زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

استعلاء





استعلاء یکی از قواعد علم تجوید بوده و همچنین به معنی طلب برتری می باشد.
از معنای نخست به مناسبت در باب صلات و از معنای دوم در اصول فقه، بحث اوامر سخن گفته‌اند.

استعلا اظهار بزرگی در مقام طلب چیزی است.


۱ - تعریف استعلاء



ـــ استعلاء به معنی بالا گرفتن زبان به طرف کام هنگام تلفظ حرف و نیز برتری طلبیدن می باشد.

ـــ استعلا به معنای اظهار علو و بزرگی در مقام طلب چیزی با بلند کردن صدا و یا حالت بزرگی به خود گرفتن می‌باشد؛ به بیان دیگر، استعلا، مقابل علو (بزرگی و رفعت مقام واقعی) می‌باشد و به حالتی گفته می‌شود که شخص هنگام امر کردن و طلب چیزی، به خود می‌گیرد و از موضع بالا و برتر با مأمور سخن می‌گوید، حتی اگر در واقع، مقام مأمور بالاتر از مقام او باشد؛ بنابراین شخص مستعلی، ممکن است در واقع نیز عالی رتبه باشد و ممکن است دارای مقام عالی نباشد.

۱.۱ - استعلاء به معنای نخست


استعلاء به معنای نخست از اصطلاحات علم تجوید است.

۱.۱.۱ - کاربرد استعلاء در علم تجوید


عالمان علم تجوید حروف را به لحاظ کیفیّتِ عارض بر آنها به اقسامی، از جمله حروف مُستَعلی تقسیم کرده‌اند.

۲ - حکم رعایت کردن صفت استعلاء



به طور کلّی رعایت قواعد تجویدی‌ که دخالتی در صحیح ادا کردن حروف ندارند واجب نیست، حتّی برخی در استحباب آن نیز اشکال کرده‌اند.

۳ - شرطیت استعلاء در تحقق امر



آیا در تحققِ امر، استعلاء – یعنی صدور امر از آمر همراه با اظهار برتری - شرط است؟
دیدگاه اصولیان در این باره مختلف است.

۴ - نظر اصولیون



اصولی‌ها در این مسئله که آیا در ماده امر به معنای طلب، علو و استعلا معتبر است یا نه، اختلاف دارند:
۱. گروهی، مانند مرحوم « آخوند خراسانی »، وجود علو را به تنهایی شرط می‌دانند، هر چند که شخص عالی در مقام طلب، تواضع نماید؛
۲. برخی، مانند مرحوم « امام خمینی »، وجود علو و استعلا، هر دو، را شرط می‌دانند؛
۳. بعضی، وجود استعلا را به تنهایی کافی می‌دانند؛
۴. برخی دیگر، مانند مرحوم « بروجردی »، وجود هیچ یک را شرط نمی‌دانند؛
۵. عده‌ای، وجود یکی از آن دو را کافی می‌دانند.
[۶] کفایة الاصول، فاضل لنکرانی، محمد، ج۱، ص۴۰۵.
[۷] المحصول فی علم اصول الفقه، فخر رازی، محمد بن عمر، ج۲، ص۳۰.
[۱۰] الاصول، شیرازی، محمد، ج۲، ص۱۰.


۵ - پانویس


 
۱. کفایة الاصول، آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، ص۶۳.    
۲. مناهج الوصول الی علم الاصول، خمینی، روح الله، ج۱، ص۲۳۹.    
۳. اصول الاستنباط، حیدری، علی نقی، ص۷۷.    
۴. الموجز فی اصول الفقه، سبحانی تبریزی، جعفر، ص۵۱.    
۵. الموجز فی اصول الفقه، سبحانی تبریزی، جعفر، ص۵۱.    
۶. کفایة الاصول، فاضل لنکرانی، محمد، ج۱، ص۴۰۵.
۷. المحصول فی علم اصول الفقه، فخر رازی، محمد بن عمر، ج۲، ص۳۰.
۸. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۱، ص۶۸.    
۹. مقالات الاصول، عراقی، ضیاء الدین، ج۱، ص۲۰۷.    
۱۰. الاصول، شیرازی، محمد، ج۲، ص۱۰.


۶ - منبع



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۱۸۲، برگرفته از مقاله «استعلا».    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۶۴-۴۶۵.    


رده‌های این صفحه : آداب تلاوت | تجوید | قرآن شناسی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.