آثار کوری قلب (قرآن)آثار کوری قلب با توجه به آیات قرآن عبارتند از: ۱ - تكذيب رسالتكورى قلب قوم نوح، موجب تكذيب رسالت آن حضرت: ۱. «لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً ... • فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ؛ما نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ ... امّا سرانجام او را تکذیب كردند؛ و ما او و كسانى را كه با وى در کشتی بودند، رهايى بخشيديم؛ و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق كرديم؛ زيرا آنها گروهى نابينا و كوردل بودند.» ۲. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ ... • فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا ... • قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ ...؛و ما نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ ... اشراف كافر قومش در پاسخ او گفتند: ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمىبينيم؛ ... نوح گفت: اى قوم من! به من خبر دهيد اگر من دليل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و او از سوى خود رحمتى كه شما از آن بى خبريد، به من داده باشد (آيا باز هم رسالت مرا انكار مىكنيد)؟!....» ۲ - كفركورى قلب، موجب باور نداشتن به حقانيت قرآن: «أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى ...؛آيا كسى كه مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند كسى است كه نابيناست؟!....» ۲.۱ - ازدیاد کوری قلبایمان نياوردن به قرآن، موجب زيادتى كورى قلب کافران لجوج: «وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ...؛اگر آن را قرآنى عجمى قرار مىداديم به يقين مىگفتند: چرا آياتش به روشنى بيان نشده؟! قرآن عجمى از پيغمبرى عربى؟! بگو: اين كتاب براى كسانى كه ايمان آوردهاند هدايت و شفاست؛ ولى كسانى كه ايمان نمىآورند، در گوشهايشان سنگينى است و از مشاهده آن نابينا هستند....» ۳ - كورى در آخرتكورى قلب در دنیا، موجب كورى آن در آخرت: «وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا؛امّا كسى كه در اين جهان از ديدن چهره حق نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است.» ۴ - مانع ايمانكورى قلب، موجب نپذيرفتن آیات الهی: «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها ...؛دلايل بصیرت آفرين از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ كسى كه به وسيله آن، بصیرت و آگاهى يافت، به سود خود اوست؛ و كسى كه از ديدن آن چشم پوشيد، به زيان خودش مىباشد....» ۵ - مانع عبرت گيرىكوردلى، مانع عبرتگیری از سرگذشت اقوام گذشته: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دلهايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند؛ يا گوشهايى كه با آن نداى حق را بشنوند؟! زيرا بسيار مىشود كه چشمهاى ظاهر نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.» ۶ - مانع فهم قرآنكورى قلب، مانع فهم آيات قرآن: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ ... • وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ؛گروهى از آنان، به تو گوش فرا مىدهند؛ ... و گروهى از آنان، به سوى تو مىنگرند( امّا گويى هيچ نمىبينند)! آيا تو مىتوانى كوران را هدايت كنى، هرچند نبينند؟!» ۷ - مانع هدايتكورى قلب، مانع هدایت مردم: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ؛و گروهى از آنان، به سوى تو مىنگرند (امّا گويى هيچ نمىبينند)! آيا تو مىتوانى كوران را هدايت كنى، هرچند نبينند؟!» ۸ - محروميت از شناختكورى قلب، موجب محروميت از فهم حقايق و شناخت معارف الهى: ۱. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛آيا آنان در زمین سير نكردند، تا دلهايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند؛ يا گوشهايى كه با آن نداى حق را بشنوند؟! زيرا بسيار مىشود كه چشمهاى ظاهر نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.» ۲. «إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ • وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛مسلّماً تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند. و نيز نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانىبرسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.» ۳. «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ • وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛به يقين تو نمىتوانى صداى خود رابه گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند. و نيز نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو تنها مىتوانى سخنت را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسلیم هستند.» ۴. «وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌ ... وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ...؛اگر آن را قرآنى عجمى قرار مىداديم به يقين مىگفتند: چرا آياتش به روشنى بيان نشده؟! قرآن عجمى از پيغمبرى عربى؟! ... ولى كسانى كه ايمان نمىآورند، در گوشهايشان سنگينى است و از مشاهده آن نابينا هستند؛ آنها همچون كسانى هستند كه گويى از راه دور صدا زده مىشوند.» ۹ - پانویس
۱۰ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۳، ص۴۲۵، برگرفته از مقاله «آثار کوری قلب». ردههای این صفحه : قلب | موضوعات قرآنی
|