جبل
«جَبَل» و جمع آن «جِبال» به معنی کوه، در آیات متعددی از قرآن کریم استعمال شده و حتی اموری مانند سجده و تسبیح نیز به آن نسبت داده شده است.
جبل در قرآن
کلمه «جَبَل» به معنی کوه، در قرآن مجید به صورت مفرد و جمع (جِبال) ۳۹ بار ذکر شده است: «وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا»؛ (سوره نازعات/۳۲) و کوهها را برافراشت.
در برخی آیات قرآن، اموری مانند سجده و تسبیح نیز به کوهها نسبت داده شده که این سجده و تسبیح جمادات به زبان تکوین است. خداوند فرمود: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللَّه...»؛ (سوره حشر/۲۱) اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد... .
و نیز می فرماید: کوهها تسبیح خدای می کنند: «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یسَبِّحْنَ...» (سوره انبیاء/۷۹)؛ «یا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ...» (سوره سباء/۱۰)؛ و می بینی سجده خدا می کنند: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ والشَمسُ ... وَالْجِبَالُ» (سوره حج/۱۸).
و جای دیگر فرمود: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ...» (سوره احزاب/٧٢) ما امانت را بر زمین و آسمان و کوهها عرضه داشتیم نپذیرفتند اما انسان پذیرفت.
کوهها در قیامت:
در قیامت که همه چیز دیگرگون می شود، کوه که در صلابت و ثبات مثل است، سست و پراکنده و از هم پاشیده می شود و به جای ثبات به راه می افتد و می جنبد.
«و تکونُ الجبالُ کَالعِهن» (سوره معارج/۹) کوهها مانند پشم زده می شوند، یا «وَکانَتِ الْجِبَالُ کثِیبًا مَهِیلًا» (سوره مزمل/۱۴) و کوهها تل ریگ نرم می شوند و «یوْمَ نُسَیرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً» (سوره کهف/۴۷) روزی که کوهها را برانیم و براه اندازیم و تو زمین را بینی از زیر کوهها بیرون آمده.
«وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِی تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (سوره نمل/۸۸) کوهها را بینی پنداری بر یک جا استوارند با این که مانند ابر می گذرند. ظاهر آیه راجع به قیامت است که چون در صور دمند و همه موجودات نزد خداوند خاشع گردند کوهها را پا بر جای بینی با آنکه روان است مانند ابر و بعضی مردم عصر ما گویند آیه اشاره به قیامت نیست بلکه در همین زمان ما است و مقصود حرکت زمین است و بعضی گویند حرکت جوهری مقصود است در کوه، والله العالم.
حکمت آفرینش کوهها
در آفرینش کوه مصلحت بسیار است از جمله آنکه در جایهای بلند زمین هوا سردتر است و یخ و برف دیری می ماند و به تدریج آب می شود و رودها و چشمه های آب هنگام گرما و تابستان روان می گردد. اگر کوه نبود و برف را نگاه نمی داشت در فصل تابستان آب نبود و مردم از تشنگی هلاک می شدند.
دیگر آنکه کوهها از جنس طبقات عمیق درون زمین است سطح روی زمین که ما در آن زندگی می کنیم آماده کشت و زرع و بناء و معیشت انسان و حیوان می باشد و معادن و اجسام دیگر که ما نیازمند آنهائیم و مانع کشت است مانند آهن و گوگرد و زاج و نمک و مس و نقره و طلا و غیر آن هزاران متر از سطح زمین پائین ترند. کوهها مثل آنکه از باطن زمین برجسته اند آن معادن را با خود بالا آورده و مردم در رگه های کوه حوائج خویش را می یابند.
سیم آنکه باطن زمین از فرط حرارت گداخته است و هر چه در آنجا است مایع و اگر اجسام سخت مانند کوه و ریشه های آن که در زیر خاک در هم تنیده نبودند، پیوسته زمین در زیر پای مردم می لغزید و قسمتی از آن در ماده گداخته درونی فرومی رفت و قسمت دیگر برمی جست. این زلزله که گاه گاه در اندک مساحتی مشاهد می کنیم اگر صلابت کوهها نبود همیشه در همه جا اتفاق می افتاد، بسیار سخت تر؛ از این روی خداوند کوهها را تشبیه به میخ کرد؛ «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا * وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا»؛ (سوره نبأ/۷) آیا قرار ندادیم زمین را جای آرامش و کوهها را میخهای آن.
منابع
- نثر طوبی: دائره المعارف لغات قرآن کریم، علامه شعرانی و محمد قریب، واژه "جبل"، ج۱، ص۱۲۴.