باجربقیباجُرْبَقی، نسبت دو تن از دانشمندان شافعی مذهب سدههای ۷ و ۸ق/۱۳ و ۱۴م که پدر و پسر بودهاند، این نام به روستای باجربق که نزدیک نصیبین بوده، منسوب است. ۱ - جمالالدین عبدالرحیم بن عمراز زندگی جمالالدین آگاهی چندانی در دست نیست. او در موصل میزیست و به کارهای علمی میپرداخت و پس از ۶۸۰ق/۱۲۸۱م با دو پسرش به دمشق رفت و در آنجا به خطابه، تدریس و افتاء پرداخت. او در ۶۹۹ق/۱۳۰۰م در دمشق درگذشت. [۵]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۸، ص۹۰، به کوشش عبدالفتاح محمد و محمود محمد طناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
۲ - تقیالدین محمد بن عبدالرحیمتقیالدین در ۶۶۴ق/ ۱۲۶۶م متولد شد. ۲.۱ - تحصیلاتپس از آنکه با پدر از موصل به دمشق رفت، به فراگیری فقه پرداخت و چندی نیز به توصیه پدر نزد ابن بخاری حدیث فرا گرفت، اما دیری نپایید که به تصوف و زهد روی آورد و اظهار کرد که شهودهای عارفانه بزرگی برایش رخ داده است. گروهی از جمله شیخ نصرالدین ابن وکیل به وی پیوستند و در طریق وی گام نهادند. ۲.۲ - عقاید تقیالدینباجربقی در آموزشهایش ظاهراً چندان اهمیتی به احکام شرعی نمیداد و از پیامبران - حتی پیامبر اسلام (ص) با حرمت یاد نمیکرد و بر آن بود که پیامبران راه نزدیک ارتباط انسان با خدا را دراز کردهاند. آموزههایی از این دست، خشم گروهی از عالمان را برانگیخت و از وی نزد قاضی مالکی دمشق شکایت کردند. ۲.۳ - زندگی مخفیانه و وفاتقاضی مالکی باجربقی را به اتهام سبک شمردن احکام شریعت و بیاحترامی به پیامبر (ص) مهدورالدم شمرد. از این رو، وی پنهانی به مصر گریخت و در جامعالازهر ساکن شد و کار خود را ادامه داد. در این هنگام برادر وی با همراهی چند تن دیگر به حمایت از او برخاست و نزد قاضی حنبلی ادلهای اقامه کرد مبنی بر اینکه شماری از گواهان دادگاه با او خصومت داشتهاند. از این رو، قاضی حنبلی وی را تبرئه کرد. اما قاضی مالکی از این حکم خشمگین شد و دوباره وی را به اعدام محکوم کرد. تقیالدین بعد از مدتی به عراق، و از آنجا به روستای قابون در اطراف دمشق رفت و پنهانی به زندگی خود ادامه داد، تا اینکه در ۷۲۴ق/۱۳۲۴م در ۶۰ سالگی در همانجا درگذشت و جسدش را در محلی به نام مغارةالدم به خاک سپردند. [۱۱]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۲۴۹-۲۵۰، به کوشش ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۱۲]
ابن کثیر، البدایة، ج۱۴، ص۱۱۵.
۲.۴ - کتاب ویاز نوشتههای وی تنها کتابی به نام الملحمة الباجربقیة را نام بردهاند که ابن خلدون آن را ساختگی دانسته است. [۱۸]
ابن خلدون، مقدمة، ج۲، ص۸۳۸-۸۴۲، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
۳ - فهرست منابع(۱) ابن تغری بردی، النجوم. (۲) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م. (۳) ابن خلدون، مقدمة، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق. (۴) ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م. (۵) ابن کثیر، البدایة. (۶) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۷) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد و محمود محمد طناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. (۸) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. (۹) مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش مصطفی زیاده، قاهره، ۱۹۴۱م. (۱۰) یاقوت حموی، معجم البلدان. ۴ - پانویس۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «باجربقی». ردههای این صفحه : تراجم | درگذشتگان سده 7 (قمری) | درگذشتگان سده 8 (قمری) | علمای اهل سنت | علمای قرن هشتم | علمای قرن هفتم | فقهای شافعی | مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|