اظهار برتریتکبر عبارت است از:اظهار برتری بر دیگران؛ خودداری از پذیرش حق. ۱ - معنای تکبرتکبّر بر وزن تفعّل از ریشه «ک ب ر» صفتی نفسانی و ناپسند و منشأ بسیاری از رذایل اخلاقی است [۱]
معراج السعاده، ص۲۳۸.
و تا اظهار نشده باشد به آن کبر اطلاق میشود و چون اظهار شود، تکبّر گفته میشود.۲ - تکبر در علم اخلاقاز این رو در علم اخلاق تکبر زاییده کبر دانسته شده است، چنان که کبر خود نیز، از نتایج عجب است، زیرا اگر کسی برای خویش صفت کمالی ببیند و به سبب آن از خودش خوشش بیاید به این حالت عجب گفته میشود و اگر افزون بر آن خود را با دیگری مقایسه کرده و خویش را برتر ببیند به آن کبر گفته میشود. [۲]
احیاء علوم، ج۳، ص۳۴۳ - ۳۴۴.
[۳]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۷۹ - ۳۸۱.
[۴]
اربعین حدیث، ص۸۲.
۳ - مقابل کبردر برابر «کبر»، «ذلّت» یا «ضعة» است که آن نیز صفت ناپسند نفسانی است و به معنای کوچک کردن خود در برابر دیگری است در جایی که روا نیست. حدّ اعتدال میان آن دو نیز « تواضع » است. [۵]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۷.
[۶]
کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۳۵۸.
۴ - تکبر محمودبه نظر برخی فرد متکبّر گاهی استحقاق تکبّر را دارد و گاهی شایستگی آن را ندارد و تنها بزرگی را به خود میبندد ، از همین رو اگر به حق تکبر ورزد آن، عزت و از صفات پسندیده است [۹]
کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۳۵۸.
؛ مانند تکبر نیازمند در برابر ثروتمند به جهت بی نیاز دانستن خویش از دارایی وی در پرتو احساس نیاز به خداوند یا تکبر ورزیدن در برابر متکبر که صدقه است [۱۰]
اخلاق ناصری، ص۳۳۹.
و نیز تکبر بر فاسقان ، کافران ، بدعتگذاران ، باطلگرایان [۱۱]
کشف الاسرار، ج۳، ص۷۴۹.
[۱۲]
التفسیر الکبیر، ج۵، ص۳۶۶.
[۱۳]
مفردات، ص۶۹۸.
و دشمنان خدا.۵ - تکبر مذموماستکبار نیز از همین ماده به معنای برتری طلبی و لازمه طلب آن است که شخص برتری نداشته و در پی برتری ادّعایی است و از همین رو همواره مذموم است و بر خداوند اطلاق نمی شود. برخی نیز کبر، تکبر و استکبار را در معنا نزدیک به یکدیگر دانسته اند. [۲۰]
اساس البلاغه، ص۵۳۳.
[۲۱]
اقرب الموارد، ج۴، ص۵۰۸، «کبر».
۶ - مصادیق تکبرگفتنی است وقار و زیبا بودن لباس از مصادیق تکبر نیست، مگر اینکه شخص بخواهد از این طریق خود را از دیگران برتر نشان دهد، به همین جهت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پاسخ برخی از اصحاب ضمن نفی تکبر از آن، تکبر را ردّ کردن حق از روی عناد و کوچک شمردن مردم و اهانت به آنان دانستند [۲۳]
تفسیر المنار، ج۵، ص۹۶.
؛ همچنین در صورتی که انسان از جنبه صفات ظاهری پسندیدهای که دارد مانند علم ، عبادت ، سخاوت ، عدالت ، پرهیز از مال حرام و... خود را ممتاز ببیند، تکبر نیست، بلکه تکبر آن است که انسان در واقع خود را بهتر از دیگری و دارای حسن عاقبت ، قرب به خدا و سعادت آخرت بداند. [۲۴]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۸۷.
۷ - درمان تکبرعالمان اخلاق برای درمان کبر دو راه علمی و عملی ذکر کردهاند:راه علمی، شناخت درست خود و خدا و نیز یادآوری آیات و روایاتی است که در نکوهش کبر یا مدح تواضع وارد شده اند. راه عملی نیز، تواضع در عمل برای همه و مواظبت بر اخلاق متواضعان است. [۲۵]
احیاء العلوم، ج۳، ص۳۵۸ - ۳۶۰.
[۲۶]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۸۶ - ۳۹۲.
۸ - تکبر در قرآنتکبّر گاهی نه در برابر دیگر انسانها بلکه در برابر خدا و به معنای خودداری از پذیرش حق و اذعان به عبادت برای اوست. و البته در علم اخلاق رویکرد غالب بحث، اظهار برتری بر انسانهاست، گرچه تکبر برابر خدا نیز مطرح شده است [۲۸]
احیاءالعلوم، ج۳، ص۳۴۵.
[۲۹]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۸۴.
؛ ولی در قرآن با نگاهی به آیات مربوط، میتوان دریافت که عمده مباحثِ مربوط به آن در تکبر برابر خداست.واژه کبر به معنای مورد نظر در قرآن یک بار و متکبر به صورت مفرد و جمع ۷ بار که یک مورد آن از اسما و صفات الهی است (=> متکبر) و به صورت فعل دو بار به کار رفته است؛ همچنین با تعابیر دیگری مانند «اَستَکبَرتَ» ، «ثانِیَ عِطفِهِ» ، «اَخَذَتهُ العِزَّةُ» ، «مُختالاً فَخُوراً» و «الفَرِحین» به نوعی موضوع تکبر مطرح شده است. ۹ - فهرست منابع(۱) احیاء علوم الدین، الغزالی (م. ۵۰۵ ق.)، بیروت، دار المعرفه. (۲) اربعین حدیث، امام خمینی(قدس سره)، ۱۳۶۸ ش، قزوین، طه، ۱۳۶۸ ش. (۳) اقرب الموارد، الشرتونی اللبنانی، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۶ ق. (۴) انوار التنزیل، البیضاوی (م. ۶۸۵ ق.)، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق. (۵) بصائر ذوی التمییز، الفیروز آبادی (م. ۸۱۷ ق.)، به کوشش محمد علی، بیروت، المکتبة العلمیه. (۶) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. (۷) تبیین القرآن، سید محمد الشیرازی، بیروت، دارالعلوم، ۱۴۲۳ ق. (۸) التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش. (۹) التسهیل لعلوم التنزیل، محمد بن احمد جزی الغرناطی (م. ۷۴۱ ق.)، به کوشش محمد الیونسی و ابراهیم عطوة، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۷۳ م. (۱۰) تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)، تونس، الدار التونسیة، ۱۹۹۷ م. (۱۱) تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۰۲ ق. (۱۲) تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق. (۱۳) تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق. (۱۴) التفسیر الکاشف، المغنیة، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۱ م. (۱۵) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق. (۱۶) التفسیر المبین، المغنیة، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۴ ق. (۱۷) تفسیر المراغی، المراغی (م. ۱۳۷۱ ق.)، دارالفکر. (۱۸) تفسیر المظهری، محمد المظهری، به کوشش احمد عزو، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۲۵ ق. (۱۹) تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق. (۲۰) تفسیر منهج الصادقین، فتح الله کاشانی (م. ۹۸۸ ق.)، به کوشش مرتضوی، غفاری، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۸۵ ق. (۲۱) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش. (۲۲) تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش. (۲۳) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق. (۲۴) جامع السعادات، محمد مهدی النراقی (م. ۱۲۰۹ ق.)، به کوشش کلانتر، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق. (۲۵) الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق. (۲۶) الجدید فی تفسیر القرآن المجید، محمد سبزواری (م. ۱۴۰۹ ق.)، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۲ ق. (۲۷) الجواهر، طنطاوی بن جوهری (م. ۱۳۵۸ ق.)، به کوشش احمد سعدعلی، بیروت، دارالفکر ۱۳۵۵ ق. (۲۸) الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق. (۲۹) روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی. (۳۰) روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش. (۳۱) فتح القدیر، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ ق.)، بیروت، دارالمعرفه. (۳۲) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش. (۳۳) الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق. (۳۴) کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش. (۳۵) الکشف والبیان، الثعلبی (م. ۴۲۷ ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ق. (۳۶) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق. (۳۷) معجم الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری (م. ۳۹۵ ق.)، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ ق. (۳۸) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق. (۳۹) معراج السعاده، احمد نراقی (م. ۱۲۴۵ ق.)، قم، هجرت، ۱۳۷۸ ش. (۴۰) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق. (۴۱) من هدی القرآن، سید محمدتقی مدرسی، دفتر علامه مدرسی، ۱۴۱۰ ق. (۴۲) موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، محمد علی تهانوی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶ م. (۴۳) المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق. (۴۴) نثر طوبی، الشعرانی (م. ۱۳۹۳ ق.)، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۹۸ ق. (۴۵) النکت والعیون، الماوردی (م. ۴۵۰ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ ق. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تکبر. /span |