ابنمفلح تقیالدین ابواسحاق ابراهیم بن محمدتقیالدین ابواسحاق ابراهیم بن محمد، یکی از شخصیتهای خاندان اِبْنِمُفْلِح، میباشد؛ ابنمفلح نام افراد خاندانی از فقیهان حنبلی دمشق که در سدههای ۸ -۱۱ق/۱۴-۱۷م دارای مقامات علمی و اجتماعی بودهاند. از نسبت رامینی و قانونی برای افراد این خاندان چنین برمیآید که اصل خاندان به فلسطین باز میگردد. ۱ - معرفی اجمالیتقیالدین (یا برهانالدین) ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن مفلح (۷۵۱-۸۰۳ق/۱۳۵۰-۱۴۰۱م). ۲ - اساتیداو از پدر و نیز نیایش جمالالدین مرداوی، ابنقیّم جوزیه، ابوالبقاءِ سبکی و دیگران دانش آموخت و در خردسالی (۷۶۰ق) به مصر سفر کرد و از قلانسی و خلاطی و ناصرالدین فارقی حدیث شنید. [۱]
ابنقاضی شهبه، تقیالدین، التاریخ، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۲]
ابنحجر، احمد، انباء الغمر، ج۴، ص۲۴۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
او نیز چون پدرش در مدارس صاحبیه و جوزیه و نیز در دارالحدیث اشرفیه تدریس میکرد. [۴]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۴۶، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
[۵]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۸۵، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۳ - منصب قضامدتی نایب قاضی ابنمنجا بود و در رجب ۸۰۱ قاضی دمشق شد. [۶]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۴۸، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
هنگام ورود تیمور به شام، وی برای برقراری صلح بسیار کوشید، ولی سودی نبخشید. ۴ - سرانجامابواسحاق سرانجام بر اثر بیماری درگذشت و کنار پدرش دفن گردید. [۷]
ابن حجر، احمد، الدرر الکامنه، ج۴، ص۲۴۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
[۸]
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۷، ص۲۳، قاهره، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ق.
[۹]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۲، ص۸۵، به کوشش جعفر الحسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۵ - شاگردانابنحجر عسقلانی [۱۰]
ابن حجر، احمد، الدرر الکامنه، ج۴، ص۲۴۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
یادآور شده که از او حدیث شنیده است.۵.۱ - آثاراثری با عنوان المقصد الارشد فی ذکر اصحاب احمد که ذیلی بر طبقات الحنابله ابن ابییعلی بود، از آثار او به شمار آمده و گفته شده است که نسخهای از آن در کتابخانه ظاهریه [۱۲]
ظاهریه، خطی (تاریخ)، ج۲، ص۴۵۰- ۴۵۱، ریان.
موجود است. [۱۳]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۶۶، قاهره، ۱۳۵۴ق.
۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنمفلح»، ج۴، ص۱۷۹۵. |