موانع فهم قرآن

از دانشنامه‌ی اسلامی


منظور از فهم قرآن در بحث موانع فهم، دستیابی به معانی ظاهری آیات نیست؛ بلکه منظور اعتقاد داشتن و بهره بردن از آیات قرآن کریم است و الا هر کس به راحتی می‌تواند معنای ظاهری آیات را درک کند. اعمال و صفات ناپسند، تقلید کورکورانه و تفکر نکردن، سه مانع مهم برای فهم درست قرآن می‌باشد.

مفهوم شناسی

"موانع" جمع "مانع" از ماده "منع" می‌باشد که در علم لغت آن را به حائل شدن بین شخص و اراده‌اش معنا می‌کنند. همچنین لغویون "فهم" را به شناختن یا تعقل معنا کرده‌اند. «فهمت الشیء» یعنی «عرفته یا عقلته» و برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده‌اند. و معادل فارسی آن را دانستن می‌گویند. البته اهل لغت ماده فهم را برای "معانی" دانسته‌اند و به کار بردن آن را برای "ذوات" اشتباه می‌دانند؛ مثلا «فهمت الکلام» درست است ولی «فهمت الرّجل» صحیح نیست. ماده فهم در قرآن کریم تنها یکبار به کار رفته است: «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ...»؛ ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم... . بنابراین فهم قرآن از این باب است که قرآن نیز کلامی دارای معانی می‌باشد و می‌خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند.

موانع فهم قرآن

قبل از شمردن موانع فهم قرآن باید متذکر شویم که قرآن در حجاب نیست و ابهامی ندارد که دیگران آیاتش را نفهمند، بلکه خود انسان با اعمالش به جایی می‌رسد که از فهم قرآن بی نصیب می‌ماند. پس از ذکر این مقدمه موانعی که در مسیر فهم قرآن است را به دو قسمت کلی تقسیم می‌کنیم:

الف: اعمال و صفات ناپسند: به طور کلی گناهان در فهم انسان نسبت به قرآن تاثیر می‌گذارند و بهره بری انسان را از این معارف عالی کم می‌کنند. اکنون چند نمونه از گناهانی که به خصوص در این باره توسط دانشمندان ذکر شده‌اند را می‌آوریم که عبارتند از:

1. کفر و عناد: درباره کفار و معاندان خداوند در قرآن کریم در سه آیه می‌فرماید: «جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا»؛ ما بر دل‌های این ها پرده‌هایی افکنده‌ایم تا (قرآن را) نفهمند و در گوش‌هایشان سنگینی قرار داده‌ایم (تا صدای حق را نشنوند)!

از این آیه و آیات شبیه به آن به خوبی استفاده می‌شود که خداوند بر دل کفار به سبب کفرشان تاریکی نهاده است لذا از فهم قرآن کریم عاجزند.

2. تکبر و خودبینی: چون تکبرکننده‌گان در ساحت حق فروتنی و تواضع ندارند و در برابر آن قیام می‌کنند، نه زبانشان به علم و حق گویاست و نه گوش شنوایی برای شنیدن حق دارند. خداوند درباره اینان می‌فرماید: «سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ»؛ بزودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبر می‌ورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف می‌سازم!

چنین کسانی نه تنها خود به آیات قرآن کریم گوش فرانمی‌دهند، بلکه دیگران را نیز از گوش دادن به آن بازمی‌دارند. انسان هر اندازه که در تار و پود خودبینی واقع شود، از خدابینی محروم است و قرآن را نمی‌فهمد هر چه بیشتر در خودبینی غوطه‌ور باشد، به همان اندازه از فهم قرآن در حجاب است و هر اندازه از شهوت حیوانی لذت می‌برد، از لذت قرآنی محروم می‌شود.

3. دنیاطلبی: قرآن کریم به همه‌ی انسان‌ها هشدار می‌دهند که اگر غرق در امور مادی باشید، جان پاک خود را در طبیعت دفن کرده و خسران دیده‌اید. اگر کسی عقل و فطرت خود را در غریزه‌ها و هدف‌های طبیعی دفن کند، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را نیز دفن کرده است.

ب: تقلید کورکورانه: تقلید کردن و استقلال نداشتن یکی دیگر از موانع فهم قرآن کریم است. قرآن کریم در آیات متعددی از مشرکان انتقاد کرده است که چرا خود درباره سرنوشت خود تصمیم نمی‌گیرند و از پیشینیان خود تقلید می‌کنند: «قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ»؛ گفتند: آیا به سراغ ما آمده‌ای که تنها خدای یگانه را بپرستیم و آنچه را پدران ما می‌پرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست می‌گویی آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی، بیاور!

ج: تفکر نکردن: تدبر و تفکر در آیات قرآن که حدود ده آیه از قرآن را به خود اختصاص داده است که بعضی از آنها انسان را به تفکر در کل قرآن فرامی‌خواند و برخی از آنها که بعد از مثل یا نشانه‌ای به خصوص آمده انسان را متوجه آن مثل یا نشانه کرده و فرموده که در آن فکر کنید و عبرت بگیرید. تفکر در قرآن یعنی دستیابی به گنجینه‌ای که تمامی لوازم سعادت و خوشبختی انسان را داراست زیرا که قرآن معجزه‌ای است از پیامبری که هم اولوا العزم بود و هم خاتم الانبیاء، پس رسالت او نیز از طرف زمان و مکان خارج است.

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم‌؛ لسان العرب‌، دار صادر، بیروت‌، سال: 1414 ق‌، چاپ: سوم، ج‌8، ص343 و فراهیدی، خلیل بن احمد؛ کتاب العین‌، انتشارات هجرت‌، قم‌، 1410 ق،‌ چاپ: دوم، ج‌2، ص163.
  2. فراهیدی، خلیل بن احمد؛ همان، ج‌4، ص61.
  3. ابن منظور، محمد بن مکرم‌؛ همان، ج‌12، ص460.
  4. قرشی، سید علی اکبر؛ همان، ج‌5، ص205.
  5. همان.
  6. سوره انبیاء/79.
  7. سوره انعام/25، سوره اسراء/46، سوره کهف/57.
  8. داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فی تفسیر القرآن،‌ انتشارات صدر، تهران،‌ 1375 ش‌، چاپ:اول، ج‌12، ص107.
  9. سوره اعراف/146.
  10. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم (قرآن در قرآن)، قم، مرکز نشر اسوه، 1378ش، چاپ: اول، ص365.
  11. کاشفی سبزواری، حسین؛ جواهرالتفسیر، تهران‌، دفتر نشر میراث مکتوب‌، بی تا، ص272.
  12. سوره اعراف/70.


منابع