اغراء (نحو)"إغراء" مصدر باب "إفعال" از مادهی "غری" و در لغت به معنای شیفته و علاقهمند گردانیدن است. (غَرِیَ بالشیء: اولع به.) [۱]
الفیومی، احمد بن محمد؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـ.ق، چاپ اول، ص ۳۴۵، مادهی "غری"
۱ - معنادر اصطلاح نحو ، "إغراء" عبارت است از توجه دادن مخاطب (إغراء فقط نسبت به مخاطب واقع میشود اگر چه تحذیر نسبت به غیر مخاطب نیز واقع میشود.) [۲]
الصبان، محمد بن علی، ج۳، ص۱۲۳۰، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ هـ ق، چاپ اول.
[۳]
الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ هـ ق، چاپ اول.
بر امر محبوب جهت انجام آن، با نصب امر محبوب به فعل محذوفِ "إلزم" و مانند آن؛ [۴]
حسن، عباس، ج۴، ص۱۳۲.، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
مانند: «الوفاءَ»؛ در این مثال "الوفاءَ" امر محبوب و مفعولبه برای فعل محذوف (إلزام) است؛ تقدیر عبارت "إلزم الوفاءَ" بوده است. ۲ - وجه نامگذاریمعنای لغوی إغراء (علاقهمند گردانیدن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است (طبق نظر صاحب النحو الوافی ، تعریف کثیری از عالمان نحو از إغراء، همان معنای لغوی آن است.) [۵]
عباس،پ ۱، حسن، ج۴، ص۱۳۲، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
به این بیان که متکلم با توجه دادن مخاطب بر امر محبوب به جهت انجام آن، در واقع مخاطب را علاقهمند به آن امر گردانیده است. اما با توجه به دو قید "نصب امر محبوب" و "حذف عامل نصب" در تعریف اصطلاحی معلوم میشود که إغراء در معنای لغوی اعمّ از إغراء در اصطلاح نحو بوده و مواردی که عامل نصب در کلام ذکر میشود و یا امر محبوب، مرفوع است، إغراء اصطلاحی نبوده اگر چه إغراء به معنای لغوی بر آن صدق میکند. [۶]
حسن، ج۴، ص۱۳۲،پ ۱، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۳ - جایگاهدر تبیین مبحث "إغراء" در میان عالمان نحو، دو رویکرد مشاهده میشود؛ گروهی [۷]
الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ هـش، چاپ اول.
در مباحث "مفعولبه" بعد از تبیین "اصل ذکر عامل مفعولبه"، از موارد وجوب حذف عامل آن بحث کرده و "إغراء" را در کنار " تحذیر "، " اختصاص " و " اشتغال "، به عنوان یکی از موارد وجوب حذف عامل مفعولبه، به شمار آوردهاند. در مقابل گروهی دیگر [۸]
عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
بعد از باب "توابع" در کنار مباحث "نداء" به بررسی مبحث "إغراء" پرداختهاند. ذکر این نکته قابل توجه است که با وجود اختلاف "إغراء" و "تحذیر" در معنا، اما در احکام با هم مساوی بوده و ازاینرو عالمان نحو این دو را در کنار هم ذکر میکنند. [۹]
الخضری، محمد، ج۲، ص۶۷۷.، حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ هـ ق.
۴ - شرط تحققهمانطور که در تعریف إغراء و وجه نامگذاری آن بیان شد در تحقق إغراء اصطلاحی دو شرط لازم است: ۱. حذف عامل؛ از این رو مثال "إلزم الوفاءَ" إغراء اصطلاحی نمیباشد. ۲. نصب مغریبه؛ از این رو در صورتی که مغریبه در کلام مرفوع باشد از إغراء اصطلاحی خارج بوده بلکه میتوان آن را مبتدائی دانست که خبر آن محذوف است؛ [۱۰]
حسن، عباس، ج۴، ص۱۳۲، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
مانند: "الاعتدالُ"؛ در این مثال "الاعتدال" مبتدا و مرفوع واقع شده و خبر آن (مطلوبٌ) حذف شده است؛ تقدیر عبارت "الاعتدالُ مطلوبٌ" بوده است. ۵ - ارکانإغراء از سه رکن تشکیل شده است: ۱. مُغْرِی؛ منظور از "مُغْرِِی" متکلّم است که قصد توجه دادن به مخاطب را دارد. ۲. مُغْرَی؛ منظور از "مُغْرَی" مخاطب است که مورد توجه متکلّم است. ۳. مُغْرَیبه؛ منظور از "مُغْرَیبه" امر محبوبی است که متکلّم قصد دارد مخاطب را به آن متوجه سازد. ۶ - اَشکال "مُغْرَیبه"مغریبه در کلام به سه شکل به کار میرود: ۱. مکرّر؛ مانند: «أخاک أخاک»؛ در این مثال "أخاک" مغریبه و مکرّر واقع شده است. ۲. معطوفعلیه و معطوف؛ (بعضی از این شکل کاربرد تعبیر به "معطوف" و بعضی تعبیر به "معطوفعلیه" آوردهاند. اما از ظاهر کلام شیخ رضی برمیآید که معطوفعلیه و معطوف، هر دو مغریبه واقع شدهاند.) [۱۱]
الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۳۵۳، شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ هـش، چاپ اول.
مانند: «الصلاةَ و الصومَ»؛ در این مثال "الصلاة" و "الصوم" مغریبه و به ترتیب معطوفعلیه و معطوف واقع شدهاند. ۳. بدون تکرار و عطف (مفرد)؛ مانند: "الوفاءَ". ۷ - عاملاسم مغریبه در کلام، مفعولبه و منصوب بوده و عامل نصب آن فعل محذوف است. در خصوص عامل محذوف نکات زیر قابل توجه است: ۱. در صورتی که مغریبه به صورت تکرار و یا عطف در کلام واقع شود، حذف عامل آن واجب است؛ [۱۲]
ابن هشام، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۱۰۳، أوضح المسالک إلی الفیة ابن مالک، مصر، شرکة القدس للتصدیر، ۱۴۲۸ هـ ق، چاپ اول.
از این رو عبارت "إلزم أخاک أخاک" صحیح نمیباشد. ۲. در صورتی که مغریبه بدون عطف و تکرار باشد، حذف عامل جایز است؛ از این رو عبارت "إلزام الوفاء" صحیح است. البته دقت شود که در صورت ذکر عامل، إغراء اصطلاحی نخواهد بود. [۱۳]
صفائی بوشهری، غلامعلی، ج۱، ص۱۶۲، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.
۳. عامل محذوف اختصاص به یک فعل خاصّ ندارد بلکه هر آنچه بتواند غرض را ادا کرده و مناسب با سیاق باشد میتواند عامل مقدّر باشد؛ [۱۴]
حسن، عباس، ج۴، ص۱۲۹، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
[۱۵]
حسن، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
(از نظر بعضی عامل محذوف در إغراء در هر مقامی، آن است که مقام اقتضا دارد؛ همچون "ارم" در "الغزالَ الغزالَ" و "راع" در "الأهلَ و الوالدَ".) [۱۶]
سیوطی، ج۲، ص۲۱۶،پ ۴، عبدالرحمن بن أبی بکر، النهجة المرضیة فی شرح الألفیة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز النشر، ۱۴۱۷ هـق، چاپ اول.
همچون "إلزم"، "واظب"، "أطلب" "إفعل". [۱۷]
، ابوحیان، ج۱، ص۷۷، محمد بن یوسف، الهدایة فی النحو، قم، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۹ ش، چاپ چهاردهم.
[۱۸]
صفائی بوشهری، غلامعلی، ج۱، ص۱۶۲، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.
ملحقات " تحذیر " و "إغراء" (روش عالمان نحو در تبیین این دو باب این است که ابتدا از "تحذیر" و سپس از "اغرا" بحث میکنند؛ بعضی از آنان، بحث "ملحقات تحذیر و إغراء" را به عنوان خاتمهای برای این دو باب در پایان مبحث "إغراء" ذکر کرده و بعضی دیگر همچون صاحب " بداءة النحو " این موارد را تحت عنوان "وجوب سماعی حذف عامل مفعولبه" در ادامهی مباحث مفعولبه آوردهاند.) در کلام عرب مواردی وجود دارد که در التزام به حذف عامل ناصب، ملحق به "تحذیر" و "إغراء" میشوند؛ این موارد بر دو گونهاند: [۱۹]
الصبان، محمد بن علی، ج۳، ص۱۲۳۱، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ هـ ق، چاپ اول.
[۲۰]
حسن، عباس، ج۴، ص۱۳۴، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
۷.۱ - مثلمَثَل؛ (مَثَل، کلامی است که در ابتدا به نحو حقیقت استعمال شده و سپس در موارد زیادی به جهت تشبیه آن موارد با مورد اول، به نحو مجاز استعمال شده است. شبه مثل کلامی است که در جمیع موارد به نحو حقیقت استعمال شده و به جهت کثرت استعمال در موارد مشابه، شباهت به مَثَل پیدا کرده است.) [۲۱]
صفائی بوشهری، ج۱، ص۱۶۰،پ ۷، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول.
مانند: "الکلابَ علی البقر"؛ (این ضرب المثل در جایی به کار میرود که شخص قصد کرده خیر و شر را رها کند و سلامت خود را مغتنم شمارد) در این مثال "الکلاب" مفعولبه برای عامل محذوف (أترک) است؛ تقدیر عبارت "أترک الکلاب علی البقر" بوده است.۷.۲ - شبه مثلشبه مَثَل؛ (شبه مثل در شهرت، کثرت استعمال و تعمیم به حد مثل نمیرسد.) [۲۲]
حسن، عباس، ج۶، ص۱۳۴، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
مانند: "أهلاً و سهلاً"؛ در این مثال "أهلاً" و "سهلاً" مفعولبه برای عامل محذوف هستند؛ تقدیر عبارت "أتیت أهلاً و نزلت سهلا" بوده است. ۸ - دیدگاه قرآن و حدیث۱. «ناقةَ اللهِ و صُقْیاها»، (بر طبق نظر صاحب النحو الوافی این آیه میتواند مثال برای تحذیر و إغراء باشد؛ از این رو بر طبق این نظر، این آیه مثال برای "إغراء" آورده شده است.) [۲۳]
حسن، ج۴، ص۱۳۰، پ ۵، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
[۲۴]
حسن، ج۱، ص۱۳۲،پ ۲، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم.
(فرستادهی الهی به آنان گفت: ناقهی خدا "همان شتری که معجزه ی الهی بود" را با آبشخورش واگذارید)؛ در این آیهی شریفه "ناقةَ" مفعولبه برای عامل محذوف بوده و مغریبه به صورت معطوفعلیه (ناقة الله) و معطوف (سقیاها) به کار رفته است. ۲. «الفرائضَ الفرائضَ! أدّوها الی اللهِ تؤدّکُم إلی الجَنّة»، ( واجبات ! واجبات! در انجام واجبات کوتاهی نکنید تا شما را به بهشت رساند.)؛ [۲۶]
دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم،خطبه۱۶۷، موسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۱ هـ ش، چاپ اول.
در این حدیث شریف "الفرائضَ" مفعولبه برای عامل محذوف (إلزموا) بوده و مغریبه به صورت مکرّر به کار رفته است. ۹ - فهرست منابع(۱) قرآن کریم. (۲) احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـق، چاپ اول. (۳) الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ هـ ق، چاپ اول. (۴) حسن، عباس، النحو الوافی، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم. (۵) الخضری، محمد، حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ هـ ق. (۶) الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ هـش، چاپ اول. (۷) ابن هشام، عبدالله بن یوسف، أوضح المسالک إلی الفیة ابن مالک، مصر، شرکة القدس للتصدیر، ۱۴۲۸ هـ ق، چاپ اول. (۸) صفائی بوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ اول. (۹) سیوطی، عبدالرحمن بن أبی بکر، النهجة المرضیة فی شرح الألفیة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز النشر، ۱۴۱۷ هـق، چاپ اول. (۱۰) ابوحیان، محمد بن یوسف، الهدایة فی النحو، قم، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۹ ش، چاپ چهاردهم. (۱۱) دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۱ هـ ش، چاپ اول. (۱۲)الفیومی، احمد بن محمد؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ هـ.ق، چاپ اول. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعسایت پژوهشکده باقرالعلوم ردههای این صفحه : ادبیات عرب | منصوبات
|