منشور
این کلمه به معنی حکم و فرمان سرگشاده امیران و پادشاهان است و در آن لطف یا بخششی صورت میگیرد. از مقایسه متون فارسی سدههای نخستین برمیآید که در دربار شاهان فارسیزبان ــ مثل صفاریان ــ به فرمان شاه منحصراً منشور و فرمان گفته میشد و حال آن که در دربار شاهان ترک زبان ــ مانند غزنویان و سلجوقیان ــ فرمان شاه را "مثال" نیز میگفتهاند، اما برای واگذاری شغل و منصب وزارت و اشراف و تولیت و امثال آنها منشور بکار میرفته و مناسبت صدور آن از مناسبت صدور مثال برتر بوده است؛ مانند منشور وزارت، منشور قضا، منشور اشراف، منشور تولیت و جز آن.
از متون فارسی استنباط میشود که چون منشوری بهنام کسی صادر میشد، صاحب منشور پس از دریافت، متن آن را همراه با خطبهای بهنام صادرکننده میخوانده است. در تاریخ بیهقی در چند جا اشاراتی به این رسم دیده میشود، از جمله در جایی که از منشورِ لقب و حکمرانی سلطان مسعود که خلیفه فرستاده بود، سخن میگوید: "سلطان مسعود دستور داد تا نسخهها برداشتند از منشور و نامه و القاب پیدا کردند تا این سلطان بزرگ را بدان خوانند و خطبه کنند" و نیز در جای دیگر میگوید: "سلطان منشوری فرستاد بنام سپاه سالار غازی به ولایت بلخ و سمنگان و کسان وی آن را به بلخ براند بزودی تا بنام وی خطبه کنند".
در دوره خوارزمشاهیان در معنی و مورد استعمال منشور توسعه و بسطی حاصل شد به این معنی که این اصطلاح علاوه بر این که شامل موضوعهای مناصب و مشاغل و ملازمتهای بزرگ میشد، برای اعطای اقطاع و مواجب و مستمریها هم بکار میرفت. چنانکه از منشورهای این زمان استنباط میشود، از خواص منشور این بوده که در آن از چند مأموریت و وظیفه و دستور صحبت میشد و بدین ترتیب بر بسیاری از موضوعها اشتمال داشته است. از فرهنگ غیاث اللغات هم جایی که درباره توقیع سخن میگوید نکته دیگری در مورد منشور استنباط میگردد و آن چنین است که مضمون منشورها همیشه شامل استمالت، مراحم، الطاف و اعطای چیزی بوده است.
بعد از خوارزمشاهیان، ظاهراً به علت حکومت ایلخانان، استعمال این اصطلاح در دیوانها منسوخ شد. در دوره تیموریان منشور نوع خاصی از فرمانها بوده که درباره اعطای قاضی القضاتی و یا کلانتری یک شهر صادر میشد.
در دوره قاجاریه، اصطلاح منشور در بعضی از احکام شاهان و شاهزادگان آمده و موضوع آنها عبارتست از: مواجب و مستمری برای اشخاص سرشناس، اظهار لطف و مرحمت، اعطای لقب، انتصاب به سمتی مهم، برقراری خانواری، جلوگیری از تعدی، واگذاری مطلق ملک به افراد صاحب نام و نیز در سندی منشور به معنی دستورالعمل آمده است.
منشورهای این دوره با سایر فرمانها و رقمها از نظر تهیه، تنظیم و صدور تفاوتی ندارد و این اصطلاح در متن اسناد چنین آمده است: "...آن عالیجاه را به صدور این منشور همایون پادشاهی مباهی داشتیم..."؛ "...کتَبه کرام شرح منشور سعادت دستور را ثبت و ضبط نموده..."؛ "...مستوفیان عظام شرح منشور خجسته دستور را در دفاتر خلود ثبت نمایند...". همچنین در این دوره احکامی از سوی آستان قدس رضوی برای اشخاص صاحب نام صادر و طی آن خلعت یا خدمت خادمی به آنها اعطا میشده است. در بالای سطر اول اسناد مذکور مهر چهارگوش کلاهکدار به سجع: العزّة لله + یا قاهرالعدوّ و یا والی الولی یا مظهر العجایب یا مرتضی علی + یا ولی الله ابوالحسن علی ابن موسی الرضا + ۱۲۷۲ بوده و در متن آنها کلمه منشور چنین آمده است: "...کتَبه دفترخانه شرح منشور مبارک را ثبت و ضبط نموده...".
در دوره پهلوی از اصطلاح منشور به طور مستقیم در احکام شاهان استفاده نشده است، اما محمدرضا شاه در کتاب خود در اجرای لوایح ششگانه، منشور را معادل اصول دانسته و درباره انقلاب سفید چنین مینویسد: "...بعداً سه ماده دیگر بر این اصول ششگانه افزوده شد و بدین ترتیب منشور انقلاب سفید ایران به صورت یک منشور نه مادهای درآمد...".
در دوره جمهوری اسلامی نیز از اصطلاح منشور به طور مستقیم در احکام صادره از سوی امام خمینی استفاده نشده، اما در تعدادی از نامههایی که به ایشان نوشته میشد، از احکام مشارالیه به عنوان منشور و به معنای رهنمود یاد شده است مثل منشور انقلاب، منشور برادری، و منشور روحانیت.
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "منشور" از رضا فراستی، بازیابی: 16 مرداد 1392.