ابومعرض مغیرة بن عبدالله اقیشراُقَیْشِر، مغیرة بن عبدالله، یا مغیرة بن اسود (د ح ۸۰ق/۶۹۹م)، از تیره خُرَیم از قبیله اسد، شاعر بنیامیه است. ۱ - کنیهبه شهادت شعرهایی از خود او، کنیهاش ابومُعرِض بود. [۱]
عبدالله بن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۵۲، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۱، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۵۲، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۲ - لقببه گفته منابع، وی را بدان سبب اقیشر خواندهاند که چهرهای سرخگون (اقشر) داشته است، اما این لقب وی را خوش نمیآمد و هرگاه کسی او را بدین نام میخواند، به هجو شاعر گرفتار میشد. [۴]
عبدالله بن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۵۲-۳۵۳، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۵]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۶]
عبدالله ابوعبید بکری، سمط اللإلی، ج۱، ص۲۶۱، به کوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق/۱۹۳۶م.
۳ - تولداقیشر اهل کوفه بود و از آنجا که شعری در وصف مسجد سماک بن مَخرمة اسدی در زمان خلیفه عمر سروده است، میتوان پنداشت که در اوایل اسلام به دنیا آمده است؛ [۷]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۱، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۸]
محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۲۴، قاهره، ۱۳۶۸ق.
[۹]
احمد بن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۳، ص۵۰۰، قاهره، ۱۹۸۲م.
هرچند که ابوالفرج تولد او را در عصر جاهلی نیز ممکن میداند، اما در این صورت باید عمر او را نزدیک به ۱۰۰ سال فرض کنیم.۴ - استهزای بنی تمیماقیشر به پیروی از قبیله خود، با بنی تمیم ستیز داشت و پیوسته آنان را هجو میگفت [۱۰]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۴، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۸-۲۵۹، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۶۶، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۳]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۵۳ - ۵۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
و حتی زمانی که یکی از تمیمیان به نام مطر بن ناجیه یربوعی در زمان ضحاک بن قیس، والی کوفه شد، باز از استهزای ایشان دست برنداشت. [۱۴]
عبدالله بن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۵۳، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۱۵]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۷۱-۲۷۲، قاهره، ۱۹۶۳م.
۵ - بادهنوشیوی از همان آغاز در کوفه به هرزهدرایی و بادهنوشی معروف شد [۱۶]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۷]
محمد مرزبانی، معجم الشعراء، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
و گفتهاند حتی پیوسته به دنبال باده به شهر حیره میشتافت و از مأموران حکومت نیز بیمی به دل راه نمیداد. [۱۸]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۷، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۱۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۶۴، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۰]
محمد مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۲۰۰، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
۶ - صله اشعارگویند روزیقیس بن محمد بن اشعث، از بزرگان کوفه در ازای مدیحهای، ۳۰۰ درهم به اقیشر پاداش داد؛ شاعر نپذیرفت و از او خواست که مال را به پیشکار خود بسپارد تا او روزانه ۲ یا ۳ درهم به وی بپردازد. [۲۱]
محمد بن حبیب، «اسماء المغتالین»، ج۱، ص۲۴۹، نوادر المخطوطات، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م، شم ۶.
[۲۲]
ابراهیم رقیق ندیم، قطب السرور، ج۱، ص۲۱۵، به کوشش احمد جندی، دمشق، ۱۹۶۹م.
[۲۳]
عبدالرحیم عباسی، معاهد التنصیص، ج۳، ص۲۴۵-۲۴۶، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۷م.
با اینهمه، هر کس از دادن صله و اجابت تقاضای شاعر سرباز میزد، سخت مورد هجو قرار میگرفت. [۲۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۸، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۵]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۶۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۶]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۵۳ - ۵۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۲۷]
عبدالرحیم عباسی، معاهد التنصیص، ج۱، ص۲۴۶، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۷م.
[۲۸]
عبدالرحیم عباسی، معاهد التنصیص، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۷م.
۷ - شیفته خمرگویند وی چندان شیفته خمر بود که گاه جامههای خود را نیز در راه آن میفروخت. [۲۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۶۶-۲۶۷، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۰]
منصور آبی، نثر الدر، ج۱، ص۵۲۱ -۵۲۲، به کوشش سیده حامد عبدالعال، قاهره، ۱۹۸۹م.
[۳۱]
عبدالرحیم عباسی، معاهد التنصیص، ج۳، ص۲۴۷، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۷م.
از برخی اشعار او چنین برمیآید که زمانی به قصد جنگ راهی شام شد، اما در میان راه از سپاه کناره گرفت، مرکب خود را فروخت و باده خرید. [۳۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۷۴-۲۷۶، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۳]
یاقوت، ادبا، ج۴، ص۳۵-۳۶.
اقیشر در حیره بارها به جرم شرابخوارگی به چنگ مأموران حکومت افتاد، اما او همیشه درصدد انکار برمیآمد و خود را تبرئه میکرد. [۳۴]
عبدالله بن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۵۴، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۳۵]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۷، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۶]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۶۷- ۲۶۸، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۳۷]
ابراهیم رقیق ندیم، قطب السرور، ج۱، ص۴۰۱، به کوشش احمد جندی، دمشق، ۱۹۶۹م.
[۳۸]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۵۲، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۸ - دربار امویاندانسته نیست که وی از چه زمانی به دربار امویان راه پیدا کرد، اما یک بار بشر بن مروان، حاکم بصره و کوفه را در حضور ایمن بن خریم شاعر مدح گفته، و ایمن نیز شعر وی را ستوده است. [۳۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۷۰، قاهره، ۱۹۶۳م.
اقیشر به دربار عبدالملک (حک ۶۱ -۸۶ق) نیز رفت و آمد میکرد و او را مدح میگفت. [۴۰]
محمد مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
حتی یک بار در حضور خلیفه شعر زیبایی در وصف باده سرود و شعر چندان زیبا بود که خلیفه هم شعرش را ستود و هم در او گمان شرابخوارگی برد. [۴۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۶۹، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۴۲]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۵۴، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۹ - مکتببا اینهمه، از آنجا که او برخی از والیان بنیامیه را هجو گفته، [۴۳]
عبدالله بن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۵۳، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۴۴]
احمد دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۳۱۴، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۹۶۰م.
و از طرف دیگر در رثای مصعب بن زبیر نیز شعر سروده، [۴۵]
احمد بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۴۳، بغداد، ۱۹۳۶م.
شاید بتوان گفت که زمانی به مکتب زبیریان تمایل داشته است؛ اما تنها سند در این باب، همین دو قطعه شعر است.۱۰ - مرگعامل مرگ وی را عبدالله بن اسحاق بن طلحه دانستهاند، چه شاعر وی را بسیار هجو میکرد و زمانی که اقیشر از حیره به سوی کوفه باز میگشت، عبدالله غلامان خود را به قتل او فرمان داد. ایشان شاعر را گرفتند، به آتشخان حمام در بیرون کوفه بردند و چندان در معرض دود و آتش نهادند تا کشته شد. [۴۶]
محمد بن حبیب، «اسماء المغتالین»، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰، نوادر المخطوطات، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م، شم ۶.
[۴۷]
احمد نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۵۵ - ۵۶، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۴۸]
عبدالرحیم عباسی، معاهد التنصیص، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۷م.
۱۱ - آثاراما شعر او از یادها نرفت و عبدالملک چون از مرگ شاعر مطلع شد، ۳ بیت از اشعار او را که به خاطر داشت، برای چند تن از اسدیان برخواند. [۴۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۷- ۲۵۸، قاهره، ۱۹۶۳م.
شعر او را پس از آن نیز راویان نقل میکردند و گویی انتشار گستردهای نیز داشت. [۵۰]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۱، ص۲۷۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
با اینهمه، اقیشر را دیوانی نبود، زیرا هیچ یک از نویسندگان کهن به چنین چیزی اشاره نکردهاند. آنچه اینک از او باقی مانده، حدود ۱۶۰ بیت است که در مآخذ پراکنده است. خلیل دویهی آنها را گردآوری کرده، و در مجموعهای به چاپ رسانده است. (بیروت، ۱۹۹۱م) علاوه بر این، بنا به قول یاقوت، [۵۱]
یاقوت، ادبا، ج ۶، ص۲۴۸۳.
ابوجعفر محمد بن حبیب (د ۲۴۵ق) کتابی با عنوان شعر الاقیشر داشته که در آن اشعار شاعر را جمعآوری کرده بوده است.۱۲ - فهرست منابع(۱) منصور آبی، نثر الدر، به کوشش سیده حامد عبدالعال، قاهره، ۱۹۸۹م. (۲) محمد بن حبیب، «اسماء المغتالین»، نوادر المخطوطات، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م، شم ۶. (۳) احمد بن حجر عسقلانی، الاصابة، قاهره، ۱۹۸۲م. (۴) عبدالله بن قتیبه، الشعر و الشعراء، لیدن، ۱۹۰۲م. (۵) عبدالله ابوعبید بکری، سمط اللإلی، به کوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق/۱۹۳۶م. (۶) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، ۱۹۶۳م. (۷) احمد بلاذری، انساب الاشراف، بغداد، ۱۹۳۶م. (۸) احمد دینوری، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۹۶۰م. (۹) محمد ذهبی، تاریخ الاسلام، قاهره، ۱۳۶۸ق. (۱۰) ابراهیم رقیق ندیم، قطب السرور، به کوشش احمد جندی، دمشق، ۱۹۶۹م. (۱۱) عبدالرحیم عباسی، معاهد التنصیص، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۷م. (۱۲) محمد مرزبانی، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م. (۱۳) محمد مرزبانی، الموشح، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق. (۱۴) احمد نویری، نهایة الارب، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی. (۱۵) یاقوت، ادبا. (۱۶) یاقوت، بلدان. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اقیشر»، ج۹، ص۳۷۹۷. ردههای این صفحه : تراجم | شاعران عرب
|