استناد به قرآن در سیره امام سجاددر این مقاله برخی از مواردی که امام سجاد علیه السلام به قرآن کریم استناد کرده اند، ذکر می شود. ۱ - امام و پیرمرد شامیامام سجادعلیه السلام و سایر اسیران را در شام ، در آستانه درب مسجد، نگه داشتند؛ در آن هنگام فردی سالخورده نزدیک آنان آمد و گفت: سپاس خداوندی که شما را کشت و مردم را از شوکت شما آسوده ساخت و یزید را بر شما مسلط کرد. امام خطاب به وی فرمود: ای پیر! آیا قرآن خواندهای؟ گفت: آری. امام فرمود: آیا این آیه را خواندهای که میفرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»؛ گفت: خواندهام. امام فرمود: ما «قربی» هستیم. و افزود آیا آیه «و آت ذوی القربی حقه» را در سوره بنی اسرائیل خواندهای؟ او گفت: آری. امام فرمود: ما «ذوی القربی» میباشیم. سپس فرمود: آیا این آیه را خواندهای «واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و وللرسول ولذی القربی»؟ گفت: آری. امام فرمود: ما مصداق همان «قربی» هستیم. آنگاه امام از وی پرسید: آیا آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» را خواندهای؟ آن پیر مرد پاسخ داد: خواندهام. امام فرمود: ای پیر! ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه طهارت را به ما منحصر نموده است. آنگاه آن مرد شامی لحظهای ساکت و نادم ماند و گفت: خدایا! از آنچه به او گفتم و از بغضی که از اینها داشتم، به تو پناه میبرم. خدایا! من از دشمن محمد و آلش بیزارم. [۶]
مقتل خوارزمی،اخطب خوارزم ، ج۲، ص۶۱.
۲ - امام و طاووس یمانیطاووس یمانی میگوید: وقتی وارد مسجد شدم، دیدم امام سجاد علیه السلام در آنجا مشغول عبادت است، عرض کردم: شما را در حالتی دیدم که زیاد سوز و گداز داشتید و حال آن که سه مایه امیدواری برایتان وجود دارد: اول آن که فرزند رسول خدایی، دوم: مشمول شفاعت جدت هستی، سوم: رحمت پروردگار شامل حالتان خواهد شد. امام فرمود: فرزند فرستاده خدا بودن برایم امنیت به وجود نمیآورد. زیرا خداوند در قرآن میفرماید: «فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون»؛ ( روز قیامت ) هیچ خویشاوندی یا میانشان نماند و هیچ از حال یکدیگر نپرسند. و اما شفاعت جدم نیز همان گونه است که خداوند میفرماید: «ولا یشفعون الا لمن ارتضی»؛ و شفاعت نمیکند مگر کسانی را که خداوند رضایت دهد. و اما رحمت پروردگار: «ان رحمت الله قریب من المحسنین»؛ و رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است. ولی من نمیدانم که جزء محسنین هستم یانه؟ ۳ - امام و مجلس ابن زیادابن زیاد، مجلس بزمی تشکیل داد و اهل بیت امام حسین علیهالسّلام را در آن محفل حاضر نمود. سپس نگاهی به امام سجادعلیه السلام کرد و گفت: تو کی هستی؟ فرمود: علی بن الحسین. گفت: مگر خدا، او را نکشت؟ امام پاسخ داد: برادری داشتم که نامش علی بود و شما او را کشتید و روز رستاخیز از این بابت بازخواست میشوید. عبیدالله بن زیاد گفت: نه، خداوند او را کشت. امام در جوابش این آیات را قرائت فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها»؛ «وما کان لنفس ان تموت الا باذن الله کتبا مؤجلا» که اشاره دارد به این واقعیت که اگر چه فرا رسیدن مرگ افراد به اذن خداوند است و قبض روح را خداوند انجام میدهد؛ ولی مرگ، عوامل دیگری میتواند داشته باشد. [۱۳]
مقتل خوارزمی، اخطب خوارزم ، ج۲، ص۴۲.
۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «استناد به قرآن در سیره امام سجاد». |