اشناقاشناق همان دیه جراحت و سازماندهی در روزگار جاهلیت در مکه میباشد. ۱ - معنای اشناقاشناق جمع شنق [۱]
احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۱۹.
به معنای درازی سر هنگام بالا بردن آن و هر چیز ممتد در حال آویختگی است. به ریسمانی که با آن دهانه مشک را میبندند و میآویزند و نیز افسار چارپایان شناق گفته میشود. نیز به دیه جراحتهایی که موجب قصاص نبود و از دیه کامل انسان کمتر بود، اشناق گفته میشد.گویا پیوستگی و آویختگی آن به دیه کامل، مایه این نامگذاری بوده است. در روزگار جاهلیت، این واژه در همین معنا به کار میرفتو نیز بر منصبی که عهدهدار تعیین دیات بود، اطلاق میشد.۲ - معیار اشناقاندازه اشناق ثابت نبود و صاحب اشناق مقدار آن را معین میکرد.برخی اشناق را به شتر اختصاص میدادند.این منصب در اختیار تیره تمیم از قریش بود و در برههای ابوبکر بن ابی قحافه ریاست آن را بر عهده داشت. [۱۵]
نجاح الطائی، زعماء مکه، ص۱۶.
قریش هنگام اختلاف در دیات و غرامتها بر اساس نظر او عمل میکردند.بر پایه گزارشی، قریش از مردم مکه اموالی میگرفتند و در اختیار متولی آن قرار میدادند تا از جانب کسی که از پرداخت دیه ناتوان بود، بپردازد.۳ - اشناق در بیان پیامبربعدها همچنین اشناق بر مقداری که از حد نصاب زکات چارپایان کمتر باشد و نیز آن چه میان دو نصاب است، اطلاق شد. [۲۰]
ابن اثیر، النهایه، ج۲، ص۵۰۵.
پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در نامه خود به وائل بن حجر حضرمی درباره مقدار زکات، به شناق اشاره کرده که به معنای افزون بر پنج تا ۱۰ شتر است.۴ - فهرست منابع(۱) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق. (۲) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق. (۳) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق. (۴) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق. (۵) تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق. (۶) الرحیق المختوم، صفی الرحمن المبارک فوری، بیروت، دار الهلال. (۷) زعماء مکه، نجاح الطائی. (۸) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق. (۹) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر. (۱۰) العقد الفرید، احمد بن عبدربه (م. ۳۲۸ق.)، به کوشش الابیاری و عمر تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی. (۱۱) قواعد الاحکام، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق. (۱۲) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق. (۱۳) مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۵ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ق. (۱۴) معجم مقاییس اللغه، احمد بن فارس (م. ۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، مکتبة الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق. (۱۵) المفصل، جواد علی، دار الساقی، مکتبة المدینة المنوره، ۱۴۲۲ق. (۱۶) نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ق.)، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق. (۱۷) النهایه، ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م. ۶۰۶ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش. ۵ - پانویس۶ - منبعحوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «اشناق». |