مراقبه
مراقبه از واژهی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوى اوست و هر کس از کارى به سبب رعایت دیگرى دورى جوید گفته مىشود: فلانى را مراقبت کرد.
در متون اخلاق اسلامی، پیشینهی مراقبه به «مرابطه» بازمیگردد که عبارت است از نگاهبانى و مواظبت عقل از نفس. در هر حال مشارطه، پیشنیاز مراقبه و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کنندهی محاسبه است.
سید بحرالعلوم در تعریف مراقبه میفرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلف نکند».
محتویات
فضیلت مراقبه در قرآن و روایات
خدای متعال در قرآن میفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است!».
علامه طباطبایی میگوید: این آیه مؤمنین را وادار مىکند که به یاد خداى سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که چه مىکنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکى که در کردههاى خود یافتند خدا را شکر گزارند و هر عمل زشتى دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خداى تعالى طلب مغفرت کنند.
خدای متعال که خود دیدهبان و مراقب انسان و رفتار اوست، انسان را توبیخ میکند که مگر نمىداند که خدا مىبیند! و در روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «احسان، آن است که خدا را چنان پرستش کنى که گویى او را مىبینى و اگر نتوانى او را ببینى بدان که او تو را مىبیند».
امام علی علیه السلام انسانها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده و میفرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار. ایشان مومن را به دوام مراقبت قلبی توصیه میکنند و مؤمن عاقل را کسى میداند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد و میفرماید: خدا رحمت کند بندهای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.
اهمیّت مراقبه از نظر علمای اخلاق
مراقبه، مورد توصیهی همهی بزرگان علم اخلاق از خواجه نصیرالدین طوسی تا علامه بحرالعلوم و مرحوم نراقی، تا قلههای تهذیب در عصر حاضر، مرحوم میرزا جوادآقا تبریزی، امام خمینی و علامه طباطبایی است.
مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه می دانند و آن را به منزله سنگ اساسى سیر و سلوک، ذکر، فکر و... میدانند و میگویند: تا مراقبه صورت نگیرد، (ذکر) و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بىاثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معکوس مىدهد.
مشارطه، پیش نیاز مراقبه
مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است. در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از نماز صبح باشد و روش انجام مشارطه آن است که با خود شرط کند که برخلاف فرموده خداوند رفتار نکند و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبر در عاقبت هر کارى که در آن شبانه روز مىخواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارش ها و بالاترین آنهاست.
روش انجام مراقبه
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
- مراقبه قبل از شروع در عمل: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا براى هوای نفس و پیروى از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل براى خداست آن را انجام دهد و اگر براى غیر اوست از آن دست بازدارد. همان طور که امام صادق علیه السلام میفرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.
- مراقبه به هنگام عمل: عبارت از بررسى چگونگى عمل است تا حقى را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیت خود را براى اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهى که براى او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کارى مباح است.
درجات مراقبه
مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مىکند. در ابتداى امر سلوک مراقبه عبارتست از آن که از آنچه به درد دین و دنیاى او نمىخورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیرضروری دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولى کمکم این مراقبه شدت یافته و درجه به درجه بالا مىرود.
گاهى مراقبه عبارت است از توجه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلیه الهیه.
هر چه سالک رو به کمال میرود و طى منازل و مراحل میکند، مراقبه او دقیقتر و عمیقتر خواهد شد و در این حالات بسیارى از مباحات در منازل اولیه بر او حرام و ممنوع مىگردد. مثلا مقربان الهی هیچ التفاتى به غیر نکنند و فقط یک همت و اندیشه دارند. پارسایان نیز کسانىاند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطلع است ولیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشدهاند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.
از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:
- پرهیز از محرمات و انجام همه ی واجبات بدون کمترین سهلانگاری.
- انجام همه کارها براى رضاى خدا و دوری از امورى که لهو و لعب نامیده مىشود.
- پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کمکم اذعان و اعتراف مىنماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
- حاضر و ناظر دیدن خدا و مشاهده جمال الهى به طور اجمال.
آثار مراقبه
در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی میشود:
- حفاظت الهی: امام علی علیه السلام میفرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت میکند.
- رسیدن به معرفت نفس: یکى از امور مهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به یاد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملى او باشد. چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حق تعالى از باب مهر و عطوفت انوارى را بر او به عنوان طلایع ظاهر مىگرداند. این مرحله ابتداى تجرد نفسى است.
- صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کاملتر باشد دریافتهای قلبی و روحی که هدایای الهیهاند زلالتر و صافترند. و علاوه بر وسعت رزق معنوی، انطباق آنها با واقعیت هم بیشتر است. زیرا مراقبه، کشیک کشیدن نفس است.
- مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانى خوپذیر و کسانى که در مصاحبت با ملکوت عالم بسر مىبرند کمکم ملکوتى مىشوند. همانطور که روایت است که خدای متعال میفرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
- کشف عوالم توحیدی: دوام در حضور و مراقبت موجب انصراف از ماسوىالله به سوى حقیقة الحقائق مىگردد. در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
- توحید افعال: یعنى ادراک مىکند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدس او دارد.
- توحید صفات: در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و... را که در موجودات خارجیه مشاهده مىکند مستند به خداى تعالى مىیابد.
- توحید اسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک مىکند. مثلا عالمیت خود را عالمیت خدا ادراک مىکند و قادریت و سمیعیت و بصیریت خود را همه از خدا مىداند و بس.
- توحید ذات: در این مرحله، سالک ادراک مىکند که آن ذاتى که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام اینها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجهى به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلى ذاتى خواهد شد.
- حل مشکلات سلوکی.
- نفی خواطر.
مراقبه ایام و ساعات
بزرگان اخلاق و تربیت، از مبانی اسلامی و دعاهای معصومین علیهم السلام چنین برداشت نمودهاند که انسان اخلاقجو باید در لحظاتی که بر او میگذرد، مراقبت کند به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «المراقبات» نوشته آیت الله ملکی تبریزی و کتاب «الاقبال بالأعمال الحسنة» از سید بن طاووس وجود دارد.
بخشی از این مراقبات عبارتند از: ایام موالید، مثل روز تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السلام، روز بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، روز عید غدیر خم، روز دحو الارض، روز مباهله، اول ماه، آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه، روز جمعه و ساعت آخر آن، مراقبت از وقت نمازها.
پانویس
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپسوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۴۲۵.
- ↑ فیض کاشانی؛ راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمهی سید محمدصادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجرى شمسى، ج ۸، ص ۱۹۳.
- ↑ نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمهی سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۲۴.
- ↑ بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایى، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.
- ↑ سوره حشر، ۱۸.
- ↑ طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان ترجمهی موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۱۹، ص۳۷۳ و ۳۷۴.
- ↑ سوره نساء، ۱.
- ↑ سوره علق، ۱۴
- ↑ مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار، مؤسسة الطبع والنشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۶۷، ص ۱۹۶.
- ↑ کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۸، ص ۲۵۶.
- ↑ آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۳۵.
- ↑ تعبیر امام علیهالسلام این است که: «مراقباً قلبه» و اسم فاعل در ادبیات عرب دلالت بر استمرار دارد.
- ↑ آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى، پیشین، ص ۲۳۵.
- ↑ سید رضى؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، ص ۱۱.
- ↑ کلینى، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۰.
- ↑ طوسى، خواجه نصیر؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۳۹.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پیام آزادى، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۵۱.
- ↑ خمینى، روحالله؛، چهل حدیث، مؤسسهى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ص ۹.
- ↑ بحرالعلوم؛ پیشین، ص ۱۱۴.
- ↑ طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ رسالةلُبّاللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ ه.ق، چاپ چهارم، ص ۱۱۴.
- ↑ نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۷.
- ↑ نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۴ و ۱۲۵.
- ↑ خمینى امام روحالله، چهل حدیث، پیشین، ص ۹.
- ↑ فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۱۹۵.
- ↑ حر عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ه.ق، ج ۱۵، ص ۲۵۲.
- ↑ فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۲۰۱.
- ↑ طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۳ و ۱۱۴.
- ↑ طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۰ و ۳۱.
- ↑ نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
- ↑ نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
- ↑ طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴.
- ↑ آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ پیشین، ص ۲۳۵.
- ↑ حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
- ↑ طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.
- ↑ همان.
- ↑ حسن زاده، آملى حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۶۴۹.
- ↑ حسن زاده، آملى حسن؛ انسان و قرآن، قیام، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۷۲.
- ↑ حسن زاده، آملى حسن؛ نامهها برنامهها، الف لام میم، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ص ۲۴۰.
- ↑ کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۹۶.
- ↑ حسن زاده، آملى حسن؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رجاء، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.
- ↑ طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ص ۱۵۱- ۱۵۴.
- ↑ حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
- ↑ طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴، نفى خواطر: عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنى نگوید و عملى انجام ندهد و تصور و خطرهاى بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن و تحصیل این حال بسى صعب و دشوار است ولهذا گفتهاند که نفى خواطر از اعظم مطهرات سرّ است. (طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ۱۴۰) که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ میدهد. (همان، ص ۱۵۰) و صد البته باید زیر نظر استادی اسلامشناس و مربی انجام گیرد.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۸.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۶.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۵.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۶.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۹.
- ↑ ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۶۰.
منبع
مصطفی همدانی، مراقبه، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.