بالهوندبالهوَنْد، یا بالَوَنْد، بالاوند، از طوایف لر پشتکوه ساکن ناحیه هُلیلان در استان ایلام میباشد. ۱ - نامگذاریواژه بالهوند از دو بخش «باله» و پسوند نسبت «وند» ترکیب یافته است. باله را نام نیای بزرگ خاندان اسفندیاری و بنیادگذار طایفه بالهوند دانستهاند [۱]
سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج۱، ص۷۹۱.
که به صورتهای بلیوند، بالیوند و بالیلوند نیز آمده است. [۲]
مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، ج۱، ص۸۲.
[۳]
زنگنه، مظفر، دودمان آریایی - کرد و کردستان، ج۱، ص۲۲۲.
۲ - سازمان ایلی اجتماعیطایفه بالهوند به چند تیره، و برخی از تیرهها به چند شاخه تقسیم میشوند: محمدامین زکی در کتاب کورد و کوردستان به این طایفه اشاره میکند و شمار جمعیت آنها را ۵۰۰، ۱ تن میداند. [۴]
زکی، محمدامین، کورد و کوردستان، ج۱، ص۳۸۵.
در خلاصه تاریخ الکرد و کردستان وی، بالهوند یکی از شاخههای پنجگانه طایفه هلیلانی به شمار آمده است. [۵]
زکی، محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان، ج۱، ص۴۴۱.
سلطانی بالهوند را نام یک طایفه بزرگ شامل تیرههای گوناگون آورده است. [۶]
سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج۱، ص۷۸۹.
۳ - موقعیت جغرافیاییبالهوندها در منطقه هلیلان پراکندهاند. جلگه وسیع هلیلان به طول ۱۲ کم و عرض ۶ کم در طرفین رودخانه سیمره واقع است. طایفه بالهوند ساکن در دشت هلیلان پیشتر کوچرو بودند و برای ییلاق و قشلاق به تپههای اطراف و یا دو طرف دشت کوچ میکردند. [۷]
رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران - لرستان، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳.
از آنجا که فاصله ییلاق و قشلاق این منطقه کوتاه بود، بالهوندهای هلیلان همه یکجانشین شدند و کوچ را رها کردند. [۸]
گزارش وضع موجود جامعه عشایری ایران، سمینار بررسی مسائل جامعه عشایری ایران، ج۲، ص۷۵.
[۹]
مطالعات جامع توسعه اجتماعی، اقتصادی جامعه عشایری ایران، ج۱، ص۱۰۲.
گروهی از بالهوندهای منطقه زردلان که گرمسیر هلیلان است، اسکان یافتهاند. این گروه که حدود ۴۹۲ خانوارند، تا ۱۳۷۷ش کوچ میکردهاند [۱۰]
سرشماری اجتماعی، اقتصادی عشایر کوچنده (۱۳۷۷ش) استان کرمانشاه، مرکز آمار ایران، ج۱، ص۳۱.
[۱۱]
مطالعات جامع توسعه اجتماعی، اقتصادی جامعه عشایری ایران، ج۱، ص۲۲.
(که شمار آنان را در ۱۳۶۶ش ۶۰۹ خانوار آورده است).۴ - شغل و جمعیتشغل اصلی مردم بالهوند کشاورزی است. بالهوندها بنابر موقعیت مناسب آب و هوایی جلگه هلیلان، کشاورزی با رونقی دارند و با فروش محصولاتشان به خوبی زندگی میکنند. [۱۲]
رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران - لرستان، ج۱، ص۲۲۲.
[۱۳]
رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران - لرستان، ج۱، ص۲۲۴.
[۱۴]
بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۱۰۲.
شمار مردم این طایفه را در منابع گوناگون به اختلاف از ۱۰۰ تا ۰۰۰، ۱ خانوار آوردهاند. [۱۵]
Sheil، L، ج۱، ص۴۰۱، Glimpses of Life and Manners in Persia، London، ۱۸۵۶.
[۱۶]
fild H، Contributions to the Anthropology of Iran، ج۱، ص۱۷۷، Chicago، ۱۹۳۹.
[۱۷]
راولینسن، هنری، سفرنامه، ج۱، ص۱۱۲.
[۱۸]
کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۶۱.
[۱۹]
فرمانفرما، عبدالحسین، گزیدهای از مجموعه اسناد، ج۲، ص۷۹۶.
۵ - زبان و گویش و مذهبگویش مردم این طایفه لکی است که از گویشهای کردی جنوبی به شمار میآید و مردم ایلات و طوایف لکِ ناحیه سلسله و دلفان و طایفههای پیشکوه نیز به آن گویش سخن میگویند. [۲۰]
Mortensen، I D، ج۱، ص۴۵، Nomads of Luristan، Copenhagen، ۱۹۹۳.
[۲۱]
گزارش وضع موجود جامعه عشایری ایران، سمینار بررسی مسائل جامعه عشایری ایران، ج۲، ص۷۵.
بیشتر مردم این طایفه از اعتقادات مذهبی اهل حق -علیاللهی- پیروی میکردند، [۲۲]
بدیعی ربیع، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۱۰۲.
اما امروزه اغلب بالهوندها شیعه اثناعشری هستند. [۲۳]
سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج۱، ص۷۹۱.
۶ - پیشینه تاریخییکی از اولین رهبران این طایفه قائد زینالدین نام داشت که طایفه به نام او «قائد زینالدینوند» هم نامیده میشده است. بعدها بخشی از این طایفه تحت تسلط «مراد» نامی قرار گرفت که به نام او قائد مرادوند نامیده شد. [۲۴]
سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج۱، ص۷۹۲.
از مقتدرترین سران این طایفه لطفعلی خان بالهوند بود. چریکف که در اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار در ایران به سر میبرده است، در سیاحتنامه اش [۲۵]
چریکف، سیاحتنامه، ترجمه آبکار مسیحی، ج۱، ص۹۷.
از لطفعلی خان با عنوان حاکم هلیلان نام میبرد که با طایفهاش (بدون ذکر نام بالهوند) در آنجا اقامت داشتهاند. لطفعلی خان باعث به وجود آمدن پیوندهای سیاسی میان طایفه بالهوند و خاندانها و سران طوایف منطقه شد که به ثبات و اقتدار طایفه او انجامید. [۲۶]
سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج۱، ص۷۹۳.
در زمان حیات او ابنیه و آثار و قلاع متعددی در منطقه بنا گردید.۷ - فهرست منابع(۱) بدیعی ربیع، جغرافیای مفصل ایران. (۲) چریکف سیاحتنامه، ترجمه آبکار مسیحی. (۳) راولینسن هنری، سفرنامه. (۴) رزمآرا علی، جغرافیای نظامی ایران - لرستان. (۵) زکی محمدامین، خلاصه تاریخ الکرد و کردستان. (۶) زکی محمدامین، کورد و کوردستان. (۷) زنگنه مظفر، دودمان آریایی - کرد و کردستان. (۸) سرشماری اجتماعی - اقتصادی عشایر کوچنده (۱۳۷۷ش) استان کرمانشاه، مرکز آمار ایران. (۹) سلطانی محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان. (۱۰) فرمانفرما عبدالحسین، گزیدهای از مجموعه اسناد. (۱۱) کیهان مسعود، جغرافیای مفصل ایران. (۱۲) گزارش وضع موجود جامعه عشایری ایران، سمینار بررسی مسائل جامعه عشایری ایران. (۱۳) مردوخ کردستانی محمد، تاریخ. (۱۴) مطالعات جامع توسعه اجتماعی - اقتصادی جامعه عشایری ایران. (۱۵) fild H، Contributions to the Anthropology of Iran، Chicago، ۱۹۳۹. (۱۶) Mortensen، I D، Nomads of Luristan، Copenhagen، ۱۹۹۳. (۱۷) Sheil، L، Glimpses of Life and Manners in Persia، London، ۱۸۵۶. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بالهوند»، شماره۴۴۱۱. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|