استعاذه
استعاذه، واژه و تعبيری قرآنى به معنى پناه بردن به خداوند از هر نوع شر و بدي و نيز وسوسههای شيطانى.
محتویات
واژه شناسی
استعاذه مصدر باب استفعال از ريشة «ع و ذ» و عَوذ مصدر فعل «عاذَ، يَعوذُ» به معنى پناه بردن به غير، اعم از شىء، شخص يا مكان است. استعاذه در فرهنگ اسلامى به ويژه در قرآن كریم، دعايى است كه به وسيله آن، انسان براي دفع شرور خود را در پناه خداوند متعال قرار مىدهد.
خواستگاه استعاذه
استعاذه در معنى وسيع آن، برخاسته از يك امر غريزي است. انسان هنگام رويارويى با خطرها مىكوشد تا با پناه جستن از يك قدرت برتر به آرامش و اطمينان دست يابد. بدين جهت از زمانهاي دور در ميان اقوام بشر، آداب و رسوم خاصى براي دفع شرور و آفات وجود داشته است.
عرب پيش از اسلام نيز براي رهايى از ناگواري ها و شرور، تعويذهاي گوناگون از جمله: رُقيه، نُشره، نَفره، تَميمه و... بكار مىبردند، يا از ساحران و كاهنان كه مدعى رابطه با موجودات غيبى (جنّ و شيطان) و دانستن رازهاي نهفته بودند، ياري مىخواستند و با واسطة آنان به آن موجودات توسل مىجستند. اين مردم با اعتقاد راسخى كه به جن داشتند، گاه براي حفظ خود از گزند حوادث به آن پناه مىبردند؛ چنانكه هنگام سفر به سرزمينى ناشناخته خود را در پناه جنى كه صاحب و بزرگ آن وادي بود، قرار مىدادند.
قرآن كريم در سوره جن (آیه 6) با اشاره به اين انديشه نادرست، پناه بردن گروهى از آدميان به جن را موجب گمراهى و خسران بيشتر آنان برشمرده است.
قرآن كريم با نزول نخستين سورههاي مكى مانند سوره ناس و سوره فلق به تبيين استعاذة حقيقى پرداخت و برخلاف تفكر جاهلى كه تسليم پذيري در برابر نيروهاي شيطانى را رواج مىداد، استعاذه را تنها پناه بردن به خداوند از هر شر و بدي و وسوسة شيطانى دانست.
بر همين اساس آيات قرآنى تهمتى را كه مشركان به پيامبر صلی الله علیه و آله، مبنى بر رابطه با شياطين مىبستند، به صراحت رد كرده است (آیه 210 سوره شعراء، آیه 25 سوره تکویر) و شايد از همين روي، پيامبر صلی الله علیه و آله فرمان يافته است كه همواره پيش از تلاوت آيات وحى، از شيطان رجيم به خداوند پناه آورَد (آیه 98 سوره نحل) تا بدين وسيله پاسخى قوي به تهمت هاي پىدرپى آنان باشد.
استعاذه در قرآن مجيد
در قرآن مجيد، 17 بار مشتقات «عوذ» بكار رفته است كه بيشتر از همه صورت هاي ثلاثى مجرد آن مانند: عُذْتُ، اَعوذُ، يَعوذونَ، مَعاذ و در ثلاثى مزيد يك بار صورتى از باب افعال (اُعيذُها) و 4 بار از باب استفعال (استعاذه) در صيغة امري «اِسْتَعِذْ» آمده است. در اين آيات جز يك بار كه در نكوهش از پناه جستن آدميان از جن سخن رفته در ديگر موارد، پروردگار به عنوان تنها ملجأ و مأوا شناسانيده شده است.
اهميت استعاذه در قرآن هنگامى آشكارتر مىشود كه بدانيم دو سوره پايانى (سوره ناس و سوره فلق)، به همين موضوع اختصاص يافته است. اين دو سوره كه با خطاب به پيامبر صلی الله علیه و آله آغاز مىشود، جامعترين بيان درباره اركان استعاذه را دارند، به گونهاي كه آيات ديگر مربوط به استعاذه را مىتوان شرحى از مفاهيم و مصاديق اين دو سوره تلقى كرد.
اين دو سوره به سبب آغازهاي مشترك از همان عصر نزول به «معوّذتين» شهرت يافت و جايگاه ويژهاي در نظام آموزش قرآن پيدا كرد. از جانب ديگر نيز معوذتين جانشين انواع تعاويذ نادرست عصر جاهلى شد.
رسول اكرم صلی الله علیه و آله تلاوت معوذتين را بهترين تعويذ مىدانستند و در عمل بارها حسنين علیهم السلام را به اين دو سوره تعويذ مىكردند.
از استعاذههايى كه در قرآن كريم آمده، برخى از زبان پيامبران همچون حضرت نوح، حضرت يوسف و حضرت موسى علیهم السلام و نيز حضرت مریم و همسر عمران (نك: سوره آل عمران/3/35-36) و موارد ديگر خطاب به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است.
حضرت نوح علیه السلام از اين كه از خداوند چيزي بخواهد كه بر پاية آگاهى نبوده باشد، به وي پناه برده است. (آیه 47 سوره هود) حضرت موسى علیه السلام در برابر فرعونيان كه او را به سنگسار شدن و نيز قتل (آیه 20 سوره دخان، آیه 27 سوره مؤمن) تهديد مىكردند، از هر متكبري كه به روز حساب ايمان ندارد به پروردگار پناه جسته است.
همچنين در داستان گاو بنىاسرائيل از اين كه در زمره جاهلان باشد، استعاذه كرده است. (آیه 67 سوره بقره) حضرت يوسف علیه السلام، درخواست كامجويى همسرِ عزيزِ مصر را با گفتن «معاذَالله» پاسخ گفته (سوره يوسف/12/23) و آنگاه كه در مصر قدرت يافته، از مجازات بىگناهان به جاي مجرمان به خداوند پناه برد. (نك: سوره يوسف/12/79)
حضرت مريم علیه السلام همچون حضرت يوسف علیه السلام از اين كه به گناه آلوده شود، به خداوند رحمان پناه جسته (نك: سوره مريم/19/18) و همسر عمران پس از زادن مريم، در دعايى او و ذريهاش را از شيطان رجيم به پناه حق سپرده است. (سوره آل عمران/3/36)
خطاب هاي استعاذه به پيامبر صلی الله علیه و آله در سوره ناس و سوره فلق با تعبير «قل اعوذ برب...» است و در اين دو سوره راه غلبه بر شياطين و دفع شرور بيان شده است. در سوره مؤمن (40/56) كه امر به استعاذه آمده است، با توجه به سياق آيه كه كبر را منشأ جدال جاهلانه در آيات الهى مىشمارد، چنين برمىآيد كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمان يافته است تا از كبر و عناد كافران استعاذه نمايد، همانسان كه موسى علیه السلام از گزند فرعون به خداوند پناه برده است.
در آياتى از سوره فصلت (41/36)، سوره اعراف (7/200) و سوره مومنون (23/97- 98) خداوند، پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله را فرموده است كه از وسوسهها و تحريكات شيطان به او پناه برد. سياق آيات درباره شيوه رفتار پيامبر صلی الله علیه و آله با مشركان است كه بدكرداري آنان را به نيكى پاسخ دهد و با گذشت و گفتار نيك و پرهيز از جدل، از نادانان روي برتابد. البته اين چنين كرداري در برابر مخالفان بس دشوار است زيرا چه بسا رفتار جاهلان و سفيهان موجب غضب مىشود و اين خود راه نفوذ وسوسههاي شيطانى را هموار مىسازد و در اين صورت شيطان دشمني ها را شدت مىبخشد و كار دعوت پيامبران را دشوار مىكند در سوره نحل (16/98) خطاب به پيامبر صلی الله علیه و آله، استعاذه به عنوان يكى از آداب تلاوت قرآن مطرح شده است.
استعاذه در آغاز تلاوت قرآن از آن روست كه قاري از لغزش ها به دور باشد و بنابراين به زبان آوردن الفاظ استعاذه مقدمهاي براي تحقق حالت نفسانى استعاذه است؛ چنان كه حقيقت امر در آيههاي 99 و 100 همين سوره توضيح داده شده است و آن داشتن ايمان و توكل به خداوند است و اين دو سدّي در برابر نفوذ و سيطرة شيطان است. در برخى از منابع مىتوان نگرش هاي عرفانى و اخلاقى را درباره حقيقت و مراتب استعاذه دریافت.
حكم استعاذه در قرائت قرآن و نماز
از دیدگاه فقهای شیعه استعاذه قبل از شروع قرائت قرآن مستحب است و واجب نیست. دستور به استعاذه نمودن قبل از قرائت قرآن، مانند امر كردن به شستن دستها و یادكردن خدا هنگام غذا خوردن است. اگر استعاذه در قرائت قرآن واجب بود، به طور حتمی در نماز هم واجب میشد زیرا در آن نمازگزار فاتحه الكتاب و سورهای از قرآن را میخواند. امّا اجماع فقهای شیعه بر این است كه استعاذه در نماز هم واجب نیست. مستند نظریه فقها در زمینه استعاذه در قرائت قرآن، همان آیه 98 سوره نحل است كه ذكر شد.
استعاذه واقعی یا ادب استعاذه
از آنجا كه مطلع قرائت قرآن با لفظ استعاذه است و گفتن آن مقدمه ورود به فضای قرآن میباشد، دریغمان آمد در مورد استعاذه واقعی مطلبی ننویسیم. به این سبب مطلبی را از كتاب «آداب الصلوه» امام خمینی تقدیم میداریم به این امید كه مورد استفاده خوانندگان قرار گیرد:
«از آداب مهم قرائت... استعاذه از شیطان رجیم است كه خار طریق معرفت و مانع سیر و سلوك الی الله است؛ و این استعاذه و پناه بردن با لقلقه لسان و صورت بیروح و دنیای بیآخرت تحقق پیدا نكند؛ چنانچه مشهود است كه این لفظ را كسانی هستند كه چهل پنجاه سال گفته و از شرّ این راهزن نجات نیافته و در اخلاق و اعمال بلكه عقاید قلبیّه از شیطان تبعیت و تقلید نمودهاند. اگر درست پناه برده باشیم از شرّ این پلید، ذات مقدس حق تعالی كه فیّاض مطلق و صاحب رحمت واسعه و قدرت كامله و علم محیط و كرم بسیط است ما را پناه داده بود و ایمان و اخلاق و اعمال ما اصلاح شده بود».
استعاذه در احاديث
استعاذه در احاديث و روايات از جهت لفظ و معنى كاربرد وسيعى دارد. گاه مفهوم استعاذه با كلمات مترادف مثل «التجاء»، «استجاره» و «استغاثه» بكار رفته و حتى واژگان غيرمترادف مانند «لبيك»، گوياي توجه و استعاذه به خداوند تلقى شده است در روايات و ادعيه به تفصيل از انواع شروري سخن آمده كه استعاذه از آنها بايسته است كه اين شرور را مىتوان در قالبى كلى چنين طبقهبندي كرد: رذايل اخلاقى، گناهان و وسوسههاي شيطانى مانند بخل، خيانت، حسد، نفاق، بدخُلقى و حرص؛ آفت هاي جسمانى مثل بيماري ها، گزند حيوانات موذي و ناتواني هاي جسمى مانند پيري؛ تنش هاي روحى و روانى مانند غم و اندوه، كسالت و اضطراب؛ نابساماني هاي اجتماعى و اقتصادي همچون: فقر، گرسنگى، بدهكاري، ورشكستگى، ستم ها، آشوب ها، غلبه دشمنان و بدخواهان؛ انحرافات اعتقادي در دين چون كفر و ضلالت و به دنبال آن خشم و سخط الهى و عذاب هاي دنيوي و اخروي مثل زوال نعمت، عذاب قبر، عذاب جهنم.
در كتب ادعيه و اذكار براي دفع بيماري ها و آفات و شرور و مصونيت از آن ها، دعاها و نوشتههاي رمزدار با عنوان حِرز، رقيه، عَوذه و غير آن آمده است. اگرچه در اين تعاويذ لزوماً عناصر استعاذه بكار نرفته است؛ چنانكه مثلاً رسول خدا صلی الله علیه و آله - بر پاية روايات - به سوره فاتحة الكتاب تعويذ مىكردند و نيز سوره اخلاص در كنار معوذتين (المعوذات الثلاث) در يك گروه و به عنوان برترين تعويذها و استعاذهها معرفى شده است.
منابع
- دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج8، مدخل استعاذه از احمد بادكوبه هزاوه، (9 اردیبهشت 1391).