اختلاف منافقان (قرآن)در این مقاله آیات قرآن مرتبط با اختلافاتی که منافقان با یکدیگر و دیگران، معرفی میشوند. ۱ - اختلافات درونی منافقانگرفتارى منافقان به درونى آكنده از تفرقه و تشتّت به رغم اتّحاد و تجمّع ظاهرى آنان: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ • لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلَّا فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ؛ آيا منافقان را نديدى كه پيوسته به برادران كافرشان از اهل كتاب مىگفتند: اگر شما را از وطن بيرون كنند، ما هم با شما بيرون خواهيم رفت و هرگز از هيچ كس درباره شما اطاعت نخواهيم كرد؛ و اگر با شما پيكار شود، ياريتان خواهيم نمود؟! خداوند شهادت مىدهد كه آنها دروغ مىگويند. آنها همگى جز در دژهاى محكم يا ازپشت ديوارها با شما نمىجنگند. پيكارشان در ميان خودشان شديد است، امّا در برابر شما ضعيف! گمان مىكنى آنها متحدند، در حالى كه دلهايشان پراكنده است؛ اين بخاطر آن است كه آنها گروهى هستند كه تعقّل نمىكنند.» ۲ - عدم مراجعه به حکم خداخوددارى گروهى از منافقان، از مراجعه به حکم خدا و رسول صلیاللهعلیهوآله، براى حلّ اختلافهاى خود: ۱. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا • أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً • وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً؛اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و پيشوايان معصوم خود را. و هر گاه در امرى نزاع داشتيد، آن را به خداو پيامبر باز گردانيد و از آنها داورى بطلبيد اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد. اين كار براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است. آيا نديدى كسانى را كه گمان مىكنند به آنچه از كتابهاى آسمانى كه بر تو و پيش از تو نازل شده، ايمان آوردهاند، در حالى كه مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟! با اينكه به آنها دستور داده شده كه به طاغوت كافر شوند. امّا شیطان مىخواهد آنان را در گمراهی دورى بيفكند. و هنگامى كه به آنها گفته شود: به سوى آنچه خداوند نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد، منافقان را مىبينى كه از قبول دعوت تو، به شدّت اعراض مىكنند.» ۲. «وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ • وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ؛ آنها مىگويند: به خدا و پيامبر ايمان آوردهايم و اطاعت كردهايم. ولى بعد (از اين ادعا)، گروهى از آنان رويگردان مىشوند؛ آنها در حقيقت مؤمن نيستند. و هنگامى كه به سوى خدا و پيامبرش دعوت شوند تا در ميانشان داورى كند، ناگهان گروهى از آنان رويگردان مىشوند.» آيات، مربوط به ردّ داوری رسول خدا صلىاللهعليهوآله از سوی فردى منافق است. ۳ - اختلاف منافقان و یهوداختلاف و تفرقه عميق ميان منافقان و یهود، به رغم اتّحاد ظاهرى آنان: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ • لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلَّا فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ؛ آيا منافقان را نديدى كه پيوسته به برادران كافرشان از اهل کتاب مىگفتند: اگر شما را از وطن بيرون كنند، ما هم با شما بيرون خواهيم رفت و هرگز از هيچ كس درباره شما اطاعت نخواهيم كرد؛ و اگر با شما پيكار شود، ياريتان خواهيم نمود؟! خداوند شهادت مىدهد كه آنها دروغ مىگويند. آنها همگى جز در دژهاى محكم يا ازپشت ديوارها با شما نمىجنگند. پيكارشان در ميان خودشان شديد است، امّا در برابر شما ضعيف! گمان مىكنى آنها متحدند، در حالى كه دلهايشان پراكنده است؛ اين بخاطر آن است كه آنها گروهى هستند كه تعقّل نمىكنند.» ۴ - رجوع به طاغوتمراجعه منافقان به طاغوتها، براى حل اختلافات خود: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً؛آيا نديدى كسانى را كه گمان مىكنند به آنچه از كتابهاى آسمانى كه بر تو و پيش از تو نازل شده، ايمان آوردهاند، در حالى كه مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟! با اينكه به آنها دستور داده شده كه به طاغوت كافر شوند. امّا شيطان مىخواهد آنان را در گمراهى دورى بيفكند.» ۵ - اختلافافكنى منافقانمنافقان، درصدد ايجاد اختلاف در صفوف اهل ایمان، با ساختن مسجد ضرار: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛(گروهى ديگر از منافقان) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زیان رساندن (به اسلام)، و تقويت کفر، و تفرقهافكنى ميان مؤمنان، و كمينگاهى براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود؛ آنها سوگند ياد مىكنند كه: جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشتهايم. امّا خداوند گواهى مىدهد كه آنها قطعاً دروغگو هستند.» ۶ - پانویس۷ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۶۴، برگرفته از مقاله «اختلاف منافقان». |