اقسام جهلجهل، واژهای در قرآن و حدیث است، که مخالف علم بوده و دارای اقسام مختلفی است که به آن می پردازیم. ۱ - اقسام جهل۱.۱ - جهل بسیط و مرکبجهل به دو نوع بسیط و مرکّب تقسیم شده است: جهل بسیط عاری بودن نفس از هرگونه علم و اذعان به جهل خود است.، [۱]
محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۱۳۶، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
این امر مذموم نیست زیرا یادگیری مبتنی بر آن است. جهل مرکّب عبارت است از خالی بودن نفس از هرگونه علم و اعتقاد به آنچه برخلاف واقعیت است، همراه با این اعتقاد که حقیقت را میداند. [۲]
محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۱۵۲، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
نراقی [۳]
محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۱۵۲، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
جهل مرکّب را بدترین رذایل و زایل کردن آن را بسیار سخت دانسته است. منشأ جهل مرکّب دو چیز قلمداد شده است: انحراف سرشت شخص که سودمندترین روش درمان آن تشویق فرد به یادگرفتن علوم ریاضی است، و خطا در استدلال که راه برطرف کردن آن سنجیدن نحوه دلیل آوردن فرد با نحوه استدلالات اهل فن است و اگر ناشی از نوعی عصبیت و تقلید باشد، باید بکوشد آن را ریشهکن سازد. [۴]
محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
۱.۲ - قصوری و تقصیریدر منابع فقهی و حقوقی، جهل از نظر منشأ تحقق آن به جهل قصوری و تقصیری تقسیم شده است. در جهل قصوری، شخصِ متصف به جهل در شرایطی است که به هیچوجه امکان دسترسی و آگاهی از احکام شرعی و قوانین را ندارد، مانند شخصی که در محلی دورافتاده زندگی میکند و نمیتواند با علما و مراکز علمی و دینی ارتباط داشته باشد. در جهل تقصیری، جاهل قدرت دستیابی به علم و قانون را دارد، ولی براثر کوتاهی و سهلانگاری خود همچنان در جهل باقی میماند. [۵]
علیرضا فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، ج۱، ص۲۷۶ـ۲۷۷، تهران ۱۳۶۴ـ ۱۳۶۸ ش.
[۶]
احمد فتحاللّه، معجم الفاظ الفقه الجعفری، ج۱، ص۱۳۷، دمام ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
[۷]
علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی: کتاب الطهاره، ج۳، ص۳۴۳، تقریرات درس آیهاللّه خوئی، قم، ج۳، ۱۴۱۰، ج۵، ۱۴۰۷.
۱.۳ - جهل به حکم و موضوعتقسیمبندی مهم دیگر جهل، باتوجه به چیزی که جهل به آن تعلق میگیرد، جهل به حکم و جهل به موضوع است. جهل به حکم (یا جهل به قانون) به این معناست که شخص از حکم یا قانون آگاهی نداشته باشد. مثلاً نداند که در اسلام نوشیدن خمر حرام است و آن را مرتکب شود. [۸]
محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ذیل «جهل به حکم»، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۹]
«جهل به قانون»، محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۰]
علیرضا فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، ج۱، ص۲۷۶، تهران ۱۳۶۴ـ ۱۳۶۸ ش.
جهل به موضوع آن است که مکلف، از اصل حکم شرعی یا قانونی آگاه باشد، اما به موضوع آن ناآگاه باشد. مثلاً، بداند که نوشیدن خمر حرام است، ولی نداند که مایعی که قصد نوشیدنش را دارد شراب است یا آب . [۱۱]
محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ذیل «جهل به موضوع»، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۲]
علیرضا فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، ج۱، ص۲۷۶، تهران ۱۳۶۴ـ ۱۳۶۸ ش.
۱.۴ - جهل معذر و غیرمعذرتقسیم دیگر جهل، انقسام آن به جهل معذّر (عذرآور) و غیرمعذّر است. جهل غیرمعذّر آن است که نمیتواند عذری قانونی یا اخروی برای جاهل بهشمار رود، مانند جهل به عقاید و ارکان دین . در مقابل، جهل معذّر آن است که فرد متصف به آن مشمول عقاب نیست، مانند جهل آن دسته از مسلمانانِ بیرون از دارالاسلام که به آنجا مهاجرت نکرده و از احکام شرعی بیاطلاعاند. [۱۳]
حسین بن علی سغناقی، دراسه و تحقیق کتاب الوافی فی اصول الفقه، ج۴، ص۱۷۲۴ـ۱۷۲۵، چاپ احمد محمد حمود یمانی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۳.
اصولیان اهل سنّت معمولاً در بحث تکلیف و ذیل مبحث اَهلیت، از جهل سخن گفته و جهل معذّر را از موانع اهلیت دانستهاند. [۱۴]
حسین بن علی سغناقی، دراسه و تحقیق کتاب الوافی فی اصول الفقه، ج۴، ص۱۷۲۴ـ۱۷۲۵، چاپ احمد محمد حمود یمانی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۳.
[۱۵]
ابنامیرالحاج، التقریر و التحبیر، ج۲، ص۱۷۲، بولاق ۱۳۱۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲ - منابع(۱) قرآن (۲) ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش. (۳) احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۳۱ ش. (۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغه و صحاحالعربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۵) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریبالقرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت. (۷) طباطبائی، المیزان. (۸) طوسی، التبیان. (۹) حسن بن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویه، قاهره ۱۳۵۳، چاپ افست قم. (۱۰) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰. (۱۱) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، چاپ یوسف الشیخ محمد بقاعی، بیروت ۲۰۰۵. (۱۲) کلینی، الکافی. (۱۳) مجلسی، بحارالانوار. (۱۴) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ ش. (۱۵) محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جهل»، شماره۵۲۸۹. zwnj; اصفهانی ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | رذائل اخلاقی
|