اختلاف درباره اصحاب کهف (قرآن)قرآن مجيد هيچگونه تصريحی درباره شمار اصحاب کهف ندارد و تنها بيان میکند که مردم در عدد اصحاب کهف اختلاف نظر داشتهاند؛ برخی ايشان را با سگ همراهشان ۴ تن و برخی ۶ تن و برخی ۸ تن دانستهاند. ۱ - مقبره اصحاب کهفدر قرآن به اختلاف مردم عصر اصحاب کهف درباره ساختن بنای عادی مقبره اصحاب کهف یا ساختن عبادتگاه بر روی آن اشاره شده است آنجاکه میفرماید: وکذلک اعثرنا علیهم لیعلموا ان وعد الله حق وان الساعة لا ریب فیهآ اذ یتنـزعون بینهم امرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیـنا ربهم اعلم بهم قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا (و بدين گونه مردم آن ديار را بر حالشان آگاه ساختيم تا بدانند كه وعده خدا راست است و در فرا رسيدن قیامت هيچ شكى نيست هنگامى كه ميان خود در كارشان با يكديگر نزاع مىكردند پس عدهاى گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنيد پروردگارشان به حال آنان داناتر است سرانجام كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد). مردم عصر اصحاب کهف پس از آگاهی از ماجرای اصحاب کهف و پس از مرگ آنان دو دسته شدند: دستهای که ظاهرا مشرکان بودند سعی داشتند ماجرا و مقبره اصحاب کهف مخفی بماند و دستهای که مؤمن بودند معتقد بودند که بر روی مقبره آنها عبادت گاهی ساخته شود. ۱.۱ - دیدگاه تفسیر نمونهمخالفان سعى داشتند که مساله خواب و بیدارى اصحاب کهف به زودى به دست فراموشى سپرده شود، و این دلیل دندانشکن را از دست موافقان بگیرند، لذا پیشنهاد کردند در غار گرفته شود، تا براى همیشه از نظر مردم پنهان گردند (اذ یتنازعون بینهم امرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیانا). و براى خاموش کردن مردم مى گفتند زیاد از آنها سخن نگوئید، آنها سرنوشت اسرارآمیزى داشتند که پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است (ربهم اعلم بهم ). بنابراین داستان آنها را رها کنید و به حال خودشان واگذارید. در حالى که مؤمنان راستین که از این امر آگاهى یافته بودند و آن را سند زنده اى براى اثبات رستاخیز به مفهوم حقیقیش مى دانستند، سعى داشتند این داستان هرگز فراموش نشود، و لذا گفتند: ما در کنار مدفن آنها مسجد و معبدى مى سازیم تا مردم یاد آنها را از خاطره ها هرگز نبرند به علاوه از روح پاک آنها استمداد طلبند (قال الذین غلبوا على امرهم لنتخذن علیهم مسجدا). ۲ - عدد اصحاب کهفیکی دیگر از مواردی که در قرآن به آن اشاره شده است، اختلاف نظر مردم درباره عدد اصحاب کهف در عصر بعثت میباشد همچنانکه میفرماید: سیقولون ثلـثة رابعهم کلبهم ویقولون خمسة سادسهم کلبهم رجما بالغیب ویقولون سبعة وثامنهم کلبهم قل ربی اعلم بعدتهم ما یعلمهم الا قلیل..(به زودى خواهند گفتسه تن بودند و چهارمين آنها سگشان بود و مىگويند پنج تن بودند و ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مىاندازند و عدهاى مىگويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است جز اندكى كسى شماره آنها را نمىداند پس درباره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشو). ۲.۱ - دیدگاه آیت الله مکارمآیه مذکور به پارهاى از اختلافات اشاره مى کند که در میان مردم در زمینه اصحاب کهف وجود دارد، از جمله : درباره تعداد آنها مىگوید: گروهى از مردم خواهند گفت آنها سه نفر بودند که چهارمینشان سگشان بود (سیقولون ثلاثة رابعهم کلبهم ). و گروهى مىگویند پنج نفر بودند که ششمین آنها سگ آنها بود (و یقولون خمسة سادسهم کلبهم ). همه اینها سخنانى بدون دلیل و تیر در تاریکى است . (رجما بالغیب ). و گروهى مى گویند آنها هفت نفر بودند و هشتمین آنها سگ آنها بود (و یقولون سبعة و ثامنهم کلبهم ). بگو پروردگار من از تعداد آنها آگاهتر است (قل ربى اعلم بعدتهم ). تنها گروه کمى تعداد آنها را مى دانند (ما یعلمهم الا قلیل ). گر چه در جمله هاى فوق قرآن با صراحت تعداد آنها را بیان نکرده است ، ولى از اشاراتى که در آیه وجود دارد مى توان فهمید که قول سوم همان قول صحیح و مطابق واقع است ، چرا که به دنبال قول اول و دوم کلمه رجما بالغیب (تیر در تاریکى ) که اشاره به بى اساس بودن آنها است آمده ، ولى در مورد قول سوم نه تنها چنین تعبیرى نیست ، بلکه تعبیر بگو پروردگارم از تعداد آنها آگاهتر است و همچنین تعداد آنها را تنها گروه کمى مى دانند ذکر شده است که این خود دلیلى است بر تایید این قول و در هر حال در پایان آیه اضافه مى کند در مورد آنها بحث مکن جز بحث مستدل و توأم با دلیل و منطق (فلا تمار فیهم الا مراء ظاهرا) . ۳ - مدت اصحاب کهفوجود اختلاف نظر در زمان بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم درباره مدت خواب اصحاب کهف یکی دیگر از مواردی است که در قرآن به آن اشاره شده است همچنانکه میفرماید: ولبثوا فی کهفهم ثلـث مائة سنین وازدادوا تسعا(و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نه سال نيز بر آن افزودند). قل الله اعلم بما لبثوا...(بگو خدا به آنچه درنگ كردند داناتر است نهان آسمانها و زمین به او اختصاص دارد وه چه بينا و شنواست براى آنان ياورى جز او نيست و هيچ كس را در فرمانروايى خود شريك نمىگيرد). از واژه «قل الله اعلم بما لبثوا» معلوم میشود که مردم در مدت خواب اصحاب کهف، اختلاف داشتهاند و پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با علم الهی به پاسخگویی میپردازد. ۳.۱ - دیدگاه علامه طباطباییاین جمله مدت اقامت اصحاب کهف در غار را بیان مى کند که در این مدت همه در خواب بودند، وچون طولانى بودن این خواب مورد عنایت بوده ، در اول آیات داستان نیز اشاره اى اجمالى به این مدت کرده وفرموده : ((فضربنا على اذانهم فى الکهف سنین عددا)) مؤ ید این حرف این است که دنبال جمله مورد بحث در آیه بعدى فرموده : ((قل اللّه اعلم بما لبثوا))، آنگاه اضافه کرده است : ((واتل ما اوحى الیک ...)) وسپس فرموده : ((وقل الحق من ربکم)) وجز در جمله مورد بحث عدد سالهاى مکث ایشان را بیان نکرده ، پس با اینکه در جمله مورد بحث عدد مذکور را معلوم کرده وسپس فرموده : ((قل اللّه اعلم بما لبثوا)) ودر جاى دیگر فرموده : ((قل ربّى اعلم بعدتهم - بگوپروردگار من داناتر به عده آنان است)) این خود اشاره به این است که عدد مذکور صحیح است . پس دیگر نباید توجهى به این حرف نمود که جمله ((ولبثوا فى کهفهم)) حکایت کلام اهل کتاب وجمله ((قل اللّه اعلم بما لبثوا)) جواب ورد آن است . وهمچنین به این گفته نیز نباید اعتناء کرد که جمله ((لبثوا...)) کلام خدا وجمله ((وازدادوا تسعا)) اشاره به قول اهل کتاب وضمیر ((هم)) راجع به ایشان است ، ومعناى آیه این است که ، اهل کتاب نه سال بر عدد واقعى افزوده اند، وآنگاه جمله ((قل اللّه اعلم بما لبثوا)) رد آن است . زیرا علاوه بر ناسازگارى آن با مطالب گذشته آنچه از اهل کتاب درباره سالهاى مکث اصحاب کهف نقل شده دویست سال ویا کمتر از آن است وهیچ یک از اهل کتاب سیصد ونه سال وحتى سیصد سال را نگفته است . کلمه ((سنین (( تمیز عدد نیست وگرنه باید مى فرمود: ((ثلاث مائة سنة)) چون تمیز از صد به بالا مفرد و منصوب است ، بلکه به طورى که گفتهاند بدل از ((ثلاثمائة)) است ، ودر این کلام شباهتى با جمله : ((سنین عددا)) که اجمال قصه را در صدر آیات بیان مى کرد رعایت شده است . ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۴۷، برگرفته از مقاله «اختلاف درباره اصحاب کهف». |