شدن او به دست اوس نیز مانند دیگر روایات، چند گونه است: در روایت اولِ ابوعبیده، [۲۳]
بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، ج۴، ص۴۴۴، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
وی به عشیره نَبهان از طیء حمله کرد، اما زخم برداشت و اسیر شد. اوس در برابر ۲۰۰ شتر، او را از بنی نبهان گرفت. در روایت دوم، [۲۴]
بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، ج۴، ص۴۴۵، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
بشر اسیر تیرهای شد که با اوس خویشاوندی داشتند، و ایشان او را به اوس تحویل دادند. در روایتسوم، بشر در جست و جوی پناه، نزد جندب از بنی کلاب رفت و او برخلاف آیین مهمانداری، او را به اوس سپرد. [۲۷]
فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۱۰۵، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
آزادی بشر که گویند به میانجیگری مادر اوس رخ داد، در شاعر اثری ژرف نهاد، چندان که سوگند خورد دیگر کسی جز اوس را مدح نگوید. منابع کهن اشاره میکنند که او در برابر ۵قصیده هجا، ۵قصیده در مدح اوس سرود. [۳۰]
بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، ج۴، ص۴۴۴_ ۴۴۵، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
اما عزت حسن [۳۱]
حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم، ج۱، ص۳۱.
تصریح میکند که در دیوان، در مدح و هجای اوس، ۶قصیده یافته است.۶ - روایت مرگ بشرروایت مرگ بشر نیز از سخنان افسانهآمیز تهی نیست: در اثنای نبرد با بنی صَعصَعه، خواست جوانی را به اسارت گیرد، جوان تیری به قلب او زد، با اینهمه، شاعر جنگآور او را دربند کشید، اما چون شب هنگام مرگ خود را نزدیک دید، جوانمردانه آزادش کرد؛ سپس افراد بنی اسد گرد او جمع شدند و خواستند که وصیت کند. وی قصیدهای خطاب به دخترش عمیره سرود و در آن ماجرای مرگ خود را شرح داد. [۳۲]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۲۴_۳۰، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
این داستان و قصیده رثا در بسیاری از منابع آمده است [۳۳]
ابن حبیب، محمد، «اسماءالمغتالین»، نوادر المخطوطات، ج۱، ص۲۱۴_ ۲۱۵، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۳۷۴ق/۹۵۴م.
[۳۴]
مرزبانی، محمد، معجمالشعراء، ج۱، ص۲۲۲، به کوشش ف کرنکو، قاهره، ۳۵۴ق.
[۳۶]
بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، ج۲، ص۴۴۱_ ۴۴۲، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
و به رغم اعتباری که برای این قصیده قائل شدهاند، نمیتوان با جاحظ [۳۷]
جاحظ، عمرو، الحیوان، ج۶، ص۲۷۹، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۹م.
که آن را جعلی میداند، هم داستان نشد.خبر دیگری را نیز ابن قتیبه و ابوالفرج اصفهانی [۳۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۶۷، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۹۷۰م.
و بغدادی [۴۰]
بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، ج۳، ص۱۲۸_ ۱۲۹، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
و دیگران آوردهاند که با وجود اصرار بعضی بر صحت آن، [۴۱]
فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۷۹_ ۸۴، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
از هر جهت ساختگی مینماید، و آن ماجرای رفتن بشر به همراهی عبید بن ابرص و نابغه ذبیانی، به سوی نعمان بن منذر و ملاقات با حاتم طائی در نیمه راه سفر است.۷ - دیوان ویدیوان بشر شامل ۴۶ قطعه و قصیده (۷۹۷ بیت) و شماری بیت پراکنده (که افزون بر اینها ۱۰ قطعه نیز با عنوان زیادات به دیوان ملحق شده است) رنگ و بوی جاهلی دارد. بسیاری از قطعات فخر و مدح و رثا [۴۲]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۱۲۳، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
و وصف و مقدمههای تغزلی در آغاز قصاید، در واژگان و تعابیر، اصیل به نظر میآید. قطعاتی که در آنها سگان شکاری و گاوان وحشی گریزنده وصف شدهاند، بیش از همه چشمگیر است، به خصوص که گاه در قطعات گوناگون، چارچوب تقریباً یگانهای - که گمان تقلید و تکرار در خیال بر نمیانگیزد - به کار رفته است. [۴۳]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۵۱، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
[۴۴]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۵۵، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
بدیهی است که در نظر جاحظ دایر بر جعلیبودن انبوهی شعر منسوب به او هیچ تردید نباید کرد. دانشمندان کهن به شعر بشر عنایت بسیار داشتهاند. هم دیوانش را چندبار جمع آوردهاند و هم به ابیات او استشهاد کردهاند؛ اما یک نکته از آغاز نظر همه را جلب کرده است و آن وجود «اقواء» اختلاف حرکت قافیه در ابیات در شعر اوست. این پدیده که در شعر کهن عرب فراوان است، احتمالاً زاییده شیوه ادای شعر و وقف در پایان ابیات بوده، نه خطای شاعر. [۴۶]
ابن قتیبه، عبیدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۴۵_ ۱۴۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۲م.
[۴۷]
گودفروادومونبین، موریس، مقدمة الشعر و الشعرای ابن قتیبه، ج۱، ص۱۹۷، ترجمة آ آذرنوش، تهران، ۳۶۳ش.
[۴۸]
فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۳۳۱_ ۳۳۶، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
۷.۱ - جمعآوری دیوان بشرشعرشناسان عرب از سده۳ق به جمعآوری دیوان بشر همت گماشتند. اصمعی و ابن سکیت هریک دیوانی گرد آورده بودهاند. [۴۹]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۷۸.
دیوان شعر بنی اسد هم که سُکّری تدارک دیده بود، [۵۰]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۸۰.
بیگمان آثار بشر را در برداشته است. روایت و شرح ابوعبیده تا سده ۱۱ق باقی بود و عبدالقادر بغدادی نسخهای به خط کوفی از آن در دست داشته، [۵۱]
بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، ج۴، ص۴۴۰، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
و هنوز نسخهای که عزت حسن چاپ کرده است، نمیدانیم گردآورده کیست. در این میان، سخن فرزدق [۵۲]
فرزدق، دیوان، ج۱، ص۴۹۳، به کوشش علی فاعور، بیروت، ۴۰۷ق/۹۸۷م.
که گفته است: «کتاب مجملی» از اشعار بشر را در اختیار داشته، غریب مینماید. [۵۳]
فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۱۲۷، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
در زمان حاضر، نخست اروپاییان بودند که به شعر بشر عنایت ورزیدند. حتی گرونباوم به جمعآوری اشعار او، از کتابهای ادب همت گماشت. این مجموعه را (شامل ۲۱۵بیت) که از نظر بلاشر و عزت حسن پنهان مانده، [۵۴]
فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۱۳۲، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
نقد کرده، و به خصوص به موارد خلط میان ابن ابی خازم و ابن حازم اشاره نموده است.سرانجام در ۱۹۶۱م، عزتحسن، بر اساس دو نسخهای که در ترکیه یافته بود، به چاپ دیوان اقدام کرد. بعدها نسخه دیگری در بصره یافت شد و حسن، در چاپ ۱۹۷۲م، اضافات آن را نیز در پایان دیوان افزود (۱۵۵بیت در ۱۰قصیده). [۵۵]
حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشر بن ابی خازم هم، ج۱، ص۴۴.
[۵۶]
حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشر بن ابی خازم هم، ج۱، ص۲۸۳.
چاپ اول دیوان را بلاشر، معرفی کرد. چاپ دوم، به رغم اضافات، مورد نقد شدید فریجات قرار گرفته است. وی ۳۶ بیت دیگر در منابع یافته که در دیوان نیامده است. [۵۷]
فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۱۴۱_ ۱۴۸، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
۷.۲ - شروح نوشته شده بر دیوانراوی موثق مکتب کوفه، مُفضَّل ضَبّی (متوفی ۱۶۸ یا۱۷۸ ق)، نیز شعر بشر را نقل کرده است. [۵۸]
ضبّی، مفضّل، المفضّلیّات، ج۱، ص۳۲۹ ۳۴۸، چاپ احمدمحمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۶۱/۱۹۴۲).
ابوعُبَیده مَعمَربن مُثنّی (۱۱۰ـ۲۰۹)، ادیب و نحوی و لغوی عرب، بر دیوان بشر شرحی نوشته بوده که بغدادی (متوفی ۱۰۹۳) نسخه آن را در اختیار داشته است. [۵۹]
بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانة الارب و لب لباب لسان العرب، ج۲، ص۲۶۲، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
در منابع دیگر نیز از این شرح نقل شده که پیداست، مؤلفان آن را در اختیار داشتهاند. [۶۰]
ابن انباری، الاضداد، ج۱، ص۸۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
همچنین اصمعی (متوفی ۲۱۶) بر دیوان بشر، شرحی نوشته است که ابن ندیم [۶۱]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۵۸، بیروت (بی تا).
از آن نام برده است.در سده سوم هجری هم دو تن از ادیبان بزرگ اسلامی، ابن السِکیّت (متوفی ۲۴۳یا۲۴۶) و ابوسعید سُکّری (متوفی ۲۷۵)، شعرهای بشر را نقل یا شرح کردهاند. [۶۲]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۵۸، بیروت (بی تا).
عباراتی دالّ بر این موضوع در ابتدای برخی از قطعهها و قصیدههای دیوان بشر دیده میشود.۷.۳ - اهمیت اشعار ویشعر بشر به دلیل اهمیتی که داشته، در مکتب کوفه و بصره راویان و شارحان ویژه یافته، و به همت ابو علی قالی (متوفی ۳۵۶)، به اندلس (اسپانیای اسلامی) نیز رفته است و حتی سه بیت از شعر او، که اکنون در دیوانش نیست، در آثار بزرگان ادب اندلس دیده میشود. [۶۳]
ابن قاسم قالی، اسماعیل، البارع فی اللغة، ج۱، ص۵۲۴، چاپ هاشم طعان، بیروت ۱۹۷۵.
[۶۴]
معافری سرقسطی، سعید بن محمد، الافعال، ج۳، ص۴۱۸، چاپ حسین محمد محمدشرف و محمدمهدی علاّ م، قاهره ۱۹۷۵ـ ۱۹۷۸.
۷.۴ - سیر تاریخی چاپدر ۱۳۴۰ ش /۱۹۶۱ دکتر عزّة حسن دیوان بشر را در دمشق از سوی وزارة الثقافه چاپ، و سپس در ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۳ با افزودههایی تجدید چاپ کرده است. [۶۵]
فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، ص۱۸۴، ج ۲، جزء۲، نقلة الی العربیة محمد فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۶۶]
عادل فریجات، بشر بن ابی خازم الاسدی حیاته و شعره، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۶۷]
فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی حیاته و شعره، ج۱، ص۱۷۹ـ۱۸۰، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
نسخهای خطی نیز از دیوان بشر را حمد الجاسر شناسایی کرده که در چاپهای نامبرده، از آن استفاده نشده است. [۶۸]
فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی حیاته و شعره، ج۱، ص۱۷۹ـ۱۸۰، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۷.۵ - کلمات فارسی در دیوان ویدر دیوان او چند کلمه فارسی آمده است که باید همه از معربات کهن باشند، نه واژههای فارسی نو رسیده مانند آنچه در دیوان اعشی ملاحظه میشود: جُناح = گناه، واژه قرآنی؛ [۶۹]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۴۸، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
جُؤذر = گوذر؛ [۷۰]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۱۱۹، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
[۷۱]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۱۵۳، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
دهقان = دیهگان؛ [۷۲]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۱۱۳، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
این کلمه به رغم اهمیت فراوان، تنها یکبار در شعر اعشی دیده شده است؛ صَرِد = سرد؛ [۷۳]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۵۵، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
کافور پهلوی، kafur؛ [۷۴]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۱۹۶، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
لجام = لگام، [۷۵]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۱۸۹، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
نیز ملجم؛ مسک = مشک. [۷۶]
ابن ابى خازم، بشر، ديوان، ص۴۴_۴۸، به كوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
[۷۷]
آذرنوش، آذرتاش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، ج۱، ص۱۲۸، تهران، ۳۷۴ش.
۸ - فهرست منابع(۱) آذرنوش، آذرتاش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران، ۳۷۴ش. (۲) ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ. (۳) ابن حبیب، محمد، «اسماءالمغتالین»، نوادر المخطوطات، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۳۷۴ق/۹۵۴م. (۴) ابن شجری، هبةالله، مختارات شعراءالعرب، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م. (۵) ابن عبدربه، احمد، العقدالفرید، به کوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، ۴۰۴ق/۹۸۳م. (۶) ابن قتیبه، عبیدالله، الشعر و الشعراء، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۲م. (۷) ابن ندیم، الفهرست. (۸) ابوعبیده، معمر، النقائض نقائض جریر و فرزدق، بیروت، دارالکتاب العربی. (۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۹۷۰م. (۱۰) ابن ابی خازم، بشر، دیوان، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م. (۱۱) بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م. (۱۲) ثعالبی، عبدالملک، ثمارالقلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۵م. (۱۳) جاحظ، عمرو، الحیوان، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۹م. (۱۴) حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم. (۱۵) فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م. (۱۶) گودفروادومونبین، موریس، مقدمة الشعر و الشعرا یابن قتیبه، ترجمة آ آذرنوش، تهران، ۳۶۳ش. (۱۷) مبرد، محمد، الکامل، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و شحاته، قاهره، مکتبة نهضة مصر. (۱۸) مرزبانی، محمد، معجمالشعراء، به کوشش ف کرنکو، قاهره، ۳۵۴ق. (۱۹) فرزدق، دیوان، به کوشش علی فاعور، بیروت، ۴۰۷ق/۹۸۷م. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بشر بن ابی خازم»، شماره۴۸۹۶. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بشر بن ابی خازم»، شماره۱۳۸۱. ردههای این صفحه : تراجم | شاعران عرب | شخصیت های عصر جاهلیت | عصر جاهلیت | مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی | مقالات دانشنامه جهان اسلام
|